کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
بازارها برای نظام شرکتهای آزاد ضروری هستند. آنها رشد کردند و همراه با آن گسترش یافتند. گرایش به «حملونقل، مبادله کالا و مبادله یک چیز با چیز دیگر» آنگونه که آدام اسمیت میگفت، با آموزهی لایسهفر به یک اصل تمدنی تبدیل شد که بر پایه آن، تعقیب منافع شخصی توسط فرد میتواند به سود همگانی منجر شود.
در اتحاد جماهیر شوروی و سایر کشورهای سوسیالیستی نوع دیگری از اقتصاد وجود داشت و دیدگاهی متفاوت حاکم بود. در اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی دو نظام درهمتنیده وجود داشت: یکی برای صنعت و دیگری برای کشاورزی که در سایر کشورهای سوسیالیستی نیز از همین الگو پیروی شد.
از نظر صنعتی تمام تجهیزات و مواد در اختیار دولت بود و تولید بر اساس یک طرح مرکزی هدایت میشد. از جنبه نظری پرداخت به کارگران به عنوان سهم آنها از کل تولید اقتصادی در نظر گرفته شد. با این حال در عمل نظام دستمزد بسیار شبیه به صنعت سرمایهداری بود، با این تفاوت که نرخ ها به عنوان یک قاعده به شکل دستوری تعیین میشد و فضای کمی برای چانهزنی مدیران شرکتها وجود داشت.
ممکن بود کارگران به جستوجوی شغل برآیند اما «بازار کار» به معنای مرسوم در نظام سرمایهداری وجود نداشت. مواد و تجهیزات توسط دفاتر برنامهریزی دولتی بین شرکتها توزیع میشد. (برنامهریزی نادرست باعث ایجاد واسطههایی میشد که بین شرکتها فعالیت میکردند، اما این هیچ شباهتی با بازارهای بسیار توسعهیافته مواد، قطعات و تجهیزات در نظام سرمایهداری نداشت.)
از سوی دیگر کالاهای مصرفی توسط بازار خردهفروشی بین خانوارها توزیع میشد. اگرچه برخی از سوسیالیستهای آرمانگرا که خرید و فروش را جوهره سرمایهداری میدانند، طرفدار کنار گذاشتن کامل پول هستند، اما ثابت شده که در یک جامعه بزرگ، عرضه درآمد در قالب قدرت خرید و اعطای اختیار خرید کالایی که میپسندد از بین کالاهای در دسترس آسانتر است.
اقتصاددانان کلاسیک معمولاً ادعا میکنند مزیت نظام بازار خردهفروشی این است که خود را بدون مقررات بیش از اندازه اداره میکند. مصرفکنندگانی که به خرید میروند، مسئولیت پول خود را دارند و برای کارهایی که با آن انجام میدهند به هیچکس نیاز ندارند.
بازارهای خردهفروشی در اقتصاد شوروی با بازارهای اقتصادهای سرمایهداری تفاوت داشتند؛ در حالی که خریدار در هر دو نظام اصل است، اما در الگوی شوروی فروشنده یک عامل بود. خردهفروشان و تولیدکنندگان همگی به عنوان عوامل همان قدرت (طرح مرکزی) خدمت میکردند.
فروشندگان به جای اینکه در تلاش برای جذاب کردن کسبوکار خود و جلب رضایت مشتری باشند، به روشی تا حدی دلخواه کالاها را وارد مغازهها میکردند و مشتریان آنچه را میخواستند، جستوجو میکردند.
کشاورزی اتحاد جماهیر شوروی بر پایه اصولی متفاوت از نظام تولید کار میکرد. مزارع گروهی اگرچه به شیوهای مستبدانه اداره میشدند، اما مانند تعاونیهایی بودند که اعضای آن بر اساس «امتیازهای کاری» که هر کس میتوانست به دست بیاورد، در درآمد مزرعه سهیم بودند.
امتیازهای کاری تحت تأثیر قیمتهای تعیینشده برای محصولات مزرعه بود که به جای عوامل اقتصادی، بر پایه عوامل سیاسی تعیین میشدند. بنابراین قیمتها پایین نگه داشته میشد تا برای بخش صنعتی نامطلوب نباشد.