کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
زمانی که ارزش پولی دستخوش تغییرات اساسی میشود، اوج میگیرد یا سقوط میکند، به دنبال چرایی این تغییرات هستیم. تحلیل اقتصادی میکنیم و از عوامل این تغییرات میگوییم، اما در نهایت آنچه اهمیت دارد موضوع یک «باور» است. آنچه دستخوش تغییر اساسی شده، همین باور است؛ اینجا باوری است که اوج گرفته یا سقوط کرده است.
اگر نگاهی به تاریخچه آنچه بر پول گذشته است، بیندازیم؛ چه شکل بسیار قدیمی آن مثل نمک و نقره و چه پول ملی کشورها، بارها و بارها این اوج و سقوط را میبینیم. هر کدام از این حادثهها داستان خود را دارند، اما قهرمان همه این داستانها همین باور است؛ باوری که در جزیره ییپ به «سنگ رای» از بین رفت، یا باوری که مردم دنیا به «طلا» پیدا کردند و همچنان ادامه دارد. همین باور سبب شد در تاریخ پول، کشورها بهتدریج طلا را بهعنوان پشتوانه پول ملی خود انتخاب کنند و هنوز هم در دنیا حداقل در ظاهر این پشتوانه وجود دارد.
طلا دو ویژگی منحصربهفرد دارد؛ کمیاب و محدود است و نمیتوان آن را از چیز دیگری ساخت. تا زمانی که ارز کشورها واقعاً با پشتوانه طلا باشند، بهعنوان پولهای سالم میتوانند همین خاصیت پشتوانهشان را یدک بکشند. در این صورت دولتها در دستکاری ارز خود دستشان باز نیست و نمیتوانند بدون افزایش پشتوانه طلا در خزانه بانک مرکزیشان دست به تولید پول بزنند، ارزش آن را کاهش دهند و باور به آن ارز را.
البته دستکاری یا عدم دستکاری دولتها در ارز ملی تنها عامل افزایش یا کاهش باور به آن ارز نیست؛ همانطور که با وجود تنظیمگری فدرالرزرو بر دلار همچنان مردم دنیا بیشترین اعتقاد را به دلار دارند، اعتقادی که نشئتگرفته از قدرت اقتصاد آمریکاست، همانطور که با وجود عدم دستکاری دولت یا نهادی مرکزی در بیتکوین ارزش آن بارها و بارها دستخوش تغییرات شدید شده است.
گرچه فلسفه پشت بیتکوین خلق پولی بود که دست نهادهای مرکزی از دستکاری آن کوتاه باشد و همچون طلا محدود و غیرقابل تولید از مادهای دیگر باشد، ولی همچنان راهی طولانی برای تبدیلشدن به کالایی دارد که مردم جهان به آن باور داشته باشند.
وقتی از این باور میگوییم، یک سؤال اساسی باید پرسید؛ مردم در آینده به چه پولی باور خواهند داشت؟ آیا رمزارزها میتوانند اعتماد اکثریت در جهان را جلب کنند؟ همچنان پولهای فیات به پشتوانه دولتها بیشترین اعتماد را جلب خواهند کرد یا باید انتظار خلق شکل جدیدی از پول را داشته باشیم که بیشترین قابلیت باور در بین عموم را داشته باشد؟
قطعاً با تجربهای که امروز داریم، جهان به سمتی خواهد رفت که بهتدریج ارزهای فیات همانطور که همین امروز اتفاق افتاده، اعتماد خود را از دست خواهند داد. با آشنا شدن بیشتر مردم با امکانات پولی جدید و افزایش باور به این پولها (حالا چه به شکل رمزارز یا اشکال دیگر) شاهد حذف پولهای فیات خواهیم بود. فقط باید بنشینیم و ببینیم کدام شکل پول بیشترین موفقیت را در ایجاد باور عموم خواهد داشت.