کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
شرایط اقتصاد ایران باعث تمایل صاحبان سرمایه برای سرمایهگذاری در حوزههای زودبازده و مطمئنتر مانند بازار ارز، طلا، مسکن و… شده و این موضوع شرایط جذب سرمایه برای شرکتهای استارتاپی را به نسبت گذشته با دشواری بیشتری همراه کرده است. در این میان استارتاپها و کسبوکارهای نوآور با چالشهای دیگری مانند سازوکارهای مبهم ارزشگذاری و نبود نهادهای مشخص و بیطرف در این حوزه مواجه هستند. بابک عقیلینسب،مدیرعامل پستکس در گفتوگو با کارنگ از مصائب جذب سرمایه در ایران میگوید.
جذب سرمایه برای شرکتهای استارتاپی با چه چالشهایی همراه است و تجربه خود شما در این حوزه به چه شکل بوده است؟
یکی از مهمترین چالشها در مسیر جذب سرمایه این است که بتوانید سرمایهگذار را اقناع کنید که پروژه شما سودآور است و در عین حال در آینده دارای ارزشافزوده خواهد بود. این کار با توجه به آینده مبهمی که در حوزه اقتصاد و وضعیت تحریمها وجود دارد، پیچیده و دشوار است. همچنین بر اساس تجربهای که طی دو سال اخیر در این حوزه داشتهایم، یکی دیگر از چالشهایی که در این حوزه وجود دارد، بحث ارزشگذاری استارتاپهاست. ارزشگذاری باید توسط یک نهاد متخصص که مرضیالطرفین باشد، صورت بگیرد، ولی ما چنین نهادی در ایران نداریم. سرمایهگذاران معمولاً برای انجام این کار خودشان تیم ارزشگذاری دارند، اما با این وجود، در صورت دریافت سهام از شما، هنگام برداشت پول و خروج، دوبرابر میزان ارزشگذاری صورتگرفته را طلب میکنند. همچنین اگر بخواهند پولی به ساختار مجموعه شما بیاورند، در صورت ضرر، همان مقدار از شما پول میخواهند و اگر دارایی غیرنقدی وارد کار کنند، حاضر به ارزشگذاری این آورده نیستند و انتظار دارند همان ارزشی که خودشان میگویند برای آن در نظر گرفته شود.
یعنی امکان دارد ارزشگذاری متفاوتی از یک استارتاپ صورت بگیرد؟
بله؛ مجموعه ما چنین تجربهای داشته است. در یک بازه زمانی دو تیم مجموعه ما را ارزشگذاری کردند و با اینکه هر دو از یک روش برای این کار استفاده کرده بودند، اما یکی عدد ۸۰ میلیارد تومان و دیگری ۲۲۳ میلیارد تومان را بهعنوان نتیجه ارزشگذاری اعلام کردند. چنین تفاوت فاحشی باعث میشود اعتماد استارتاپها به این فضا از بین برود. در این میان دو، سه سرمایهگذار بزرگ بهطور عمده در حوزههای ارتباطی، مخابراتی و… وجود دارند که متأسفانه آنجا هم شاهد فضای غیرشفاف و حتی میتوان گفت آلودهای هستیم. برای این مجموعهها بیش از آنکه ارزشگذاری مهم باشد، مسائل حاشیهای مانند اینکه چگونه ارتباط برقرار کردهاید و اینکه این ارتباط در چه سطحی است، در مرکز توجه قرار دارد.
آیا بازار سرمایه میتواند به این حوزه کمک کند؟
مگر چه تعداد از مجموعههای فناوری اطلاعات در کشور ما توانستهاند امروز پا به عرصه فرابورس بگذارند؟ ورود به فرابورس و بازار سرمایه برای تمام مجموعههای استارتاپی خوب است، اما یکی از مشکلات بزرگ برای حضور در این دست بازارها این است که عمده دارایی استارتاپهایی مانند ما داراییهای نامشهود است و گاهی تا ۹۵ درصد دارایی یک استارتاپ میتواند از این نوع باشد. طولانیبودن فرایند این حوزه هم از دیگر مشکلات آن است.
فکر میکنید چه راهکاری میتواند به فضای جذب سرمایه برای استارتاپها کمک کند؟
باید مانند کشور کانادا شرکتهایی بهطور رسمی از سوی دولت این اجازه را داشته باشند تا حوزه استارتاپها را ارزشگذاری کنند و این ارزشگذاری فصلالخطاب ارزش یک استارتاپ در زمان فروش سهام آن استارتاپ باشد. چنین نهادهایی میتوانند نقش داور مرضیالطرفین را در فضای سرمایهگذاری بر عهده بگیرند. با شفافشدن فضا همچنین باید یک بستر به وجود بیاید تا استارتاپهایی که نیاز به جذب سرمایه دارند، بتوانند در یک فضای رقابتی میان سرمایهگذاران سهامشان را ارائه دهند.
در ایران شرکتهایی مانند ما با قوانین دستوپاگیر واگذاری سهام مواجه هستند و نمیتوانند پذیرهنویسی کنند؛ مگر اینکه سهامی عام باشند یا وارد فرابورس شوند. اما یک شرکت سهامی خاص نمیتواند بگوید که توسط فلان نهادی که مورد تأیید حاکمیت است، ارزشگذاری شده و سهامش را برای فروش بگذارد. نهتنها چنین شرایطی وجود ندارد، بلکه چنین کاری در کشور ما جرمانگاری هم شده است.