کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
سالهای زیادی است که از بستنیفروشهای دورهگرد خبری نیست؛ چه آنها که تا پیش از دهه 40 روی گاریهای کوچک بشکه ویژه بستنی را در میان قطعات یخ میچرخاندند و از دل آن خوراکی خنک و شیرین را بیرون میآوردند و چه آنها که در صندوقهای سفید چرخدار بستنیهای چوبی و قیفی کارخانهای را به دست مشتریان میدادند. در گذر همه این سالها و در کنار فروشگاههای بزرگ و رنگارنگ، همچنان نام بستنی اکبرمشتی جذاب و پرطرفدار بوده است. چگونگی پایهگذاری و ماندگاری این فروشگاه کوچک اما شناختهشده داستانی دلنشین همچون بستنیهایی است که هنوز تولید میکند.
شراکت خوشنتیجه
دکان بستنیفروشی را که بعدها به نام اکبرمشتی شناخته شد، اکبر جعفری و محمد ریش در سال 1320 پایهگذاری کردند. محمد ریش آشپز دربار قاجار بود و تهیه بستنی را در فرانسه آموخته بود. او در سال 1317 از آشپزخانه دربار جدید اخراج شد و به محله آبمنگل رفت. سالها پیش از آن، اکبر جعفری همراه با دو برادرش، صادق و شعبان و مادرشان از ملایر راهی تهران میشوند. صادق در مسیر سفر به دست راهزنان کشته میشود اما دو برادر و مادرش به تهران میرسند و در همان محله آبمنگل ساکن میشوند. رفاقتی که پس از این بین اکبر جعفری و آشپز سابق دربار قاجاری شکل میگیرد، زمینه فراگیری ساخت بستنی را برای اکبر ایجاد میکند و پس از مدتی آنها تبدیل به شرکای تجاری میشوند. اکبر جعفری که در محل به نام اکبرمشتی شناخته شده بود، تجربه سالها کار دستفروشی و میوهفروشی و چارواداری و حتی حمل قند و شکر از تهران به شهرهای شمالی را داشت، اما آموختن راه تهیه بستنی، مسیر کسبوکار جدیدی را پیش پایش گذاشته بود. اکبرمشتی از سال 1318 بستنیفروش دورهگردی بود که اهالی میتوانستند او را سر کوچه آبمنگل پیدا کنند.
اکبرمشتی گسترش مییابد
آن روزها فروش بستنی به شکل دورهگردی بود، اما اکبر و محمد تصمیم گرفتند برای نخستین بار یک دکان بستنیفروشی در کشور ایجاد کنند. به این ترتیب نخستین بستنیفروشی روی تپههای خاکی خیابان ری به وسیله این دو شریک در سال 1320 گشایش یافت. بستنی ساخته اکبر و محمد آنقدر خوشمزه و دلنشین بود که مشتریان را از هر جای شهر به سوی خود میکشید، اما شراکت آنها چندان پایدار نماند و محمد ریش از کار کنار کشید و اکبر جعفری که دیگر به نام اکبرمشتی شناخته شده بود، بستنیفروشی اکبرمشتی را حفظ کرد.
کار بستنیفروشی اکبرمشتی بهتدریج رونق گرفت و گسترش یافت؛ ابتدا سه دهانه مغازه ریختهگری کنار بستنیفروشی را خرید و به دکان اضافه کرد. سپس در سال 1338 با خرید چلوکبابی فرهنگی که ملکی چهار دهانه بود، باز هم بر وسعت بستنیفروشی افزوده شد. در این روزها شهرت بستنی اکبرمشتی آنقدر زیاد شده بود که هر سال برای ارسال بستنی به مجلس شورا در سالگرد جشن مشروطیت، بستنیفروشی روی سایر مشتریان بسته میشد. ازدحام مشتریان برای خرید بستنی چنان بود که گاهی از شهربانی برای پیشگیری از زد و خورد پاسبانی را جلوی بستنیفروشی اکبرمشتی میگماشتند. اما روزگار برای اکبرمشتی به خوبی سپری نشد و مغازه را به حوالی میدان تجریش منتقل کرد.
فروش گسترده و محبوبیت فراگیر
در این سالها همچنان مردم و اشراف مشتریان بستنی اکبرمشتی بودند. ابتکار اضافه کردن قطعات خامه خشک به بستنی در کنار تهیه محصول از بهترین مواد اولیه چنان کارآمد بود که در دورهای که جمعیت تهران حدود دو میلیون نفر بود، اکبرمشتی روزانه دو تن بستنی میفروخت؛ و مشتریان ویژه هم داشت از جمله فخرالدوله دختر محمدعلیشاه و مادر علی امینی (نخستوزیر در سال 1342) که روز 14 مرداد و در سالگرد مشروطه 20 فلاسک را ارسال میکند که 50 کیلو بستنی را به فرانسه بفرستند! در حالی که بسیاری از اهالی شمیران شبهای جمعه در راه بازگشت از زیارت شاهعبدالعظیم خریدار مشتاق بستنیهای اکبرمشتی بودند. گرچه گفته میشود در همین دوران یک بار فروشگاه به دستور اشرف پهلوی برای چند روز تعطیل میشود، چون زیاد بودن خامه بستنی را نپسندیده و سرتیپ شمس از سوی اداره بهداشت تهران شخصا سراغ فروشگاه میآید و دستور بستن آن را میدهد.
ابتکاری که مورد تقلید قرار گرفت
اکبرمشتی در سال 1347 و در سن 97 سالگی از دنیا رفت و اداره فروشگاه بر دوش کارگر قدیم وی افتاد که تا سال 1366 به کار ادامه داد. در آن زمان اکبرمشتی چنان شهرتی داشت که خبر درگذشتش را علاوه بر روزنامههای ایران، رسانههای عراق و پاکستان هم منتشر کردند. چند سال پس از آن فرزندخواندهاش محمد ملایری بستنیفروشی اکبرمشتی را بازگشایی کرد. محمد ملایری که برادرزاده همسر اکبر جعفری بود، از کودکی تحت حمایت وی قرار داشت و گرچه پس از تحصیل در دانشگاه راه دیگری برای زندگی در پیش گرفته بود، بازگشایی بستنیفروشی را بر عهده گرفت و این نشان تجاری شناختهشده را همچنان زنده نگه داشت.
گرچه بستنی اکبرمشتی به جز فروشگاه اصلی نزدیک میدان تجریش تهران شعبه دیگری ندارد، اما ملایری میگوید در بسیاری از شهرها و تعدادی از کشورها از جمله آلمان، سوئد، انگلیس و فرانسه، فروشگاههایی به این نام تأسیس شده و حتی در چین نیز فروشگاهی به همین نام دیده است. ابتکار اکبر جعفری و محمد ریش برای تبدیل بستنیفروشی از دورهگردی به یک کسبوکار ثابت، تهیه محصول مناسب با ذائقه بومی و حفظ کیفیت در طول زمان، نهتنها بستنی را به محصولی مورد درخواست مردم کشور تبدیل کرد، بلکه از اکبرمشتی یک نشان تجاری خوشنام و خاطرهانگیز ساخت. گرچه این بستنیفروشی فراز و نشیبهای زیادی داشته و صاحبان آن به هر دلیل در پی گسترش کسبوکار خود نبودند، اما استقبال مشتریان آنقدر بوده که انبوهی فروشگاه دیگر در بسیاری از شهرهای کشور به نام اکبرمشتی ایجاد شود. بیش از 80 سال سابقه برای یک فروشگاه و کسب چنین شهرتی دستاورد کمی نیست. در حالی که بستنی اکبرمشتی همه ویژگیهای لازم برای تبدیل شدن به یک کسبوکار بزرگ و پایدار را داشته، به دلیل مرگ بنیانگذارش و نداشتن ساختار لازم همچنان در اندازه یک فروشگاه باقی مانده، گرچه در خاطره مردم به درازای 80 سال گسترده شده است.