آنها که می‌خواهند سهام‌دار وب‌۳ باشند!

از اندریسن هوروویتز تا انویدیا؛ چرا همه به دنبال سرمایه‌گذاری روی دنیای تازه وب شده‌اند؟

زمان مطالعه: 5 دقیقه

داستان شبکه جهانی وب، از سال‌های گذشته تا امروز، سه مرحله مشخص دارد: وب 1 (WEB1)، وب 2 (WEB2) و وب 3 (WEB3). وب 1 از سال 1995 تا 2005 که اولین سال‌های تولد اینترنت بود، ساختار غالب سیستم اطلاعات اینترنتی بود. در وب 1 کاربران فقط دریافت‌کننده اطلاعات بودند. برای مثال وقتی شما به سایت یک خبرگزاری می‌روید، تنها اطلاعات دریافت می‌کنید و خودتان تولید محتوا نمی‌کنید.

وب 2 در سال 2004 مطرح شد. وب 2 در مقایسه با وب 1 ساختار تعاملی دارد؛ یعنی کاربران علاوه بر دریافت اطلاعات، خودشان هم تولید محتوا می‌کنند و برای دیگران اطلاعات می‌فرستند. پلتفرم‌هایی مثل فیس‌بوک و اینستاگرام متکی بر شبکه وب 2 هستند.

وب 3 نسل سوم شبکه جهان‌گستر وب است؛ در وب 3 اینترنت یک مرحله تکامل پیدا می‌کند. در این شبکه تمرکز وجود ندارد و وب‌سایت‌ها، برنامه‌ها و خدمات به دست کاربران اداره و کنترل می‌شوند. وب 3 قرار است تغییرات مهمی را در سیستم‌های فناورانه، مدیریتی و اقتصادی جهان به وجود آورد. اما چگونه؟ در این مطلب قصد داریم به این سؤال پاسخ بدهیم.

کدام مشکلات وب 2 در وب 3 حل می‌شوند؟
وب 3 برای رفع مشکلات و نواقصی که در وب 2 وجود دارد، ابداع شد. از مسائل مهمی که در وب 2 با آن روبه‌رو هستیم، عبارت‌اند از: تبلیغات هدفمند (Targeted advertising)، نبود حریم خصوصی (lack of privacy)، تمرکزگرایی (centralization) و همچنین سانسور (censorship).

اولین سؤال این است که تبلیغات هدفمند چیست و چرا گاهی برای حریم خصوصی ما دردسرساز است؟ برای پاسخ به این سؤال، اول باید بدانیم که شرکت‌های تجاری برای آنکه بتوانند به‌صورت هدفمند تبلیغ کنند، باید از علایق و سلایق ما آگاه باشند.

برای این آگاهی آنها نیاز دارند که درباره ما اطلاعات به دست بیاورند. آنها این اطلاعات را در شرکت‌ها و پلتفرم‌هایی دریافت می‌کنند که خود ما اطلاعات‌مان را در اختیارشان گذاشته‌ایم.

برای مثال وقتی ما در فیس‌بوک و اینستاگرام حساب کاربری می‌سازیم و در آنها درباره خودمان اطلاعات و محتوا به اشتراک می‌گذاریم، به آنها این امکان را می‌دهیم که از این اطلاعاتی که در اختیارشان گذاشته‌ایم، کسب درآمد کنند.

شرکت‌هایی مانند فیس‌بوک و اینستاگرام که متکی بر سیستم وب 2 کار می‌کنند، اطلاعات ما را به شرکت‌های تبلیغاتی می‌فروشند! فروش این اطلاعات در واقع نقض حریم خصوصی ماست.

برای مثال وقتی ما در اینستاگرام یک هشتگ را دنبال کنیم و چندین مطلب یا پست مربوط به آن را مشاهده کنیم، دفعات بعدی که صفحه جست‌وجوی اینستاگرام را باز کنیم، اینستاگرام پست‌های مربوط به آن هشتگ را به ما نشان می‌دهد.

مثلاً فرض کنید که شما چندین بار پست‌های مربوط به یک نوع غذا، یا دکوراسیون، یا برندهای لباس را مشاهده کنید، پس از آن اینستاگرام مرتباً مطالب مربوط به این موضوعات را به شما نشان خواهد داد.

مثال دیگر وقتی است که ما لوکیشن گوشی خود را مرتباً فعال نگه داریم. وقتی ما هر روز در ساعت مشخصی (مثلاً 8 صبح) به مکان مشخصی برویم و در روزهای آخر هفته این کار را انجام ندهیم، پلتفرم‌هایی مثل یوتیوب به‌صورت هوشمند متوجه می‌شوند که این دو روز احتمالاً تعطیلات آخر هفته ماست؛ پس در طول هفته وقتی به آن روزها نزدیک می‌شویم، به ما محتوای تبلیغاتی درباره چگونگی گذراندن اوقات فراغت در تعطیلات را نمایش می‌دهند.

مسئله مهم دیگری که در وب 2 با آن سروکار داریم، تمرکزگرایی و سانسور است. احتمالاً خوب می‌دانید که دولت‌ها می‌توانند دسترسی ما را به اینترنت و اطلاعات محدود کنند. برای مثال در کره شمالی دسترسی مردم به اینترنت قطع شده است؛ یا در کشورهای زیادی بعضی سایت‌ها فیلتر شده‌اند و مردم به‌آسانی نمی‌توانند به آنها دسترسی داشته باشند؛ یا از آن جالب‌تر، شرکتی مانند توییتر حتی می‌تواند حساب کاربری شخصی مانند رئیس‌جمهور آمریکا را ببندد.

بنابراین در فضای وب 2 نهادهای متمرکزی مثل دولت یا حتی شرکت‌ها می‌توانند اختیار ما را تحت کنترل خودشان بگیرند، اطلاعات را سانسور کنند و برای دسترسی ما به اطلاعات تعیین تکلیف کنند؛ اینها مسائلی است که قرار است در وب 3 حل‌وفصل شود.

راه‌حل‌ وب 3 چیست؟
از اصول پایه‌ای وب 3 اطمینان یا trust است. ما در وب 3 مالک اطلاعات خودمان هستیم؛ و این ما هستیم که تعیین می‌کنیم چه کسی، کجا و با چه هدفی از آنها استفاده کند. این ما هستیم که به دیگران اجازه دسترسی به اطلاعات‌مان را می‌دهیم.

اصل دیگر شبکه وب 3 تمرکززدایی و مقاومت در برابر سانسور است. در فضای متمرکزی مانند وب 2، یک نهاد مشخص بر فضا مسلط است، کاربران را کنترل و اطلاعات را سانسور می‌کند، اما در وب 3 چنین نهادی بر فضای شبکه مسلط نیست و در نتیجه کنترلی بر کاربران و اطلاعات وجود ندارد.

حالا سؤال این است که این عدم تمرکز چگونه ایجاد می‌شود؟ پاسخ «حذف واسطه‌ها» است. در وب 2 واسطه‌ها حرف اول را می‌زنند. برای مثال ما برای تبادل اطلاعات در واتس‌اپ و اینستاگرام، از واسطه‌ای به نام فیس‌بوک استفاده می‌کنیم. یا وقتی در سایت آمازون خرید می‌کنیم، در واقع آمازون را واسطه خودمان و فروشنده کرده‌ایم. آمازون ما را به فروشندگان متصل می‌کند و برای قوانین میان ما تعیین تکلیف می‌کند. در وب 3 این واسطه‌ها حذف شده‌اند.

وب 3 فرصتی برای درآمدزایی است
پروژ‌ه‌هایی که از آنها صحبت کردیم، مشکلات زیرساختی وب 3 را رفع و رجوع می‌کنند، اما پروژه‌های جذاب دیگری هم در وب 3 هستند که هم جایگزین برنامه‌ها و پروژه‌های وب 2 هستند و همان امکانات را در اختیار ما می‌گذارند، هم از اطلاعات ما در برابر سوءاستفاده و سانسور محافظت می‌کنند و هم به ما این فرصت را می‌دهند که از اطلاعات خودمان پول دربیاوریم.

یعنی به جای آنکه یک شرکت دیگر مثل فیس‌بوک از اطلاعات ما کسب درآمد کند، این خودمان باشیم که در مقابل اطلاعاتی که می‌دهیم یا زمانی که صرف می‌کنیم، پول بگیریم.

برای مثال پروژه‌ای مثل LBRY، یک پلتفرم ویدئویی متکی بر وب 3 است که جایگزین یوتیوب شده است. کاربران در این پلتفرم ویدئو آپلود می‌کنند، ویدئوهای دیگران را تماشا و لایک می‌کنند و در ازای این کار درآمد کسب می‌کنند.

پروژه دیگری به نام Steemit وجود دارد که در وب 3 جایگزین فیس‌بوک و ردیت (Reddit) شده است. این پروژه ویژگی‌های فیس‌بوک و ردیت را در خود گردآوری کرده و تفاوتش با آنها در امکان کسب درآمد است؛ یعنی کاربران از انتشار محتوا در این پلتفرم پول دریافت می‌کنند.

در وب 3 برای گوگل‌کروم و فایرفاکس هم مرورگر جایگزین طراحی شده است. «بریو» (Brave) مرورگری است که در شبکه وب 3 کار می‌کند و مسئله تبلیغات هدفمند در مرورگرهای وب 2 را برطرف کرده است. بریو تا امروز 33 هزار افزونه تبلیغاتی یا ads را بلاک کرده است. شما به ازای هر تبلیغی که در بریو تماشا کنید، پول دریافت می‌کنید.

وب 3 چشم‌انداز گسترده‌ای دارد
وب 3 اهمیت زیادی دارد. این را می‌توانیم از رویکرد شرکت‌های بزرگ دنیا به این پدیده متوجه شویم. مثال بارز آن شرکت گوگل است که به‌صورت متمرکز در حال کار کردن روی وب 3 است.

شرکت خدمات مالی اندریسن هوروویتز از جمله شرکت‌های بزرگ دیگری است که پروژه‌های خودش را به وب 3 معطوف کرده است. نمونه دیگر شرکت گرافیکی انویدیا (Nvidia) است که در فهرست بورس نزدک با عنوان سهام‌ وب 3 (web3 stock) شناخته می‌شود.

در نهایت باید گفت که درک امروز ما از وب 3 با درک مردم دو دهه پیش از اینترنت قابل مقایسه است. آنها به‌تازگی با اینترنت آشنا شده بودند و نمی‌توانستند به‌روشنی درباره‌اش توضیح بدهند. ما هم احتمالاً 20 یا 30 سال بعد بتوانیم درباره سازوکار وب 3، محصولاتش و تأثیری که بر جهان می‌گذارد، توضیح دهیم.

لینک کوتاه: https://karangweekly.ir/nok5
نظر شما درباره موضوع

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.