کارنگ، رسانه اقتصاد نوآوری ایران
رسانه اقتصاد نوآوری ایران

چرا قرار است بکشیم پایین

شب نوشته‌های یک بچه‌نوآور! (65)

به راستی چرا برخی از این بچه‌ها حالی‌شان نمی‌شود که همه می‌توانند اشتباه کنند؟ خب کمی به پیرامون خودتان نگاه کنید ببینید چه کسی است که اشتباه نکرده باشد؟ حالا آدم‌هایی هستند که اصلاً به روی خودشان نمی‌آورند اشتباه کرده‌اند و سر خودشان و دیگران را به هزارتا سنگ می‌کوبند که نگویند سرشان به سنگ خورده، ولی حتی همان‌ها هم چشم توی چشم‌تان نمی‌دوزند تا بگویند اشتباه نکرده‌اند؛ اصلاً آدم وقتی می‌تواند چشم توی چشم دیگران بدوزد و حرف ناشایست و نا‌بجا بزند، چرا باید سرش را پایین بندازد و به اشتباهاتش اعتراف کند؟باید شش‌دانگ حواس را جمع‌و‌جور کرد تا بازیچه دست اینهایی نشوی که کاری ندارند جز اینکه یکی را پیدا کنند و چنان بچلانند که بگوید اشتباه کردم.

گیرم که اینها برای برخی مهم باشد یا نباشد، اما موضوع مهم این است که این بچه‌ها گمراه شده‌اند، چون وقت زیادی را با من گذرانده‌اند و من هم از بیخ اشتباه نمی‌کنم، عادت به دیدن اشتباه ندارند و تشنه این هستند که ببینند وقتی یکی به اشتباه خودش اعتراف می‌کند، قیافه‌اش چه شکلی می‌شود.

ما که سرمان به کار خودمان است و هشت و نه‌مان درگیر مالیات و مجوز و مشتری و محدودیت و رگولاتوری و امورات خالتوری و چندتا میم و جیم دیگر (با سین‌جیم اشتباه نشود) و کارمان از اینکه کرکره‌مان را پایین بکشند رسیده به آنجا که خودمون می‌کشیم پایین و بعد بی‌سروصدا می‌رویم توی کار کشک‌سابی. یک کسب‌وکاری که هنوز چیزش را پایین نکشیده‌اند، پریده میان معرکه و می‌گوید حواس‌تان باشد ما فلان روز خودمان می‌کشیم پایین؛ و همین خبر به‌سادگی ‌شد موضوع یک جلسه سرپایی نه‌چندان کوتاه با حضور انبوه و پرشور همه بچه‌های گروه. بنا بر روال همیشگی، کامیار‌خان بیشتر از دیگران حرف ‌زد و پرسید: «خب اگر اینها بکشند پایین، ما چه‌کار کنیم؟ اصلاً این‌جور پایین‌کشیدن درست است؟»

وقتی مهدی پرسید: «خب به نظرت چه‌کار باید بکنند؟ وقتی یکی که زور دستش است کرکره اینترنت را پایین کشید، مگر دیگر می‌شود کار کرد؟» سامان که تا آن وقت ساکت بود، با نگاهی سرزنش‌آلود پرسید:« یعنی شما به توانایی خودمان ایمان ندارید؟ باید بنشینید فکر کنید چهارتا چیز بومی درست کنیم تا چیزهایمان را بگذاریم تویش و جوری کاسبی کنیم که نشود کسی کرکره‌مان را بکشد پایین.» کامیار دوباره پرید وسط که: «چرا ساده‌بازی درمی‌آورید؟ به نظرم اینها اگر بلد بودند، به این زودی نمی‌کشیدند پایین. حالا هنوز نه به بار است و نه به دار، چرا خودت آمدی می‌گویی آهای مردم خبردار شوید که قرار است فلان روز بکشم پایین و چرا قرار است بکشم پایین.»

لینک کوتاه: https://karangweekly.ir/fg3n
نظر شما درباره موضوع

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.