کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
احسان قاضیزاده، مدیرعامل و از بنیانگذاران صرافی اکسیر یکی از چهرههای شناختهشده، فعال در صنف و البته قدیمی حوزه رمزارزها در ایران است. او در گفتوگویی با ضمیمه رمزارز کارنگ از تحولاتی که طی چند سال گذشته در این بازار دیده، گفته و تأکید کرده با هر متر و معیاری که بسنجیم، هم بازار کریپتو و هم صنف آن در ایران بالغتر و بزرگتر شده است. او از پیشبینی خود برای ورود کاربران جدید به این حوزه میگوید و البته از خوشبینیاش برای اینکه حاکمیت با فعالان کسبوکاری و کارآفرینان حوزه تبادل همراهی بیشتری کند و فرصتهای این حوزه برای کلیت اقتصاد کشور را زودتر و بیشتر تشخیص دهد و به کار گیرد.
فکر میکنم شما از سال ۱۳۹۵ در این حوزه فعالیت دارید. اگر برگردید و به گذشته نگاه کنید و بخواهید دورهای را که در این فضا حضور داشتهاید، مرور کنید، چه میگویید؟ این حوزه در ایران چه تغییر و تحولاتی داشته و آیا این فضا در پنج سال گذشته تغییر کرده است؟ اگر تغییر کرده، این تغییرات بیشتر در چه حوزهای بوده است؟
چون این یک روند جهانی است، ایران را نمیتوان تنها و در خلأ قضاوت کرد. قطعاً ایران هم با مسیرهای جهانی هممسیر و همسو شده است. تغییرات فراوانی نیز رخ داده است؛ هم به لحاظ کمّی و تعداد بازیگران و تعداد کاربران درگیر و هم به لحاظ کیفی. منظورم از کیفی فقط کیفیت فنی نیست، بلکه کیفیت دانش نیز هست.
ما در حال حاضر شرکتهایی داریم که بهطور جدی روی دانش DLT و بلاکچین فعالیت میکنند و حتی به کسبوکار تبدیل شدهاند و از حالت آکادمیک بیرون آمدهاند. با وجود تمام انتقاداتی که به آن وارد است، به نظر من جامعه خوب و فعالی است. ما الان در حوزه فنی پلتفرمهایی داریم که در مقیاس بزرگی فعال هستند. OTCهایی که داریم، بسیار بهروز هستند.
از طرف دیگر تعداد و کیفیت اینفلوئنسرها بهتر شده است. کاربران نیز باهوشتر شدهاند. این موضوع را با عدد و رقم میتوانیم ثابت کنیم که برای نمونه کاربران هم در حوزه تریدینگ و هم در حوزه دانش و ادبیات بلاکچین به بلوغ رسیدهاند.
نقطهضعف و عقبماندگی ایران در چهار یا پنج سال گذشته دو علت دارد؛ یکی بحثهای رگولاتوری است که البته آن هم بسیار رشد کرده، اما میتوانست با بخش خصوصی همگامتر باشد. بحث دیگر در مورد فضای آکادمیک کشور است که در آن رشد و علاقه و همسو بودن را نمیبینم. تمام اتفاقات مثبت و روبهجلو کاملاً در بخش کسبوکاری یا غیرانتفاعی است.
من دو بخش را در نظر گرفتهام که یکی بخش مردمی و انجیاوهاست که خوب پیش رفته، ولی بخش دیگر که دولتی و آکادمیک است، متأسفانه عقب مانده است.
نکته مهمی که در این فضا میبینیم این است که ظرفیت کسبوکاری اکوسیستم رمزارز و بهطور کلی بازار رمزارز برای بخشی از فعالان تجارت الکترونیک در ایران بیشتر نمایان میشود. اتفاقاتی هم در حال رخدادن است که به نظر من بیشتر در حوزه صرافیها و تبادل بوده است. اهمیت این بخش از بازار رمزارز برای کلیت اکوسیستم بلاکچین چیست؟ یعنی تبادل چه اهمیتی دارد و چرا باید آن را مهم بپنداریم؟
ابتدا باید در مورد دو موضوع صحبت کنیم. ما اول باید از این موضوع که رمزارز و بلاکچین، صنعت زنجیره تأمین، صنعت پزشکی و املاک را دگرگون میکند، عبور کنیم. متأسفانه در سالهای اول وقت این کامیونیتی و مدیران صرف این مسئله شد که ما چرا باید فقط این قضیه را در حوزه مالی رشد و نمو بدهیم.
اما واقعیت این است که نگاه همه این تکنولوژیها به بحثهای مالی و انواع و اقسام سرویسهای مالی است. این فناوری آمده تا در قدم اول حوزه مالی را تحت تأثیر قرار دهد. در حوزه تبادل هم شما وقتی صاحب کوین، توکن یا نوع دیگری از رمزارز باشید، در واقع صاحب نشانهای از یک ارزش شدهاید. از بیتکوین گرفته تا توکنهای ناشناخته، همگی فینفسه در حال نمایندگی یک ارزش هستند.
این در ذات بشر است که بخواهد ارزشهای مختلف را با هم تبادل کند. ذات تبادل چیزی نیست که بخواهیم بگوییم در جو بازار هست یا بهصورت مصنوعی ساخته شده است.
بشر از قدیم بهدنبال کسب ثروت بوده است. در حال حاضر یکی از زمینهها و بازارهای مالی همین بازار رمزداراییها، رمزارزها و حتی رمزارزشهاست و فارغ از اینکه کاربران چقدر به فلسفه کوین و قضیه پشت داراییهایی که دارند، واقف هستند، در حال خریدوفروشاند.
در تمام دنیا هم حوزه تبادل بسیار محبوب است و تا لایههای پایینی جامعه نفوذ کرده است. شاهد این گفته من هم اپلیکیشنهای بزرگی چون رابینهود و ایتورا هستند که ورود افراد کمسواد را به این حوزه آسانتر کردهاند. نهتنها در حوزه رمزارز، بلکه در بازارهای مالی خواستهاند که ضریب نفوذ را بیشتر کنند.
پس بازار تبادل لاجرم به سمت پرمخاطبشدن رفته و خواهد رفت. ولی چون در کشور ما پول و منابع دیگر در دست دولت است و کارهای مطالعاتی برای رسیدن به درآمد به زمان نیاز دارند و همیشه دولتها هستند که باید این حمایتهای مالی را انجام بدهند، هنوز کسی در این حوزه برای داخل کشور کاری نکرده است. یعنی ما از تبادل و ظرفیتهای آن برای کشور غافل شدهایم.
چالش اصلی ما در حوزه تبادل چیست؟
به نظر من اولین گام به رسمیت شناختن حق مالکیت دارایی دیجیتال توسط حاکمیت است. دولت باید بپذیرد که همانطور که یک شهروند ایرانی مالکیت یکسری دارایی را دارد، مالکیت دارایی دیجیتال هم باید به رسمیت شناخته شود. به نظر من این گام اول است و اقدامات بعدی مثل سازماندهیها و رگولاتوریها و تنظیم چارچوبها و صدور مجوز از دل این گام و این واقعیت بیرون میآید.
این اتفاق نیز از رویکرد و بینش افراد نشئت میگیرد. این مسئله باید در ذهن افرادی که سیاستهای کلان مملکت را تعیین میکنند، پذیرفته شود. یک ایرانی علاوه بر اینکه سکه و زمین و پول دارد، حق دارد با پول خودش، پول درست و مالیاتداده خودش، صاحب دارایی دیجیتال هم بشود. تا زمانی که این مسئله حل نشود، این وضعیت خاکستری ادامه پیدا خواهد کرد.
ضرر این وضعیت هم به کاربر و هم به کسبوکارها وارد میشود. وقتی چارچوبی نباشد و فضا در حوزه کسبوکار آنارشیستی باشد، فضای کسبوکاری نهادینهشده در بلاکچین و رمزارزها رگوله نمیشود. این فضا باید چارچوب و الزاماتی داشته باشد که در نهایت به نفع خود کامیونیتی و صنف باشد.
با توجه به تجربه خودتان فکر میکنید کدام نهاد یا نهادها در حال حاضر صلاحیت و حتی مأموریت بیشتری برای رگولاتوری این فضا دارند؟ نهادهایی که در سایر جهان هم در حوزه رمزارز کنشگر و بازیگر بودهاند.
ساختار حاکمیتی کشورها متفاوت است، اما بر اساس مشاهدات خودم طی این سالها فکر میکنم که بانک مرکزی متولی اصلی حوزه پولی و مالی کشور است و میتواند سنگ بنای اصلی این حوزه را نیز بگذارد. در کنار آن سازمان بورس میتواند به این حوزه وارد شود و یکسری الزامات و رگولاتوری اعمال کند.
معتقدم این دو نهاد کاندیداهای نزدیک به این حوزه هستند. ذهن کارشناسان و مدیران آنها بهشدت آمادهتر از نهادهای دیگر است. متأسفانه به نظر میآید که پیچیدگیها و عدم اطمینان از اینکه روندهای جهانی به کدام سو میرود و قدرتهای جهانی هر کدام موضع متفاوتی نسبت به این قضیه دارند، دوگانگی و تردید را برای ورود به حوزه رگولاتوری این قضیه بیشتر کرده است.
ما هم در کشوری زندگی میکنیم که همیشه به بیرون نگاه میکنیم تا ببینیم متحدان و دشمنان ایران چه میکنند و موضع عکس یا همراه با آنها میگیریم. این مسئله تا حدی به این فضا ضربه زده است.
در کنار مطلبی که گفتید حوزه رمزارز را بهعنوان یک حوزه صد درصد انقلابی که همهچیز را به هم میریزد و ترس و نگرانی برای رگولاتورها ایجاد میکند، معرفی میکنند، عدهای در سمت حاکمیت این اعتقاد را دارند که این یک فضای موقت است که هیجانات سرمایهگذاری و کسب سود در آن، حوزه تبادل را بیش از اندازه بزرگ کرده است.
اما همه میدانیم که این یک فضای جدید مالی است که آمده و خواهد ماند و ابزارها و مواهب آن صرفاً آن چیزی که الان میبینیم، نیست و در آینده اقتصاد نقش خواهد داشت. کدام رویکرد در ایران غالب است؟
پاسخ من دو بخش دارد؛ اول این را بگویم که در اینکه هیجانات و انرژیهای کاذب دلیل ورود بعضی افراد بوده، شکی نیست، اما باید بپذیریم که بلاکچین و رمزارز یک پدیده نوظهور و منحصربهفرد در طول تاریخ است، مثل فضای اینترنت. فراموش نکنیم که همین نگاه ۳۰ سال پیش نسبت به اینترنت وجود داشت و به آن در حد بازی و سرگرمی نگاه شد و متأسفانه جدی گرفته نشد.
دیدیم پای سرویسهایی که بعداً بر بستر اینترنت شکل گرفت، با چه تأخیر و مقاومتی به ایران باز شد. پس نمیشود اینگونه قضاوت کرد و گفت کل این فناوری زودگذر است.
گذشته از حوزه تبادل، شاهدیم که یکسری از کسبوکارها مشکلات قبلی خود را که ربطی هم به حوزه بلاکچین و رمزارز ندارند، با این موضوع حل میکنند. همین موضوع نشان میدهد که این یک حوزه جدی است.
ما میتوانیم مطالبات ارزیمان را در حوزه خرد و متوسط از این طریق وصول کنیم و بسیاری از کسبوکارهایی که در دوران کرونا توانستند با کشورهای بیرون از ایران ارتباط برقرار کنند و سیستم سنتی بانکی بینالمللی را پشت سر بگذارند، کارآمد بودن این حوزه را اثبات کردند.
چیزی که با کار کردن و نتیجهدادن خودش را اثبات کند، قابل اطمینان است. در کل برای نمونه بیتکوین نیز بر اساس Proof of Work برقرار است. وقتی در عمل و طی ۱۲، ۱۳ سال گذشته توانسته خودش را اثبات کند، نمیتوان از آن صرفنظر کرد. همان نگاه که نسبت به فناوری مدرن وجود دارد، باید نسبت به بلاکچین هم اعمال شود و اشتباهات گذشته تکرار نشود.
نکته آخر اینکه بلاکچین یک حلقه از زنجیره یک انقلاب است. اینترنت اشیا، هوش مصنوعی و اخیراً هم متاورس زاییده ذهن کاربران و هیجانات نیستند، بلکه این اتفاقات در حال رخدادن هستند. به این نکته توجه کنید که مجموعهای چون فیسبوک که اگر یک کشور بود، سومین یا چهارمین کشور پرجمعیت دنیا بود، کلاً اسم کمپانی را تغییر میدهد و آن را به سمت متاورس میبرد. این اتفاقاً جدی است.
یکی از حلقههای اکوسیستم آینده در کنار اینترنت اشیا، هوش مصنوعی و متاورس، حوزه رمزارزهاست. پس چیزی نیست که قابل حذف باشد. این یک کنشگر انقلابی در دنیای آینده فناوری است که میتواند تمام حوزهها از جمله پزشکی، کسبوکارهای مبتنی بر حملونقل و حتی نظامهای اداری را دستخوش تغییر کند.
مثلاً از طریق تغییر زیرساختهای سرویسE-Government میتواند بسیاری از مسائل را تغییر دهد. پس از این حیث هم نمیتوان از آن صرفنظر کرد. اینکه ما نوسانات چند ارز و کوین را به کل این فناوری تعمیم بدهیم، بیسلیقگی است.
سمتوسوی بازار تبادل را در کوتاهمدت و بلندمدت در ایران به چه شکل میبینید؟ فکر میکنید شاهد چه تغییر و تحولات کمی و کیفی در بازیگران این فضا باشیم؟ اگر بازیگران جدیدی به این فضا اضافه شود، به چه شکل خواهد بود و کلیت این اکوسیستم در بلندمدت به کجا خواهد رفت؟
من تصور میکنم که الان به نقطه اشباع از کاربران حقیقی رسیدهایم. شاید موج اول و حتی دو موج ابتدایی آمدن کاربران حقیقی را پشت سر گذاشتهایم. یکسری بازیگر قبل از این موجها حضور داشتهاند و برخی بازیگران با ورود این دو موج اعلام موجودیت کردهاند و خودشان را تطبیق دادهاند.
به نظر من اگر اتفاق شگفتی از سمت حاکمیت نیفتد، مثل ممنوعیت سراسری یا جرمانگاری، موج سوم مربوط به حضور کاربران با سنین بالاتر و کاربران شخصیتهای حقوقی یعنی شرکتها خواهد بود. کاربران در سنین بالا دیرتر اعتماد میکنند و نگاهشان به کانالهای رسمی است تا فضای مجازی. کاربران حقوقی هم میخواهند از این حوزه درآمد کسب کرده و ذخیره ارزش کنند.
حرفها و شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه شاید بتوان بهصورت آزمایشی یک صندوق سرمایهگذاری در بورس که مبتنی بر رمزارز معتبر اول دنیاست، راهاندازی کرد. اگر این اتفاق بیفتد، موج سوم کاربرانی که گفتیم دیرتر اعتماد میکنند و بیشتر به فضاهای رسمی کشور وابسته هستند، وارد حوزه تبادل میشوند.
البته این روی خوب سکه است. روی دیگر و چالشی آن، همانطور که گفتم، میتواند تصمیمات غافلگیرکننده حاکمیت باشد. نکته بعدی واکنشهایی است که نظام مالیاتی کشور نسبت به این حوزه دارد و ممکن است باعث شود بعضی پلتفرمها نتوانند خودشان را تطبیق بدهند و به پلتفرمهای زیرزمینی تبدیل شوند و حتی از بین بروند.
همینطور خطرات همیشگی که در صنف وجود دارد، مثل جمعشدن و رفتن یک پلتفرم. اینها چالشهایی است که در این حوزه هست. ولی در مجموع روند روبهجلو است و انتظار داریم کاربران و بازیگران بیشتری وارد حوزه تبادل رمزارزها شوند.
در مورد بازار هم لطفاً صحبت کنید. اشاره کردید که ممکن است یکسری از رمزارزهای بالای بازار بعداً در صندوقهای بورسی عرضه شوند. فکر میکنید در آینده بازار رمزارزها و توکنهایی که فعلاً هستند، به چه شکل تغییر خواهد کرد؟ ترکیب صدرنشینان چطور خواهد بود؟
تصور من این است که بهجز چهار یا پنج رمزارزی که سالهاست جزء ۱۰ مورد اول هستند، این فهرست دائماً در حال تغییر خواهد بود، اما سرعت این تغییر روزبهروز کمتر میشود. همانطور که نوسان قیمت بیتکوین بهعنوان پرچمدار اصلی رمزارزها یا رمزداران، کم و کمتر میشود یا حداقل دوره نوسان آن طولانیتر میشود، برای بازیگران هم همین اتفاق میافتد.
زمان بسیاری از مسائل را اثبات میکند. هر چقدر از عمر این بازار بگذرد، پروژههای اسپم، بیپایه و ضعیف بهطور اتوماتیک حذف میشوند. مانند بسیاری از پروژههایی که دیگر اسمی از آنها شنیده نمیشود، با اینکه زمانی بسیار محبوب بودند.
افزون بر این، فرهنگ و دانش کاربران در حال ارتقاست. اما از آن مهمتر، جنس کاربران نیز در حال تغییر است. در سال ۲۰۱۷ هر کسی میتوانست یک میتینگروم بگیرد و عرضه اولیه انجام دهد و چند میلیون دلار سرمایه جمع کند و بعد هم خداحافظی کند و برود. ما از آن دوره عبور کردهایم و کاربران این فضا در حال بالغشدن هستند.
از طرف دیگر محتوای زیادی تولید میشود، همچنین شرکتهایی هستند که پروژهها و پلتفرمها برای اطمینان از قابل اعتماد بودن برخی تحولات، مدام آنها را رصد میکنند. در مجموع در حال ورود به عرصهای هستیم که چشمهای بیشتری مسائل را میبینند و دنبال میکنند؛ بنابراین گمان میکنم نوسان کمتر خواهد شد و تغییرات ۲۰ بازیگر اول کم و کمتر خواهد شد.
از طرف دیگر هم، کسی که متولی یک صندوق سرمایهگذاری است و به این حوزه آمده، قطعاً بهدنبال حضور مقطعی نیست و قصد دارد بلندمدت در این حوزه باشد. پس هم خودش بیشتر مراقبت و مطالعه میکند و هم کاربرانی که میخواهند در آن صندوق سرمایهگذاری بکنند، قطعاً در مورد درآمد و ریسک مطالعه بیشتری میکنند.
ما در یک سال گذشته، دوره جذاب صعودی داشتهایم، اما در چند ماه اخیر مارکت باثباتتر شده و اصلاحات عمیقی را تجربه کرده است. به همین علت پیشبینیهای متفاوتی وجود دارد. پیشبینی شما چیست؟ فکر میکنید در بلندمدت و در پایان سهماهه اول ۲۰۲۲ بازار به کدام سمت خواهد رفت؟
پیشبینی من در کوارتر اول ۲۰۲۲ در مورد قیمت ریالی بیتکوین این است که قطعاً پایینتر خواهد بود. پیشبینی میکنم زیر یک میلیارد تومان و مرز ۸۰۰ میلیون تومان باشد.
چون معتقدم حتی با نرخ دلار ۳۲ هزار تومانی در انتهای سال ۱۴۰۰ یا همان کوارتر اول ۲۰۲۲، قیمت بیتکوین یک گپ جدید را تجربه خواهد کرد و یک ریزش عمیق خواهد داشت، ولی قطعاً من هم مثل بسیاری دیگر انتظار دارم طی یک سال و نیم آینده برای بیتکوین وارد کانالهای بالای صد هزار دلار شویم و شاهد نوسان کمتری باشیم. یعنی سقفهای جدی با نوسانات کمتر.
توقع شما از همصنفیها و همکارانتان در اکوسیستم تبادل برای همصداتر شدن و افزایش قدرت چانهزنی در بحثهای صنفی و مطالبات چیست؟
در سه سال اخیر که با همکاران و بازیگران اصلی حوزه تبادل همصنف بودهایم و با هم به جلسات رفتهایم، همراهی آنها را شاهد بودهام؛ هم در حوزههای پشتیبانی و هم در حوزههایی که نیاز به حضور و رایزنی داشته، این همراهی را دیدهام و از این بابت خوشحالم. امیدوارم این همدلی و اتحاد روزبهروز بیشتر شود.
خدا را شکر کاراکتر و شخصیت افراد فعال در این حوزه شبیه است و همگی جوان هستند و از لحاظ آکادمیک درجات عالی دارند. فقط به دوستانم پیشنهاد میکنم همینطور با قدرت کار صنفی را انجام دهند و اهداف صنفی را به اهداف شخصی ترجیح بدهند؛ چراکه تجربه نشان داده اگر صنف قوی داشته باشیم، هم قدرت چانهزنی بیشتری در برابر حاکمیت داریم و هم نهایتاً این صنف باعث رشد و نمو کل کسبوکارها میشود.