کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
یکی از متفرعنترین برندهای دنیا را میتوان اپل دانست. برندی که هم گران است و هم خاص و هم همیشه راه خودش را رفته و این دیگران بودهاند که از روی دست آن نگاه کردهاند. اما همین برند خاص روزگاری تا ورشکستگی تنها ۹۰ روز فاصله داشته است.
وقتی در سال ۱۹۹۷ مرحوم استیو جابز دوباره به شرکتی که پایه گذاشته بود برگشت، وضعیت اپل حسابی خراب و متزلزل بود. نقدینگی شرکت به مدت سه ماه کفاف میداد و بسیاری فکر میکردند که اپل به آخر خط رسیده است. کاری که جابز کرد شقالقمر نبود.
برگرداندن شرکت به ریلی بود که از ابتدا بر روی آن حرکت کرده بود. ریلی که مشخص میکرد ماموریت و مزیت این شرکت چیست و مدتها بود اپل آن را فراموش کرده و درگیر حواسپرتیهایی شده بود که نه به کار اپل و سهامدارنش میآمد و نه کاربران برای آن ارزشی قائل بودند.
بعضی وقتها کار و راه درست این است که برگردیم و به خودمان و مسیر اولیه و ماموریتی که برای خود تعریف کرده بودیم برگردیم. سادهترین راهکارها را برگزینیم و نترسیم از اینکه در موج پرتغییر جهان پیرامون، ما آن کسی باشیم که یک کار روتین و تکراری را درست انجام میدهیم.
این روزها همه از حجم تغییرات آنقدر هراسان شدهاند که در بسیاری از مواقع به سمت گرفتن تصمیمهای اشتباه میروند. این دنیا هرچقدر تغییر کند کار یک راننده تاکسی این است که درست رانندگی کند و منصف باشد و به فکر آرامش و راحتی مسافرش. این رویکردی است که بسیاری از شرکتهایی که این روزها در دام و وسوسه تحول و تغییر افتادهاند باید در پیش بگیرند.
حتی اکوسیستمی که راه و مسیر خودش را نوآوری تعریف کرده هم نباید فراموش کند که ماموریت اصلیاش سادهتر از چیزی است که به نظر میآید. شاید تصمیم درست این روزها این باشد که زیاد خودمان را به آب و آتش نزینم. همین. همینقدر ساده اما عمیق.
آقای امیرحسین سعیدی نائینی، یکی از پیشکسوتان صنف آیتی است. کسی که برای این صنف و این حوزه سالهای زیادی از عمر خود را صرف کرده. موسپیدکردهای که در تعطیلات نوروز نشسته خط به خط شماره ویژه آخر سال کارنگ را خوانده و با ادبیات طنازانه و هوشمندی خاص خودش نقدهایی که داشته را در ۴ هزار کلمه برای ما نوشته است.
جدا از ارزشی که پرداخت تئاتری و ادبی نوشتهاش برای من به عنوان سردبیر کارنگ دارد، او پیچشهایی در زلف فضای امروز نوآوری و کسبوکاری کشور دیده که شاید شماره ۹۰ کارنگ بهانهای بوده برای مطرح کردن آنها. اکیدا توصیه میکنم حوصله به خرج دهید و این نقد خاص آقای خاص آیتی را بخوانید. ما به این دست بازخوردها و گفتوگوها بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم. ما یعنی من و شما و ایران امروز و مردمانش…