کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
در یکی از روزهای بهمن ۱۳۹۹ که رضا جمیلی دوست داشتنی برای دیداری در حوالی پارک لاله دعوت کرد، نمیدانستم قرار است چنان جلسه پرباری داشته باشیم و اینکه در پی راهاندازی نشریهای تازه است. آنگاه که با یادآوری تجربه مشترکمان از دو هفتهنامه دیگر در حوزه کسبوکار و زیستبوم نوآوری، از آنچه میخواهد انجام دهد سخن میگفت با هر جملهاش بر اشتیاق من میافزود و همانجا آمادگی برای همکاری را اعلام کردم. چند روز پس از آن متنی فرستاد که آن را مانیفست (مرامنامه) هفتهنامه میخواند و من هم در پاسخ متنی چند صفحهای نوشته و برگرداندم. امروز در حالی که یکصد و پنجاهمین شماره هفتهنامه منتشر شده و من با خرسندی همچنان در گروه همکاران آن هستم، بازبینی آن مرامنامه (مانیفست)، یادداشتهای آن دیدار، و متنی که فرستاده بودم را در ارزیابی آنجه کارنگ کرده و نکرده راهگشا میدانم.
در بخشهایی از مرامنامه که بسیار دلبری میکرد آمده بود:
«میخواهیم یک نشریه پیشرو باشیم، شبیه هیچکس … خط باریک قضایا و پیچشهای مو را ببینیم … دشمنی ایجاد نکنیم اما از رویکرد ستایشگرانه هم دوری کنیم … دوقطبیها و درام ماجراها را شناسایی و روی آنها تولیدمحتوا و جریانسازی کنیم و آدمها و برندها را با نشان دادن این کرشمهها به خودمان جذب کنیم.»
همچنین تاکید شده بود: «یک نشریه علمی یا فناوری نیستیم … اینجا اقتصاد، اجتماع، آدمها و به طور کلی زندگی در پیوند با نوآوری موضوع بحث هستند … مزیت اصلی که مجله را برند خواهد کرد همان رویکرد توجه به مخاطب حداکثری و تشنه چیزهای نو است … مخاطب عام مشتری ماست. مخاطب خاص هم مشتری ماست. ما از رئیس یک بانک گرفته تا دانشجوی شریف تا زن خانهدار آشنا به وب را مخاطب خود میدانیم. اما بخش تأثیرگذار مخاطب ما در فضای نوآوری زیست میکند.»
من هم که تلاش میکردم پاسخی همسنگ مرامنامه بنویسم برخی نکتهها را برشمردم، گرچه اگر نگران از دست رفتن فرصت همکاری نبودم! به پارهای از موارد اشارهای روشنتر میکردم. به هر روی شاه بیت حرف من این بود که: «نشریه کارآمد در حوزه نوآوری باید خودش بیانگر نگاه و رفتار نوآورانه باشد … چنین هفتهنامهای به اندازه دیدگاه متفاوت و پیشرو خود نیازمند سازمان و برنامه متفاوت با آن چیزی است که تا به حال در نشریات و رسانههای کشور دیدهایم.»
در همین حال از یک سو نگران پایداری در پیگیری کارها برپایه مرامنامه و از سوی دیگر در اندیشه ناسازگاری بین سرمایهگذار و گروه اجرایی بودم و بر همین اساس نوشته بودم: «پایداری در این راه فراتر از تلاش برای تولید محتواست … بدون داشتن ساختار مناسب، اندک اندک برخی موارد به فراموشی سپرده میشود و نشریه در چند مرحله ناگزیر از گزینش بین ماندگاری یا کنار گذاشتن پارهای از اهدافی میشود که قرار بوده آن را متفاوت از دیگران کند.» از سوی دیگر تجربه زیسته بسیاری از ما نشان میدهد «سرمایهگذاران هرچند که خود را بینیاز از کسب درآمد مستقیم نشان دهند، اما پس از پایان دوره ماه عسل هر چند گاهی سراغ چرتکه رفته و به تدریج نگران هزینه و درآمد خواهند شد … بد نیست یکبار بپرسیم کارهایی هست که سایر نشریات در الگوی درآمدی خود به آن توجه نکرده باشند؟ پایهگذاران، کارگزاران، ساختار و برنامههای هفتهنامه چقدر برای سازگاری با این نوع کارها آمادگی دارند؟»
برای ارزیابی کامیابی کارنگ اینک که به شماره ۱۵۰ رسیده راه دراز و پر پیچوخم نرویم. گذر از بحرانهای پرشمار همین دوره نه چندان دراز از زمستان ۱۳۹۹ تا امروز که در آغاز پاییز ۱۴۰۳ هستیم کاری سترگ بوده که نشان از کامیابی کلی کارنگ است. اما کارآمدی و سودمندی آن را میتوان برپایه آنچه که در مرامنامه گفته شده بود ارزیابی کرد. برخی نسخهها خیلی دوستداشتنی و پربار و پارهای از آنها کم فروغتر بوده، شماری از نوشتهها تکرار نشدنی و ماندگار و بیانگر چیرگی نویسنده است، نوآوری و ساختارشکنی در ترکیببندی صفحات در برخی شمارهها بسیار چشمگیر است، و همه اینها کار رسانه و تولید محتوا را شیرین و پویا میسازد، در حالیکه کارهای انجام نشده بسیاری وجود دارد. چه در جایگاه یک خواننده و چه به عنوان عضو تحریریه کارنگ از بودن آن خرسندم و امیدوارم پیشرو باشد و شبیه خودش.