کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
گفتم ببین دوست هستیم، رفیق گرمابه و گلستان بودهایم، ولی اگر به این رفتارهای غربگرایانه ادامه بدی، یک بار با همین پشت دست چنان تودهنی بهت میزنم که از هزار تا مشت به دهان استکبار کوبندهتر باشه. کم از دستت کشیدهایم، حالا باز هم تا یک موضوع کاری پیش میاد شروع میکنی به نشخوار کردن چرندیات این غربیها؟
تا خواستم نفسی تازه کنم، کامیار گفت: «بیخیال بابا! چرا آتیشی میشی؟ غرب کدوم خری هست؟ من دارم درباره تبلیغات و شیوههای دسترسی به مشتریان میگم. چرا جوش میاری؟ یک سرچ بکن ببین هر استارتاپ موفق از یک یا چند تا پلتفرم برای نتورک و مارکتینگ استفاده کرده، خیلی هم کریتیو هستن.
از تولید کانتنت گرفته تا دایرکتاکسس به مشتری را توی سوشالمدیا انجام میدن. سرویسهاشون رو با فیدبک کاستومرها کاستومایز میکنن. اینجوریه که پروداکت و سرویس خودشون رو به تارگتمارگت معرفی میکنن و پلن بیزینس رو پیش میبرن.»
به اینجا که رسید، دید همچنان خشمگینانه نگاهش میکنم، ساکت شد و پرسید: «درست میگم؟» و من پاسخ دادم: «نه و بله. درست نمیگی چون چار تا جمله گفتی و بیست تا واژه از یک زبان دیگه ردیف کردی، اما درست میگی چون مفهوم گفتههات با تجربه و علم روز دنیا جور درمیاد. ولی تو مگر بلد نیستی به زبون مادری خودت حرف بزنی؟ تو رو با همین کارها و حرفزدنهات دیدهاند که میگویند غربگرا.
اینجور ادامه بدی همهمون میریم زیر چتر خالصسازی و بخواینخوای باید بگذاریمت کنار و نیروهای انقلابی رو بیاریم.» به اینجا که رسیدیم، کامیار نگاه مظلومانهای کرد و طوری که تابهحال ندیده بودم گفت: «خیلی بیمعرفتی. تو مثلاً رفیق قدیمی من هستی؟ خب این اصطلاحات توی اکوسیستم مد شده، همه همینها رو میگن و تو تنها به من گیر دادی؟ یک سری به همین سوشالمدیا بزن تا ببینی و بفهمی.»
دیگه من جوش آورده بودم و با تندی گفتم: «ببین برادر من، باز هم که داری شلختهوار هر چی سر زبونت میرسه، میپرونی. سوشالمدیا را توی سر من نزن، خوبه که چار تا شیر پاکخورده و دلسوز پیدا شدن کاری کنن که شما آدمهای بیجنبه این همه سرتون توی فضای مجازی غیرمجاز نباشه. اگر اینجور پیش بریم چند وقت دیگه باید برای فهمیدن حرفهاتون توی کلاس زبان ثبتنام کنیم.
یک فرهنگستان به اون عظمت و اون همه آدم باادب و اونقدر بودجه داره واژهسازی میکنه تا تو و چند نفر دیگه پابرهنه نپرید وسط فرهنگ و زبان ملی و اینشکلی حرف بزنین. نکنین عزیزم خوب نیست. از اون طرف هم هر کس برسه و یه نگاهی بهتون بندازه، بهجز غربزده چی بگه که حقتون باشه؟ اون فضای مجازی هم برای من و تو نیست.
اگر وکیل و وزیر و معاون وزیر یا حتی مدیرکل یا از نظر اداری چیزی توی همین مایهها باشی، میتونی همه حرفهات رو توی همون سوشالمدیا بزنی، درست مثل سفر خارج رفتن. ولی من و تو که تا کیش هم نمیتونیم بریم، نباید بریم توی سوشال، این همه پیامرسان داخلی برای ماست دیگه، اما جان مادرت تنها به زبان شیرین مادری حرف بزن.»