کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
رضا قربانی / کیفیت زندگی امروز ما ایرانیان تا چه حد حاصل کارهایی است که فردی مانند امیرکبیر انجام داده است؟ یا فعالان اقتصادی چون امینالضرب؟ انتخابهای فروغی در زمان خودش چه تأثیری بر امروز ما داشته و آنهایی که رها کردند و ادامه ندادند، چه نقشی در کیفیت زندگی امروز ما دارند؟
اینها پرسشهایی است که در روزهای پایانی سال ذهن برخی از ما را به خود مشغول کرده؛ برای آنهایی که در حوزه اقتصاد نوآوری فعالیت میکنند، در شرایطی که بازار یأس و ناامیدی سکه است، چگونه میتوان از آینده صحبت کرد؟ در شرایطی که راهکار مشخصی وجود ندارد و انسداد حاکم شده و در شرایط آچمز قرار گرفتهایم، چه انتخابی درست است؟ چه انتخابی نادرست و کدام انتخاب بیتأثیر؟
افراد زیادی به راهکاری برای کنش در شرایط انسداد فکر کردهاند که یکی از آنها آقای دکتر فراستخواه است که در سالهای گذشته مطالعات منسجمی در زمینه تاریخ ایران داشته است. او از دریچهای متفاوت به تاریخ نگاه کرده و به جای تمرکز بر آسیبها رد کسانی را جستوجو کرده که بهنوعی شکستخوردگان تاریخ بودهاند.
اگر به مثابه فعالان حوزه تکنیکال در بازار سرمایه باور کنیم که بازار خودش را تکرار میکند، میتوانیم بگوییم تاریخ هم خودش را تکرار میکند؛ در این تکرارها وظیفه افراد تأثیرگذار این است که در بزنگاهها دست به انتخابهای بهتری نسبت به گذشته بزنند.
مقصود فراستخواه که پیش از این کتاب تحسینشده «ما ایرانیان» را نوشته، در سالی که گذشت کتابی منتشر کرد با عنوان «کنشگران مرزی». این کتاب شرح و بسط نظریه فراستخواه درباره راهکار عبور از انسداد در ایران است. کنشگر مرزی نظریهای ایرانی است که فراستخواه آن را از مطالعات تاریخ معاصر ایران به دست آورده و توسعه داده است.
کنشگر مرزی عاملی انسانی است که میکوشد در فاصله میان محدودیتهای ساختاری ایران، امکانهایی جدید کشف یا حتی خلق کند؛ کنشگر مرزی در مرزهای میان دولت و جامعه در تردد است؛ بین دیوان حکومتی و ایوان اجتماعی رفتوآمد میکند.
محدودیتهای جامعه مدنی، بهصورت مانعی جدی بر سر راه توسعه ایران درآمده؛ اما پسزمینههای فرهنگ و تمدن ایرانی و پویایی خاص زیر پوست این جامعه، موجب شده نوع کاملاً متفاوتی از کنشگران به عرصه بیایند که وجه مشترک همه آنها پیگیری طرح تغییر است. نظریه کنشگر مرزی کوششی است برای عبور از سرمشق فقدان و نگاه یکسویه آسیبشناختی در فهم مسائل جامعه ایرانی.
نظریهپرداز با حساسیت تاریخی به توصیف سه دوره تاریخی مبادرت میورزد و میکوشد تجربههای زیسته کنشگران هر دوره را قابل فهم کند و نشان دهد که چگونه در دل جامعه ایرانی تواناییهای بالقوهای برای تداوم زندگی حتی در شرایط عسرت تاریخی و انسدادهای ساختاری وجود دارد که رمز بقای موجودیتی به نام ایران و صلح و همبستگی اجتماعی بوده است.
با افزایش شکاف ملت-دولت و در شرایط انسداد، پنجرهها برای گفتوگو بسته میشوند، پلهای ارتباطی از بین میروند، دیوارهای بیاعتمادی بلندتر میشوند و حوزههای مدنی ضعیفتر، همچنین فضایی از ناامیدی بر اذهان سنگینی میکند و اعتمادبهنفس اجتماعی تهدید میشود. اما جامعه ایرانی از نفس نمیافتد. قابلیتهای تمدنی و فرهنگی سبب میشود که عاملان اجتماعی با تنوعبخشیدن به شیوههای عمل خود، صورتهای متفاوتی از کنشگری در پیش بگیرند.
کنشگری مرزی یکی از این تنوعات و ابتکارات عمل اجتماعی توسط عاملانی است که پایی در حکومت و پایی در جامعه دارند، دست به خلاقیتهای متعدد میزنند، فضای واسط به وجود میآورند، روزنههایی برای گفتوگو میگشایند و برای توسعه پایدار ایران، ظرفیتسازی و برای جامعه ایرانی، توانمندسازی میکنند.
نامهایی که فراستخواه در کتاب خود بهعنوان کنشگران مرزی ذکر میکند، طیفی شامل میرزاحسین سپهسالار، امینالدوله، زینالعابدین تقیاف، محمد بدایعنگار، مجدالملک سینکی، میرزافتحعلی آخوندزاده، میرزاآقا تبریزی، مؤیدالممالک، مرتضیقلی صنیعالدوله، علیاکبرخان داور و سیدحسن تقیزاده است؛ تصور میکنم این فهرست در امروز ایران شامل همه آنهایی است که در سالهای گذشته در مرزهای اقتصاد نوآوری ایران فعال بودهاند و تلاش کردند دریچهای جدید به روی ایرانیها باز کنند؛ حتی اگر شکست خوردهاند.
تصور میکنم در این شرایط سخت این وظیفهای تاریخی است که با درک چالشهای موجود قدم در میدان بگذاریم و تلاش کنیم مسیر توسعه در ایران را یک گام رو به جلو ببریم تا این چراغ خاموش نشود. سخت است و احتمال شکست بالاتر از هر احتمال دیگری، ولی فراموش نکنیم همه آنچه امروز داریم، حاصل جمع فعالیت شکستخوردگان تاریخ در سالهای گذشته بوده است. تاریخ ما به ما میگوید نباید از شکست ترسید و مهم این است که قدم در راه بگذاریم؛ شاید برسیم.