ماجرای دیجی‌کالا از برند ملی تا پلمب / آرزو باد هواست

من کاری ندارم دیجی‌کالا چه مشکلی داشته، اما به صورت کلی به دوستان و همکاران خودم پیشنهاد می‌کنم هر وقت خواستند تیتر بزنند، یک‌طوری بزنند که صاحب تیتر بشود الگوی جوانان جامعه، نه درس عبرت
ماجرای دیجی‌کالا از برند ملی تا پلمب / آرزو باد هواست

۱

راستش سوژه مطلب این هفته را انتخاب کرده بودم که کارنگ به دستم رسید و دیدم که ای دل غافل! انگار دل به دل راه دارد و درست همان زمان که من داشتم به دیجی‌کالا فکر می‌کردم، دیجی‌کالا هم به من، یعنی به مجله من فکر می‌کرده و یکی از سوژه‌های اصلی آن بوده است.

۲

وقتی تیتر «رؤیای دیجی‌کالا برند ملی شدن است» را خواندم، همان‌ لحظه به ناپایداری دنیا و نقشه‌های آدم شیرخام‌خورده فکر کردم. به قول آن لطیفه معروف: «چی فکر می‌کردیم، چی شد؟»

۳

بله دوستان! همان‌طور که خودتان خبر دارید، همین شرکت دیجی‌کالا که هفته قبل نقشه برند ملی شدن را می‌کشید، چند روز بعد پلمب شد تا بفهمد کت تن چه کسی است. یکی نیست به این برادران (واقعاً برادرند دیگر؛ برادران محمدی) بگوید اولاً چرا فارسی را پاس نمی‌دارید و به جای برند ملی نمی‌گویید «نشان ملی»؟ ثانیاً به این فکر نکرده بودید که با رویش ناگزیر پلمب‌‌ها چه می‌‌کنید؟ البته این‌طور که خبر آمده دیجی‌کالا از بیخ پلمب نشده و اندازه نشستن دو تا برادر جا گذاشته‌اند توی شرکت، اما…

۴

اما به هر حال آدمیزاد اگر هوشیار و عاقل باشد، از همه چیزهای جهان باید درس عبرت بگیرد. من یکی هم خیلی دوست دارم هوشیار و عاقل باشم، برای همین سعی کردم از این ماجرا درس عبرت بگیرم و هیچ‌وقت به قول آقای فردوسی‌پور، رؤیاپردازی نکنم چون ممکن است یکباره کسی از گوشه‌ای بیرون بپرد و بگوید: «یه قرون بده آش، به همین خیال باش.»

۵

البته من هم مثل مسئولان محترم و برادران عزیز دیجی‌کالا، همواره آرزوی کامروایی و بهروزی و پیشرفت و ترقی شرکت‌ها و نشان‌های کشور را دارم. همان‌طور هم که می‌دانید آرزو بر جوانان عیب نیست. اما از آن‌طرف هم آرزوست و باد هوا. بهتر است آدم کمی واقع‌نگرتر باشد. حالا من کاری ندارم که دیجی‌کالا چه مشکلی داشته و آن مشکل چطور مرتفع می‌شود، اما به صورت کلی به دوستان و همکاران خودم پیشنهاد می‌کنم هر وقت خواستند تیتر بزنند، اولاً فارسی را پاس بدارند و ثانیاً یک‌طوری بزنند که صاحب تیتر بشود الگوی جوانان جامعه، نه درس عبرت.

۶

البته فقط ما ایرانی‌ها نیستیم که مشکل داریم. همه مشکل دارند، حتی اگر ثروتمندترین آدم روی زمین باشند. شما فکرش را بکنید طرف اندازه سه سال بودجه سالانه مملکت ما را برداشته داده پول یک پرنده آبی و چند ماه عینهو اسباب‌بازی با این جوجه بدبخت بازی کرده است. (برای همین است که می‌گویند برای بچه‌هایتان جوجه نخرید. اگرچه این بچه سرتق خودش به اندازه کافی پول دارد.) تازه آخرش هم کلاً از طرح جوجه خوشش نیامد و یک ضربدر رویش کشید.

دو هفته پیش هم یک مارک متقلبی پیدا شده بود و کل توییتر را یک Ctrl+A زده بود و بعد هم با یک Ctrl+V کاردستی ساخته بود و اسمش را گذاشته بود «تردز» که خب ظاهراً پروژه مثل اسمش از آب درآمد، فقط جای حرف «ز» و «د» آخرش عوض شد.

۷

بسیار سفر مگر به عالم بروی

در جاده و راه‌های گیتی بدوی

بگشای دو تا چشم خود و یاد بگیر

تا بلکه مگر نشان ملی بشوی

نمایش لینک کوتاه
کپی لینک کوتاه: https://karangweekly.ir/ple2 کپی شد

مطلب قبلی

مطلب بعدی

مطالب پیشنهادی

ارسال یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شماره جدید هفته‌نامه کارنگ​

پربازدید‌ترین

جدید‌ترین

یک هدف صد مدیرعامل را زیر یک سقف جمع کرد

تأمین مالی جمعی؛ نوآوری مالی در مسیر تحول

«نماوا»، قربانی سووشون شد؟ توقیف سووشون، فیلتر نماوا