کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
بیایید چند استارتاپ موفق یا نسبتاً موفق شهرستانی را برشماریم. منظور کسبوکارهای نوآوری است که جایی خارج از تهران برپا شده و رشد کرده و توانستهاند کاربران قابل توجهی را جذب خود کنند. نشان در مشهد، ویرگول در اصفهان، جاجیگا در لاهیجان و… . احتمالاً یکی دو نام دیگر را هم بتوان با یاریگرفتن بیشتر از حافظه به این نامها اضافه کرد.
اما در نهایت به یک لیست کمجان و کوتاه خواهیم رسید. این واقعیت تلخ اکوسیستم استارتاپی و اقتصاد نوآوری ایران است که در شکلدادن به یک جغرافیای متوازن کسبوکاری ناکام بوده است.
هفته گذشته مهمان شیرازیها بودم؛ آن هم به بهانه اعلام خبر جذب سرمایه کسبوکار «ابر دراک» از شرکت خدمات انفورماتیک؛ یک موفقیت قابل توجه دیگر در جایی دور از تهران که شانس این فضا برای تمرکززدایی از پایتخت را کمی بیشتر از قبل خواهد کرد.
یک تیم مستعد و با اعتمادبهنفس که وارد یک بازار کمبازیگر شده و احتمالاً شانسش برای موفقیتهای بیشتر هم کم نخواهد بود؛ البته اگر به خطاها و گرفتاریهای معمول تیمها در مرحله مقیاسپذیری مبتلا نشود.
مشکل بزرگ شهرستانها و نسبت آنها با اقتصاد نوآوری راهبری دولتیهاست. بر خلاف تهران که ورود دولتیها به زیستبوم از وامدادن و افتتاح مراکز نوآوری و خودنمایی و هیاهو و عکسهای یادگاری نمیتواند جلوتر بیاید، در شهرستانها دولتیها تا قلب کسبوکارها هم میتوانند دخالت و تأثیرگذاری داشته باشند.
با همین راهبری غلط دولتیها هم بوده که استانها و شهرستانها سهم زیادی از کسبوکارهای نوآور نبردهاند. یک نمره منفی دیگر در کارنامه دولت و البته کمی هم سرزنش برای آنها که خود را نوآور میدانند، اما با دستفرمان حقوقبگیرهای دولت، ایدهها و کسبوکارهای خود را بنا یا به پیش میبرند.
هفته گذشته یک نامه اعتراضی از چند استارتاپ منتشر شد؛ در مخالفت با دوشقهشدن اتحادیه کسبوکارهای مجازی. راستش هم تعداد استارتاپها ناامیدکننده بود و هم اینکه بیشتر آنها در نهایت متعلق به ۱۰، ۱۲ مجموعه کسبوکاری یا همان هلدینگهای این زیستبوم بودند.
خیلی تعجببرانگیز است که حتی در زمانه اعتراض و مخالفت و تأثیرگذاری صنفی هم باید گرفتار هلدینگبازی و منافع گروهی باشیم. وقت آن رسیده که این زیستبوم را با عینک منافع جمعی (آن هم به معنای واقعی جمع، نه مجموع دو یا سه هلدینگ) ببینیم و برای آن قدم برداریم.
این همان چیزی است که فقدانش باعث وضعیت فعلی اتحادیه و بنبستی که در آن افتاده، شده است. پس تکرار این رویکرد یعنی درجا زدن در وضعیت نامطلوب کنونی.