کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
سرآوا تمام شده است؛ گواه این ادعا حجم سرمایهگذاریهای این شرکت سرمایهگذاری در سالهای اخیر است: صفر! بله؛ سرآوا در سالهای گذشته هیچ سرمایهگذاریای نداشته؛ در حالی که شرکتهای بسیاری در سالهای اخیر سرمایهگذاری داشتهاند؛ آن هم در بدترین شرایط اقتصادی کشور.
در چند سال اخیر شرایط خوب نبود و میزان استارتاپهای تشکیلشده به حداقل رسیده، ولی اکوسیستم هنوز زنده است. اکوسیستم نوآوری و اقتصاد دیجیتال ایران با مسائل واقعی زیادی دست به گریبان است؛ مشابه مسائلی که باقی بخشهای اقتصاد هم با آن دست به گریبان هستند.
ولی مسائل سرآوا فرق میکند. سرآوا در ماه عسل وارد اقتصاد ایران شد و در بهترین زمان سعی کرد از این بازار خارج شود، ولی نشد. تنها مسئله سرآوا IPO است. سرآوا میخواهد با قیمت مناسب IPO کند و پولهایی که آورده را از ایران خارج کند. شخصاً هیچ مشکلی در این موضوع نمیبینم و این را حق یک شرکت سرمایهگذاری میدانم که سرمایهای را که وارد کرده با سود مناسب خارج کند. مشکلم آنجایی است که برخی تلاش میکنند مسائل یک کسبوکار خاص را جای مسائل همه اکوسیستم جا بزنند.
برخی اکوسیستم پس از سرآوا را ویرانه میدانند. تصور میکنند اکوسیستم با آنها شروع شده و با آنها هم تمام میشود. به همین خاطر است که در سالهای گذشته فقط در بحرانها و با قیل و قال فراوان نام سرآوا و برخی چهرههای آن مطرح شده است. مدام سکوتشان را میشکنند و حرفهای تکراری میزنند و تکیهکلام حرفهایشان هم این است که سرآوا دولتی نیست و تاکنون از هیچ کدام از مواهب دولتیها استفادهای نکرده؛ ادعایی واهی که صرفاً برای گرفتن ژست مردمی به کار میآید. آن هم در شرایطی که اعتماد به دولت کاهش یافته و گرفتن ژست ضددولتی هزینه خاصی ندارد. برخی در حالی ادعای عدم استفاده از مواهب دولتی را دارند که در ماجرای آخرشان یعنی کارخانه نوآوری آزادی مشخص شد که تا چه اندازه پای دولت در میان است. با نفوذی که آنها بر «سورنا ستاری» داشتند، ایده تبدیل «کارخانه الکترودسازی آما» به جا و مکانی برای نوآوری با پول دولت نهایی شد. با ایجاد اینهمانی بین کارخانه نوآوری آزادی و همآوا تلاش میشود اکوسیستم را گروگان بگیرند. برخی در این سالها به جای تمرکز بر حل مسائل سرآوا سعی کردهاند مسائل آن را به مسائل کل اکوسیستم تبدیل کنند.
کار اشتباهی که در این مدت انجام دادهاند القای این باور است که پس از آنها هیچ فعالیت کارآفرینانهای در ایران قابل انجام نیست و آنهایی که ایستادهاند حتماً دولتی هستند! این در حالی است که هیچگاه توضیح ندادند که چرا سهامداران دولتی در سرآوا وجود دارند و چرا دولت تا این حد در کارخانه نوآوری آزادی سهم دارد؟ تا حدی که یاران پرشمارشان در رسانهها گفتند دولت باید مسئله کارخانه را حل کند! این تناقض باعث شد برخی برای بار چندم سکوتشان را بشکنند و حرفهای تکراری بزنند، ولی نگفتند که چرا کار کردن با دولت در زمانی که در ایران بودند اشکال نداشت ولی الان اشکال دارد؟ نگفتند که تا چه اندازه از مواهب دولتی بهره بردهاند و نگفتند که چرا در تهران نیستند و به تصویری در ویدیوهای افشاگرانه تبدیل شدهاند!
شاید قبول نکنند؛ مهم نیست. اکوسیستم پس از سرآوا ادامه دارد؛ هرچند مشکلات بیپایانی دارد. نه آن چیزهایی که برخی میگویند. آنها با هوشمندی مسائل سرآوا را به اکوسیستم تحمیل کردهاند و اجازه نمیدهند مسائل واقعی مورد توجه قرار گیرد. زمانی آرام میگیرند که با قیمت مناسب IPO را انجام دهند. شخصاً برای آنها در این مسیر آرزوی توفیق دارم ولی کاش کمی سکوت کنند و با بحرانسازیهای پشت سر هم شرایط را از این که هست برای اکوسیستمی که مانده بدتر نکنند. رفتارهای هیجانی آنها هزینههایی دارد که دیگران میدهند. رفتارهای افراطی برخی در سالهای گذشته آسیبهای زیادی برای اکوسیستم داشته که تا همین امروز هم عواقب آن باقی مانده است. کاش به جای فرافکنی سعی کنند مسائلشان را از راه درست حل کنند، نه از راه افشاگری و بیانیه دادن.