کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
رشد چشمگیر کسبوکارهای کوچک و متوسط در سالهای اخیر، بازار آموزش مفاهیم کسبوکاری را نیز گسترده کرده است، اما اکثر این آموزشها در ایران به چندین دلیل، مسیر درست و اساسی خود را طی نکردند. با وجود تعداد زیاد مربیان و تأثیرگذاران حوزه کسبوکار آنلاین، هنوز منابع معتبری که بر پایه دانش کسبوکار بنا شده باشند، بسیار کم است. این تفاوت نرخ رشد یک دلیل اصلی دارد.
در دنیای آزاد و کشورهایی که مشکل تبادل مالی در عرصه بینالمللی ندارند، صاحبان کسبوکار میتوانند برای انجام تبلیغات و برنامههای ارتقای نمایش محتوا، از امکانات داخلی هر پلتفرم استفاده کنند و بیشتر روی مسیر واقعی تأمین، تولید، رضایت و بازگشت مشتریان متمرکز میشوند. از طرفی بخش تولید محتوا به معرفی محصولات و نمایش روزمرگی کسبوکار میپردازد و محتواها را با استفاده از امکانات داخلی پلتفرم یا کمک اینفلوئنسرها، منتشر میکند که البته همکاری، امتیازدهی و مذاکره با اینفلوئنسرها نیز در پلتفرمهایی ساماندهی شده که کار را سهلتر میکند.
اما در ایران این داستان متفاوت است، حرف اول و آخر را محتوا میزند و اگر محتوایی قابلیت وایرالشدن نداشته باشد، هیچ ابزار رسمیای برای نمایش به افراد جدید وجود ندارد.
از طرفی قیمت خدمات بلاگرها باعث شده بسیاری از کسبوکارهای کوچک زنان نتوانند این هزینهها را تأمین کنند و عملاً در معرفی کسبوکار به مخاطبان بالقوه به بنبست میخورند. در این شرایط یک اتفاق عجیب میافتد. مدرسان تولید محتوا، مخصوصاً در اینستاگرام، خود را بهعنوان مدرسان و مشاوران کسبوکار معرفی میکنند، در حالی که هیچ دانشی جز مدلها و ترفندهای تولید محتوا به مخاطب آموزش نمیدهند که متأسفانه مشتری غالب این آموزشها زنان هستند.
همین امر باعث شده در روزهای تاریک کسبوکارهای اینترنتی، این مدرسان هیچ راه و راهکاری برای بقا و نگهداری کسبوکار تا روزهای باثبات آینده نداشته باشند. به همین دلیل بسیاری از صاحبان کسبوکار که این استادان تولید محتوا را بهعنوان منبع دانش کسبوکار خود انتخاب کرده بودند، اکنون با سرگشتگی و خلاء دانش، پیرامون پیشبرد و حفظ کسبوکار مواجه شدهاند و با اینکه مشتریان قبلی و اعتبار قبلی مناسبی برای خودشان کسب کردهاند، اما نمیتوانند از این سرمایه، بهترین استفاده را ببرند و این دوران را تا روزهای روشن آینده سپری کنند.
در حقیقت مدرسان اینستاگرامی هرگز دانشی پیرامون کسبوکار حقیقی به مخاطب ارائه ندادند تا بتواند خود را در حوزه تأمین، لجستیک، منابع انسانی، ریسک سرمایه، سرمایهگذاری، انبارگردانی، مدیریت روابط مشتریان و برنامههای وفاداری تقویت کنند. شاید این اتفاق بدین دلیل است که در حقیقت این افراد خودشان نیز دانش و تجربه خاصی در این زمینه ندارند و تنها مدرسان تولید محتوا هستند که اکنون بهعنوان مدرسان کسبوکار شناخته شدهاند.
اگرچه این روزها برای کسبوکارهای آنلاین بهسختی طی میشود، اما زمان مناسبی است تا مدیران این مشاغل، دانش خود را درباره مدیریت کسبوکار افزایش دهند تا بتوانند در آینده کسبوکار مستحکمتری را مدیریت کنند.