کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
بنا بر آخرین سرشماری انجامشده، کودکان و نوجوانان زیر ۱۵ سال چیزی در حدود ۲۰ میلیون نفر از جمعیت کشورمان را تشکیل میدهند. برای درک این عدد کافی است بدانیم که تعداد کودکان زیر ۱۵ سال ما بهتنهایی از جمعیت ۱۷۵ کشور دنیا بیشتر است!
با آغاز به کار دولت جدید، یکی از اقدامات درخور تقدیر، تشکیل کارگروه ویژه اقتصاد دیجیتال بود. هرچند گام نخست را معاون اول رئیسجمهور با ابلاغ مصوبه تشکیل و تعیین ترکیب کارگروه ویژه اقتصاد دیجیتال و حدود اختیارات آن برداشت، اما از آن تاریخ تا امروز چیز زیادی از این کارگروه منتشر نشده است.
البته گفته شده که هدف این کارگروه رسیدن به سهم ۱۰ درصدی از کل اقتصاد کشور است، اما هنوز برنامه مشخصی از سمت این کارگروه آغاز نشده است. هرچند مطابق ابلاغیه مذکور، این کارگروه موظف است گزارش عملکرد خود را به صورت ماهانه به رئیسجمهور ارائه دهد که امیدواریم این گزارشها در رسانهها نیز منتشر شود.
با چنین مقدمهای، نیاز به تکمله نخواهد بود؛ اما این موضوع شاید دغدغه بسیاری از فعالان اکوسیستم کودک و نوجوان و بهخصوص توسعهدهندگان پلتفرمهای آنلاین باشد که آیا در برنامههای اقتصاد دیجیتال دولت، جایگاهی برای اکوسیستم کودک و نوجوان دیده شده است؟
حساسیت و ظرافت کار برای این رده سنی را اگر به مشکلات فعلی جامعه فناوری اطلاعات ایران اضافه کنیم، رشد و توسعه پلتفرمهای این حوزه را عملاً غیرممکن میکند؛ چرا که از طرفی میبایست خلاقیت و نوآوری را بهعنوان یک اصل در توسعه هر پلتفرمی برای این رده سنی در نظر گرفت تا بتوان کودکان سختپسند امروزی را جذب کرد و از طرف دیگر میبایست مجموعه وسیعی از نکات ریز و درشت تربیتی، اخلاقی و دینی را در تهیه و تولید محتوای این پلتفرمها مدنظر قرار داد.
اما در رابطه با مدل توسعه اقتصاد دیجیتال در ایران باید بگویم، معتقدم توسعه اقتصاد دیجیتال از مسیر توسعه فرهنگی می گذرد. به عبارتی ما باید با فرهنگسازی همهجانبه، همافزا و بلندمدت، سبد اقتصاد دیجیتال خانوار را برای یک نسل از جامعه خود تعریف کنیم و سپس به دنبال توسعه جایگاه آن از کل اقتصاد کشور باشیم.
وقتی جامعه ما احساس نیازی به بهرهگیری از ابزارهای دیجیتال نداشته باشد، وقتی بازار مخاطبان این حوزه محدود و کمرونق باشد، طبیعی است که اساساً جریان کسبوکاری شکل نگیرد که حالا ما بخواهیم این جریان را تقویت کرده یا به سمت خاصی هدایت کنیم.
با تمام این نکات، همچنان این واقعیت پابرجاست که جامعه بزرگ کودکان و فعالان و توسعهدهندگان این حوزه میتوانند امید دولت برای تحقق اهداف توسعه اقتصاد دیجیتال باشند. میلیونها کودک این سرزمین نیازمند و لایق زیست دیجیتال هستند و اگر دولت خود را مسئول و دغدغهمند این حوزه میداند، باید سهمی برای آنها در آینده اقتصاد دیجیتال قائل شود.