کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
تا پیش از اختراع ماشین چاپ توسط گوتنبرگ در قرن پانزدهم کتابها با دشواری دستنویس میشدند و هیچ دو نسخهای یکسان نبود، اما چاپخانه تولید انبوه رسانههای چاپی را ممکن کرد. اختراع گوتنبرگ به آغاز جنبشهای فرهنگی عظیم مانند رنسانس اروپا و اصلاحات پروتستان کمک کرد.
در سال ۱۸۱۰ یک آلمانی دیگر به نام «فریدریش کونیگ» موتور بخار را به یک دستگاه چاپ متصل و کار تولید رسانه را حتی بیشتر کرده و صنعتیشدن رسانههای چاپی را ممکن ساخت. در سال ۱۸۰۰ یک دستگاه چاپ دستی قادر به تولید حدود ۴۸۰ صفحه در ساعت بود؛ ماشین کونیگ این نرخ را بیش از دوبرابر کرد. افزایش بازدهی با ظهور روزنامه همراه شد، در حالی که انقلاب صنعتی به معنی دسترسی برخی مردم به اوقات فراغت و پول بیشتر بود و رسانه به آنها کمک کرد تا بفهمند هر دوی اینها را چگونه مصرف کنند.
آغاز دسترسی به رادیو
در دهههای ابتدایی قرن بیستم رادیو که از نخستین رسانههای جمعی غیرچاپی بود، محبوبیت زیادی پیدا کرد. رادیوها ارزانتر از تلفن بودند و در دهه ۱۹۲۰ بهطور گسترده در دسترس قرار گرفتند و این توانایی را داشتند که به تعداد زیادی از مردم اجازه دهند به یک رویداد گوش دهند. دسترسی به رادیو همچنین به معنی کاهش اهمیت تفاوتهای منطقهای و ایجاد حس یکپارچه از سبک زندگی بود، سبکی از زندگی که به شکل فزاینده توسط خرید مصرفکننده هدایت و تعریف میشد. دوران پس از جنگ جهانی دوم در ایالات متحده با رونق و معرفی تلویزیون بهعنوان شکل جدید و فریبنده ارتباط جمعی مشخص شد.

در سال ۱۹۴۶ حدود ۱۷ هزار تلویزیون در ایالات متحده وجود داشت، اما هفت سال پس از آن دوسوم خانوارهای آمریکایی حداقل یک دستگاه داشتند. فناوری پخش از جمله رادیو و تلویزیون چنان بر دیدگاه آمریکایی تأثیر داشت که روزنامهها و سایر رسانههای چاپی ناگزیر از سازگارکردن خود با چشمانداز رسانهها شدند. تا زمان ظهور دستگاههای ضبط ویدئوی دیجیتال در اواخر دهه ۱۹۹۰ توقف و عقبنشینی پخش زنده تلویزیونی غیرممکن بود.
رسانه و تأثیر فرهنگی ماندگار
فناوریهای رسانهای جدید هم از تغییرات اجتماعی سرچشمه میگیرند و هم باعث ایجاد تحولات اجتماعی میشوند، بنابراین دستهبندی روشن علل و پیامدهای تحول رسانهها دشوار است. آیا رادیو به شکوفایی مصرفگرایی در دهه ۱۹۲۰ دامن زد، یا رادیو بهدلیل جذابیت آن برای جامعهای که پیشتر از آن گرایشهای مصرفگرایانه را بررسی میکرد، بهشدت محبوب شد؟ شاید کمی از هر دو. نوآوریهای فناوری مانند موتور بخار، برق، ارتباطات بیسیم و اینترنت همگی تأثیراتی ماندگار و چشمگیر بر فرهنگ آمریکایی داشتهاند.

«آسا بریگز» و «پیتر برک»، مورخان رسانهای یادآوری میکنند هر اختراع مهم با «تغییر دیدگاههای تاریخی» همراه بود. برق دیدگاه مردم درباره زمان را تغییر داد، زیرا کار و بازی دیگر وابسته به نوسان روزانه طلوع و غروب خورشید نبود. ارتباطات بیسیم برداشت از فاصله را دگرگون کرد، اینترنت نیز شیوه ذخیره و بازیابی اطلاعات را متحول ساخت.
شروع ارتباطات بیسیم
دوران رسانههای معاصر را میتوان به تلگراف الکتریکی که در سال ۱۸۳۷ توسط «ساموئل مورس» ثبت شد، دنبال کرد. تفاوتی نداشت که پیام باید ۵ یا ۵۰۰ کیلومتر را طی کند؛ ناگهان دسترسی به اطلاعات از مکانهای دور به اندازه اخبار محلی ممکن شد، زیرا خطوط تلگراف در سراسر جهان گسترش یافتند و نوعی از وب (شبکه) جهانی خود را ساختند.
به این ترتیب تلگراف پیشرو بسیاری از فناوریهای پسین از جمله تلفن، رادیو، تلویزیون و اینترنت شد و آنگاه که نخستین کابل در سال ۱۸۵۸ از اقیانوس اطلس کشیده شد و امکان ارتباط تقریباً آنی از آمریکا به اروپا را فراهم کرد، تایمز لندن آن را «بزرگترین کشف از زمان کلمب، گسترش عظیم حوزه فعالیتهای انسانی» توصیف کرد.
اندکی پس از آن ارتباطات بیسیم (که در پایان به توسعه رادیو، تلویزیون و سایر رسانههای پخش منجر شد) موجب توسعه فناوری تلگراف شد. مارکونی ایتالیایی نخستین سامانه رادیویی بیسیم را توسعه داد و بسیاری از مردم مجذوب این اختراع جدید شدند. گرچه رادیو در آغاز برای ارتباطات نظامی به کار میرفت، اما این فناوری بهزودی وارد خانهها شد.

مخترعان در دهه ۱۸۰۰ علاوه بر پیشرفت در پخش صوت کامیابیهای چشمگیری نیز در رسانههای تصویری داشتند. توسعه فناوریهای عکاسی در قرن نوزدهم به نوآوریهای بعدی در سینما و تلویزیون انجامید. چندین مخترع مستقل از جمله «جوزف نیپس» و «لوئیس داگر» فرانسوی و «ویلیام هنری فاکس تالبوت» بریتانیایی شکلی از عکاسی را ایجاد کردند.
«جورج ایستمن» در سال ۱۸۸۸ در آمریکا دوربین کداک را توسعه داد و پیشبینی کرد که آمریکاییها مانند رادیو و تلفن از یک دوربین ارزان با کاربری آسان در خانههای خود استقبال کنند. با گشایش نخستین سالن نمایش در پیتسبورگ در سال ۱۹۰۵ تصاویر متحرک برای نخستینبار مشاهده شد. در دهه ۱۹۲۰ هالیوود نخستین ستارههای خود بهویژه چارلی چاپلین را خلق کرده بود. در پایان دهه ۱۹۳۰ آمریکاییها فیلمهای رنگی را با صدای کامل تماشا میکردند.
پیشبینی بزرگ
تلویزیون شامل تصویری است که به امواج الکتریکی تبدیل میشود و از طریق سیم یا امواج رادیویی منتقل و دوباره به تصویر تبدیل میشود و پیش از جنگ جهانی دوم وجود داشت، اما در دهه ۱۹۵۰ محبوبیت پیدا کرد. در سال ۱۹۴۷ تعداد ۱۷۸ هزار دستگاه تلویزیون ساختهشده در ایالات متحده وجود داشت و پنج سال پس از آن تعداد ۱۵ میلیون ساخته شد.
رادیو، سینما و تئاتر زنده در این دوره رو به کاهش گذاشتند، زیرا رسانه جدید به تماشاگران اجازه میداد در خانه خود با صدا و تصاویر متحرک سرگرم شوند. در ابتدای سال ۱۹۵۵ حدود ۳۶ میلیون دستگاه تلویزیون در آمریکا وجود داشت، در حالی که تمام اروپا تنها ۸/۴ میلیون دستگاه داشت.
«پیتر دراکر» مشاور مدیریت در سال ۱۹۶۹پیشبینی کرد که نوآوری بزرگ فناوری پس از این ابزاری الکترونیکی است که شیوه زندگی مردم را به اندازه لامپ «توماس ادیسون» دگرگون خواهد کرد. این ابزار با قیمتی کمتر از یک دستگاه تلویزیون فروخته میشود و میتواند «هرجا که برق باشد، وصل شود و به تمام اطلاعات مورد نیاز برای کارهای مدرسه از کلاس اول تا دانشگاه دسترسی فوری داشته باشد».
گرچه ممکن است دراکر هزینه این ابزار فرضی را دستکم گرفته باشد، اما او بهطور کلی تأثیر این ابزار (کامپیوترهای شخصی) و اینترنت بر آموزش، روابط اجتماعی و فرهنگ را پیشبینی کرده بود. اختراع تراشهها و ریزپردازندهها و حافظه RAM در دهه ۱۹۷۰ گامهای مهمی برای دوران اینترنت بود.
آنگونه که بریگز و برک اشاره میکنند، کاهش بسیاری از انواع گوناگون محتوا به اطلاعات ذخیرهشده دیجیتالی به این معناست که «چاپ، فیلم، ضبطکردن، رادیو و تلویزیون و همه اشکال ارتباط مخابراتی اکنون به شکل فزایندهای بخشی از یک مجموعه در نظر گرفته میشوند». این فرایند که به نام همگرایی نیز شناخته میشود، نیرویی است که امروزه بر رسانهها تأثیر میگذارد.