کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
تکلیف مرغ در زندگی روزمره ما روشن است و چه در عروسی و چه در عزا سر بریده میشود. بنابراین کسبوکاری که به این پرنده زمینی مربوط باشد، در هر حال سودآور و پررونق خواهد بود. اما این همه ماجرا نیست؛ چرخه تولید تا فروش این محصول غذایی روزبهروز پیچیدهتر شده و آنها که سالهایی از عمرشان را در این حوزه کار کردهاند، میدانند که هر روز بر لبه پرتگاه قرار دارند. از این رو تبدیل شدن به تولیدکننده موفق در این حوزه کار بزرگی است که رضا سواری معروف به رضا موتوری طی چند دهه بهخوبی انجام داد و از یک فروشنده دورهگرد مرغ به چهره کارآمد ملی در این زمینه تبدیل شد.
کار شبانه و تحصیل روزانه
رضا سواری در روستای گردهرش از توابع شهرستان میاندوآب به دنیا آمد و پررنگترین خاطرهاش به روزی برمیگردد که از ترس آموزگار سپاهی دانش از پنجره کلاس گریخت و به خانه پناه برد. وحشت بیجا از آموزگار با پادرمیانی برادر بزرگتر بهسرعت از بین رفت و او در همه سالهایی که در روستا و شهر میاندوآب تحصیل میکرد، دانشآموزی ممتاز بود. رضا که سالهای تحصیل در شهر را در مطبخ قدیمی خانهای در میاندوآب به صورت مشترک با پسرعموها سر کرده بود، ادامه تحصیل در دبیرستان و وارد کردن فشار هزینه بر پدر را تاب نیاورد و دنبال کسبوکاری برای خودش بود. نخستین کارش خرید مرغ از مرغداریهای اطراف برای عرضه در مغازه برادرش بود. شغلی که با تردید خودش و برادر بزرگتر شروع شد. رضا شبها را به خرید از مرغداریهای مراغه و آذرشهر و تبریز و هشترود و بناب و… میگذراند، تا صبح آنچه را خریده بود، به مغازه تحویل میداد و صبح هم کتابها را برداشته و راهی دبیرستان میشد. کار شبانه، خوابیدن بین راه و تحصیل روزانه برنامه رضا تا پایان دبیرستان بود و پس از آن برنامهای برای آینده خود تنظیم کرد؛ سه ماه کار مستقل در تابستان که اگر موفقیتآمیز نبود، همهچیز را رها کند و به تحصیل ادامه دهد.
وقتی سربازی محاسبات رضا را به هم میزند
رضا همه پسانداز دوره کار بیوقفه خود را برای خرید یک موتورسیکلت و قفس خالی و ترازو میپردازد و دو هزار تومان باقیمانده را برای خرید مرغ کنار میگذارد. فروش در روز نخست آنچنان خوب پیش میرود که او را به ادامه کار امیدوارتر میکند. از آن پس روستاهای اطراف یک فروشنده دورهگرد جوان دارند که بین مرغداریها به درستکاری مشهور است. در همین روزها به فکر توسعه کارش میافتد و موفق میشود یکی از آشنایان را که مدتی بعد پدر همسرش میشود، برای سرمایهگذاری و مشارکت در کار با خود همراه کند. خوشنامی بین مرغدارها و پشتکاری که دارد، باعث میشود مرغداران محصول خود را نخست به رضا عرضه کنند. او با خرید یک وانت تویوتا از محل سرمایه شراکت، کارش را توسعه میدهد. کاری که رضا آغاز کرده بود، هر روز بیشتر گسترش پیدا میکند و با اجاره کامیون و افزایش میزان خرید هزینهها را کاهش میدهد؛ اما همان روزهایی که سرخوش از به نتیجه رسیدن برنامههایش میتواند وانت قدیمی را با نیسان عوض کند و حتی برای ازدواج هم آماده شده است، خبر میرسد که باید به خدمت سربازی اعزام شود.
سربازی همه برنامههایش را تغییر میدهد. با گذراندن 45 روز دوره آموزشی ناچار وانت را میفروشد و سراغ مرغداران میرود تا بدهیاش را تسویه کند. خوشحسابی رضا برای یکی از مرغداران چنان شگفتآور است که 70 هزار تومان از طلب خود را به وی میبخشد تا برای دوران سربازی هزینه کند و همین سرمایه اولیه رضا برای خرید مستقل یک وانت و استقلال کامل در کسبوکار میشود.
امکاناتی که به داد بقیه هم میرسد
رضا سواری که در منطقه به رضا موتوری معروف شده بود، حالا کسبوکارش را به صورت مستقل در اختیار دارد و با سختکوشی آن را ادامه میدهد. در همین دوره ازدواج میکند، خانهای برای خود و همسرش میخرد و برای استقلال بیشتر به فکر خرید مرغداری میافتد. زمان آن رسیده که محصولات خودش را توزیع کند. رضا با خرید نخستین مرغداری درمییابد که روحیه کارکنان چنان پژمرده است که بر بازده کار اثر گذاشته و از همان روز ایجاد همدلی با کارکنان را در برنامه خود میگذارد.
درک درست روابط کار در کنار تلاش شبانهروزی، او را به خرید واحد مرغداری بعدی هم تشویق میکند. سپس در جریان بروز بیماری برای مرغها به اهمیت دسترسی مناسب به امکانات پزشکی و تجهیزات بیشتر پی میبرد و یک دفتر خدمات مرغداری در منطقه تأسیس میکند. پس از مدتی اندک رضا نهتنها برای درمان و مسائل بهداشتی واحدهای خودش، بلکه برای مرغداران منطقه خدمات مناسبی را فراهم میآورد.
زنجیرهای که کامل میشود
ایجاد دفتر خدمات مرغداری راه او را به پایتخت و آشنایی با افرادی که دانش و تجربه مناسبی دارند، باز میکند. بهتدریج شیوه سنتی نگهداری مرغ را متحول کرده و تجهیزات جدید و بهروز را به کار میگیرد. با سودی که از توسعه کسبوکارش به دست آورده، واحدهای جدید مرغداری را بر پایه فناوری روز میسازد تا آنجا که به عنوان مرغدار نمونه کشور معرفی میشود.
اما این موفقیت به او برای ادامه راه انگیزه بیشتری میدهد و خود را برای ورود به عرصه تولید مرغ مادر آماده میسازد. موفقیت در این گام او را صاحب زنجیره کامل تأمین و تولید در حوزه مرغداری میکند. کارشناسان مناسبی را به کار میگیرد، مجوزهای لازم را دریافت و کار ساختوساز را آغاز میکند تا در سال 1380 واحد تولید مرغ مادر را افتتاح کند. اما هنوز به دنبال تکمیل چرخه تولید است و بر پایه تجربه ناخوشایندی که از کارشکنی عرضهکنندگان خوراک دام دارد، ساخت کارخانه تولید خوراک طیور را هم دنبال میکند. پس از مشورت با نماینده شرکت هلندی و کارشناسان داخلی برنامه ساخت را دنبال میکند و موفق میشود در مدت هشت ماه کارخانه بزرگ تولید خوراک دام و طیور را راهاندازی کند. کارخانهای که در ورودی آن صندوقی شیشهای نصب شده و موتورسیکلتی را که رضا در نخستین روزهای کارش خریده بود در خود جای داده است. خودش میگوید: «میخواستم هر مسافری از آنجا میگذرد از خودش بپرسد راز این موتور چیست و از اهالی بخواهد داستان زندگی رضا سواری را برایش تعریف کنند؛ مردی که صاحب آن کارخانه است و همهچیز را با همین موتور شروع کرد.»
او حالا مرغدار نمونه کشور، مدیر نمونه، صاحب واحد نمونه جهانی، جوجهکشی نمونه و کارآفرین برتر ملی است.