کارنگ، رسانه اقتصاد نوآوری ایران
رسانه اقتصاد نوآوری ایران

نیاز به نوزایی اکوسیستم نوآوری ایران

چرا اکوسیستم فناوری و نوآوری ایران باید پوست‌اندازی کند و برای دوره جدید آماده شود و به بازیگران جدید این اکوسیستم خوشامد بگوید؟

رضا قربانی/ شرایط سخت و پرابهام ماه‌های گذشته در کنار انبوه مسائلی که از گذشته باقی مانده، ادامه راه را برای بسیاری از بازیگران فعلی و سرشناس اکوسیستم نوآوری و فناوری کشور سخت کرده است. برای تحلیل آنچه در حال رخ‌دادن است و رسیدن به چشم‌اندازی برای آینده، لازم است تاریخ کسب‌وکار در ایران را پیوسته ببینیم؛ تاریخی که بیش از ۱۰۰ سال و حداقل به اندازه تاریخ اتاق‌های بازرگانی سابقه و تاریخچه دارد.

دوره مدرن کسب‌وکارها و کارآفرینی در ایران اما از میانه دهه ۴۰ شمسی آغاز شد. همان زمانی که دانشگاه‌های صنعتی مثل شریف فعالیت‌شان را شروع کردند و نسل جدیدی از کارآفرینان، صنعتگران و افراد خلاق و نوآور شکل گرفتند. متأسفانه جریان مدرن کارآفرینی در ایران در کوران انقلاب سال ۱۳۵۷ نتوانست راه خودش را پیدا کند و بسیاری از بزرگان کسب‌وکار و کارآفرینی در قبل از انقلاب، جایی در سال‌های بعد از انقلاب نداشتند.

فارغ از اینکه حذف کارآفرینان در دوران انقلاب کار درست یا غلطی بود، به‌جد معتقدم کارآفرینان سرشناس قبل از انقلاب نتوانستند نسبت خود با دوران جدید را تعریف کنند. در اینکه صاحبان کسب‌وکارها و اقتصاد ایران توأمان ضرر کردند، بحث‌های زیادی می‌توان راه انداخت.

می‌توان در اندیشه‌های چپ عمیق شد که نگاه ضد سرمایه‌ای آنها، به‌اشتباه آنهایی را هدف قرار داد که در حال خلق ارزش بودند و بودن‌شان در دوران بعد از انقلاب قطعاً به نفع توسعه کار و کارآفرینی در ایران بعد از انقلاب بود. این بحث را می‌گذاریم برای زمانی بعد؛ ولی آنچه کمتر به آن پرداخته شده، نقش کارآفرینان در دوران انقلاب است. در متون گاهی به نقش بازاریان اشاره می‌شود و تقریباً هر قشری نسبت مشخصی با آنچه در حال رخ‌دادن بود، داشت به جز کارآفرینان مدرن ایران.

در دوران بعد از انقلاب، دوران جنگ و دفاع مقدس، دوران سازندگی و دوران اصلاحات، شاهد شکل‌گیری نسل متفاوتی از کارآفرینان و کسب‌وکارها بودیم که در نهایت در سال‌های بعد از ۱۳۹۰ به زایش جریان نوین کارآفرینی ایران منجر شد؛ آنچه با کلیدواژه استارتاپ و دانش‌بنیان شناخته می‌شود.

این جریان نوین اندیشه‌اش نوآوری و خلق ارزش بود و بستر فعالیتش دنیای دیجیتال؛ به‌مرور اقتصاد دیجیتال اظهار وجود کرد و حتی آنهایی که منکر آن بودند، به دنبال سهم‌خواهی از آن آمدند. اقتصاد دیجیتال نسبت به همه بخش‌های دیگر اقتصاد از رشد قابل قبولی برخوردار شد و در شرایطی که همه رشدهای منفی را تجربه می‌کردند، این بخش هر روز بیشتر از گذشته رشد کرد و سروصدایی فراتر از باور ساخت؛ سروصدایی گاهی بسیار بزرگ‌تر از آنچه در حال رخ‌دادن بود.

اقتصاد دیجیتال در سال‌های گذشته مهم‌ترین استعدادهای کشور را به سوی خودش فراخواند. اقتصاد دیجیتال حرف متفاوتی نسبت به گذشته داشت. شاید یکی از مهم‌ترین تمایزهای اقتصاد دیجیتال با همه بخش‌های دیگر، فارغ بودن این کسب‌وکارها از جغرافیا باشد.

هرچقدر که بخش‌های دیگر اقتصاد محدود به مرزهای جغرافیایی بودند و به واسطه محدودیت‌های مکانی گرفتار چهارچوب‌های بیمه‌ای، مالیاتی و انواع و اقسام آیین‌نامه‌های ضد کارآفرینی و کسب‌وکار، اقتصاد دیجیتال از هر مرزی فراتر بود. به‌مرور این کسب‌وکارها و این کارآفرینان ادبیات جدیدی را وارد دنیای حکمرانی کردند و از تنظیم‌گری مدرن گفتند.

آنچه آنها دنبال کردند، به‌راستی انقلابی در شیوه‌های حکمرانی بود. آنها به‌واسطه اینکه محدود به جغرافیا نبودند، به‌راحتی با همتایان بین‌المللی خود مقایسه می‌شدند و اگر از برخی رانت‌های خواسته و ناخواسته بگذریم، برای اولین بار شاهد شکل‌گیری نسل جدیدی از کارآفرینان بودیم که تلاش می‌کردند با استانداردهای جهانی کار کنند.

اما آنچه اکوسیستم در این سال‌ها به آن کمتر توجه داشت، همان چیزی بود که نقطه قوتش بود؛ جغرافیا! هر کسب‌وکاری حتی در حوزه اقتصاد دیجیتال در جهان امروز محدود به چهارچوب‌های جغرافیایی است و تلاش می‌کند نسبت خود را با حاکمیتش مشخص کند و در چهارچوب‌های درست خلق ارزش کند.

معتقدم آنچه این روزها در حال رخ‌دادن است، در نهایت به خلق و نوزایی اکوسیستم نوینی از کسب‌وکارها خواهد انجامید. در این شرایط بسیاری از کسب‌وکارها دچار مشکل خواهند شد و احتمالاً نتوانند نقشی در آینده اکوسیستم داشته باشند.

آنهایی که تغییرات را درک می‌کنند و می‌توانند خودشان را برای دوره جدید اکوسیستم آماده کنند، آنهایی خواهند بود که بازیگران اصلی اکوسیستم آینده هستند. تأکید می‌کنم که این تحلیل به معنای تأیید چالش‌هایی که برخی مدیران دولتی به شکل خواسته یا ناخواسته سر راه کسب‌وکارها ایجاد می‌کنند، نیست؛ کار آنها اشتباه است و در نهایت تأثیر منفی بر فضای کسب‌وکار کشور می‌گذارد.

حرفم این است که شرایط تغییر کرده و برای دوره جدید قاعدتاً نیاز به بازیگران جدید داریم. آنهایی که در دوره اول اکوسیستم نقش‌آفرینی کردند، می‌توانند در ادامه هم نقش و جایگاه مناسبی داشته باشند؛ به شرطی که با تحلیل درست خودشان را تغییر دهند. ولی آنچه مسلم است علاوه بر بازیگران فعلی، به‌مرور شاهد رشد بازیگران و چهره‌های نو خواهیم بود. پس سلام می‌کنیم به آنهایی که قرار است آینده این کشور را بسازند.

لینک کوتاه: https://karangweekly.ir/n56b
نظر شما درباره موضوع

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.