کارنگ، رسانه اقتصاد نوآوری ایران
رسانه اقتصاد نوآوری ایران

هوش مصنوعی و جنگ سرد دیجیتال در میدان اقتصاد

گزارشی از هاروارد بیزنس ریویو درباره اینکه آیا دوران هوش مصنوعی، عصر چیرگی اقتدارگرایانه خواهد بود یا همکاری دموکراتیک؟

قدرت هوش مصنوعی در کنار قابلیت‌های محاسباتی، برپایه داده‌هایی انبوه است که در اختیار می‌گیرد. هر کشوری که به شکلی جداگانه و با جریان‌های محدود داده‌ها کار می‌کند، در بیشینه ساختن توانمندی فناوری خود ناکام می‌ماند.

جهانی شدن نمرده، اما در حال دگرگونی است. درحالی‌که ایالات متحده و چین در حال ایجاد دو فضای جداگانه برای فناوری هستند، هوش مصنوعی در خط مقدم پدیده‌ «جنگ سرد دیجیتال» قرار دارد. اگر دموکراسی‌ها می‌خواهند در دوره نوین «جهانی‌سازی دوباره» کامیاب شوند، باید هماهنگی بین دولت‌ها، بخش‌ خصوصی و عمومی ایجاد شود. هوش مصنوعی، چه بخواهیم و چه نخواهیم، در راه است. ما در نقطه گزینش راه هستیم و همه اقشار باید برای ساختن سامانه‌های هوش مصنوعی‌‌ای‌ همکاری کنند که به آینده‌ای عادلانه و دموکراتیک کمک می‌کند که در آن انسان‌ها می‌توانند پیشرفت کنند.


نظم جهانی نوین و ويژگی‌های آن


در آستانه نظم جهانی نوینی هستیم که ویژگی آن افزایش ملی‌گرایی و رقابت ژئوپلیتیکی بیش‌تر است. درحالی‌که قرار نیست کشورها همه سامانه‌های اقتصادی جهانی را که در سه دهه پیش برپایه ساختار تک‌قطبی آمریکا شکل گرفته از کار بیندازند، اما در فرآیندی که پیش‌تر به نام «جهانی‌سازی دوباره» می‌شناختیم، بخش‌های حیاتی ویژه‌ای از آن جدا خواهند شد. از همه مهم‌تر اینکه اکوسیستم فناوری تا اندازه زیادی به دو حوزه‌ای تقسیم می‌شود که دو قدرت اقتصادی جهان، ایالات متحده و چین آن را حاکم می‌سازند و کشورهای دیگر تصمیم می‌گیرند بخشی از کدام حوزه باشند و بر آن دو قدرت فشار بیاورند تا از دیگری پیشی گیرد و چیرگی فناورانه خود را پایدار سازد. گونه‌ای از رقابت اقتصادی در برابر ما قرار می‌گیرد که آن را «جنگ سرد دیجیتال» می‌نامیم.


جنگ سرد دیجیتال؛ نبردی از جنس اقتصاد


جنگ سرد دیجیتال، جنگی اقتصادی با نوآوری‌های فناوری خواهد بود که به شکلی فزاینده قدرت ژئوپلیتیکی را تعیین می‌کند. هوش مصنوعی با ظرفیتی که برای دگرگونی شتابان و بنیادی جامعه دارد، در این میدان تعیین‌کننده‌ترین فناوری است. هوش مصنوعی از اطلاعات تغذیه می‌کند و قدرتمندترین استفاده‌های آن در برنامه‌های کاربردی بخش‌های دولتی و خصوصی آشکار می‌شود. شرکت‌ها و کشورها باید برای پیشبرد دنیای دموکراتیک رویکردی نوین در پیش بگیرند که همکاری و دگرگونی را در جایگاهی برتر از رقابت و اختلال قرار دهد.


دوران نوین هماهنگی دموکراتیک


همه جا گفته می‌شود «جهانی شدن مرده است». چنین گفته‌هایی از بنیان نادرست است. به سوی چیزی می‌رویم که پیچیده‌تر از بازگشت پیوند جهانی است. تجارت در بسیاری از موارد به جای تعطیل شدن، به سادگی تغییر مسیر می‌دهد. بیش‌تر صنایع تجاری باز و جهانی باقی خواهند ماند، اما بخش‌های حیاتی ویژه‌ای به سوی زنجیره‌های تأمین بومی‌سازی داخلی خواهند رفت. این روند نه با ایالات متحده و سیاست‌های آن، بلکه با شی جین‌پینگ (Xi Jinping) و طرح ساخت چین در سال ۲۰۱۵ آغاز شد که دولت چین در آن به شکلی آشکار نشان داد انعطاف‌پذیری ملی را برتر از کارآیی بازار می‌داند.

او طرحی برای پیشی گرفتن از ایالات متحده و دیگر قدرت‌های جهانی در زمینه راهبری اقتصاد و مهم‌تر از همه فناوری برتر ارائه داد. در واقع چین همچنان به سوی هدف خود برای خودکفایی ۷۰ درصدی در فناوری حیاتی تا سال ۲۰۲۵ حرکت می‌کند. از آن زمان نیز ایالات متحده با مجموعه‌ای از اقدامات بلندپروازانه به دنبال نگه‌داشتن برتری فناوری به این روند پاسخ داده؛ این واقعیت ما را به سوی آینده‌ای دوقطبی با فناوری پیشرفته می‌برد.

وقتی به هوش مصنوعی نگاه می‌کنیم-که تعیین‌کننده‌ترین فناوری در این رقابت جهانی است-به سوی دو اکوسیستم بسته می‌رویم: یکی که از سامانه‌‌های باز پشتیبانی می‌کند، اما با دموکراسی، حریم خصوصی و حقوق فردی پیوند خورده و دیگری از کنترل دولتی، محدودیت جریان اطلاعات و تنگناهای تحمیل‌شده سیاسی بر باز بودن حمایت می‌کند. پیش از این ایالات متحده می‌توانست در یک فناوری نوآوری کند و دیگران به سادگی آن را دریافت کنند.

آن‌گاه که رهبران فناوری آمریکا با رایانه‌های شخصی و اینترنت پیشرفت‌های شگرفی داشتند، با این دیدگاه پیش می‌رفتند که شرکت‌های آمریکایی با کار در انزوا می‌توانند فناوری‌های خود را از بالا به پایین در سراسر جهان گسترش دهند. انقلاب رایانش ابری آن را تقویت کرد و آمازون، مایکروسافت و گوگل ۶۵ درصد از بازار جهانی رایانش ابری را در اختیار داشتند. با این حال، هوش مصنوعی برای دگرگونی اجتماعی طراحی شده و نیازمند گونه نوینی از همکاری بین سهامداران است.


اهمیت داده‌ها در قدرت هوش مصنوعی


قدرت هوش مصنوعی در کنار قابلیت‌های محاسباتی، برپایه داده‌هایی انبوه است که در اختیار می‌گیرد. هر کشوری که به شکلی جداگانه و با جریان‌های محدود داده‌ها کار می‌کند، در بیشینه ساختن توانمندی فناوری خود ناکام می‌ماند. با این حال سیاست‌های بومی‌سازی داده‌ها از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ در سراسر جهان دوبرابر و مانع همکاری‌های فرامرزی شده است. مجموعه دانش و توانمندی‌های بشر در هیچ کشور یا فرهنگی انباشته نمی‌شود؛ حتی تنها ۱۱ درصد از پایگاه دانش ویکی‌پدیا به زبان انگلیسی است. باید ظرفیت جهان را باز کنیم تا هوش مصنوعی بتواند به ما برای حل سخت‌ترین مشکلات‌مان کمک کند. از دانشمندان هسته‌ای فرانسوی گرفته تا فیلسوفان کره‌ای، از محققان هندی تا هنرمندان کنیایی و در واقع تا پژوهشگران چینی که ترک چین کرده و زندگی و کار در غرب را برمی‌گزینند.

از سوی دیگر سرمایه مورد نیاز برای این بخش بسیار زیاد است و شمار اندکی از بازارهای ملی چنان بزرگ هستند که بتوانند به تنهایی در زمینه هوش مصنوعی موفق شوند. سرمایه‌گذاری در نیمه‌هادی‌ها که نقشی کلیدی در پیشرفت هوش مصنوعی دارد را در نظر بگیرید. بریتانیا از سرمایه‌گذاری ۱۰۰ میلیون پوندی در هوش مصنوعی و یک میلیارد پوندی در بخش نیمه‌هادی‌ها خبر داد و برای توسعه تراشه‌ها ۲۸۰ میلیارد دلار از سوی ایالات متحده و ۴۳ میلیارد یورو از سوی اتحادیه اروپا سرمایه‌‌گذاری شد، که در مقایسه با سرمایه‌گذاری مورد نیاز برای توسعه کامل این فناوری‌ها محدود هستند. روشن است که شمار اندکی از سرمایه‌گذاران جهانی می‌توانند از برنامه‌ جذب سرمایه ۱.۳ میلیارد دلاری برای کسب‌وکار نوپا و یک‌ساله Inflection AI پشتیبانی کنند.


جهش قریب‌ الوقوع چین


چین با جمعیتی بیش از چهاربرابر ایالات متحده، با داده‌هایی که آزادانه بین دولت و قهرمانان فناوری داخلی به اشتراک گذاشته می‌شود، بسیار دیجیتالی شده و به زودی الگوهای آنها که مقدار زیادی روی پژوهش‌های آمریکایی و خارجی استوار است، می‌تواند نسبت به توانایی‌های کشورهای غربی جهش کند.

چین با اندازه خود، دولت متمرکز و نفوذ در سایر کشورها، توانمندی توسعه یک الگوی هوش مصنوعی فراگیر را دارد که می‌تواند در نبود هماهنگی بین‌المللی با الگوهای متعددی رقابت کند که از کشورهای دموکراتیک بیرون می‌آیند. در حالی که ایالات متحده با شرکت‌هایی که پیشرفته‌ترین تحقیقات را انجام می‌دهند همچنان رهبر هوش مصنوعی است و با اینکه به نظر می‌رسد هوش مصنوعی نسبت به سیستم‌های باز با دسترسی نامحدود به اطلاعات جانبداری دارد، چنانچه ایالات متحده در ایجاد ائتلاف با کشورهای دموکراتیک برای ایجاد یک راهبرد یکسان ناکام باشد، با خطر از دست دادن برتری خود روبه‌روست. اگر چنین شود، شرکت‌های چینی می‌توانند فناوری خود را به بازارهای غربی بیاورند و بر سیاست‌های دموکراتیک اثر بگذارند و پیام‌آور چیرگی اقتصادی چین در جهان و استعمار گسترده‌تر زیرساخت‌های دیجیتالی آن باشند.

لینک کوتاه: https://karangweekly.ir/qbtz
منبع harvard business review
نظر شما درباره موضوع

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.