کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
در هفتهای که گذشت، خبر انعقاد قرارداد مجموعه زر به عنوان یکی از بزرگترین بازیگران صنعت غذای کشور با اسپار (spar) خردهفروش بزرگ اروپایی، موضوعی بود که کمتر به آن توجه شد. قرار بر این است که زرماکارون از طریق اسپار در بیش از 13 هزار فروشگاه زنجیرهای توزیع شود. این برند هلندی که 90 سال سابقه دارد، در 50 کشور جهان فروشگاه زنجیرهای خود را دایر کرده و بهتازگی به بازار ایران هم وارد شده است.
فتح بازارهای خارجی
توافق اسپار با زرماکارون در صورت تحقق میتواند تأثیری جدی روی درآمد ارزی گروه زر بگذارد و البته سهم بازار برند ایرانی را مقابل رقبای مطرح ایتالیایی در بازار اروپا افزایش دهد. خبری خوشایند که البته شنیدنش عجیب نبود. قبلا هم توانایی صنایع غذایی برای فتح بازارهای خارجی ثابت شده بود. حالا صادرات اسپاگتی آخرین برگ از دفتر صنایع غذایی در بازارهای خارجی است که اثبات میکند تجارت مرزها را جابهجا میکند.
در واقع اگر زمانی تنها برندهای اروپایی به صادرات محصولاتی نظیر ماکارونی و اسپاگتی مشغول بودند، حالا این ایران است که در این بخش ادعای تولید کیفی دارد. اما چرا صادرات در سالیان پیش رو اهمیتی حیاتی دارد؟
اساسا هر چیزی که بتواند شرکت را از پیله درآورد تا بال بگشاید، در قالب نوآوری سازمانی قابلیت تفسیر دارد. صادرات مهمترین سکوی پرش از پیله است و بازارهای صادراتی بزرگترین باغ جهان برای گشتوگذار! ورود شرکتهای ایرانی به بازار غذای جهان به شکلی جدیتر از امروز موضوع مهمی است که آنها را در مقابل تکانههای داخلی مصون میکند. از آنجا که تورم دو رقمی به پدیدهای انکارناپذیر و حذفنشدنی در اقتصاد ایران بدل شده، بنگاههای صنعتی و صنایع خدماتی از این ناحیه در سالهای اخیر ضربات جبرانناپذیری خوردهاند.
ضرباتی که تنها با اهرم درآمد ارزی میتوان بخشی از آن را جبران کرد. همچنین وقتی صادرات به عنصر اصلی شرکت بدل شود، رفتارهای سازنده به چیزی غیر از آنچه قبلا داشت، تغییر میکند. کنترل کیفی اهمیت دوچندان مییابد، تحقیق و توسعه جای واقعی خود را در بخش تولید پیدا میکند و بهرهوری به عنصر حیاتی سازمان در برنامههای پیش رو تبدیل میشود.
رقابت سنگین در صنعت غذا
برند زر که سهم قابل توجهی از بازار ایران را به خود اختصاص داده، در همه سالیان گذشته صادرات را نقشه راه خود قرار داده و از این بخش چشمپوشی نکرده است. همین امروز هم اگر سازندگانی مثل زر موفق شدهاند سهمی در بازار ایران و نیز صادراتی در ورای مرزهای کشور داشته باشند، از محل همین بهرهوری و تحقیق و توسعه است که با فشار رقابتی در صنعت غذا شکل گرفته است.
البته سازندگان ماکارونی، اسپاگتی و برخی دیگر از اقلام غذایی در ایران طی سالیان اخیر با حرکت تازه خود گام بلندی را برای تبدیل شدن به برندهای بینالمللی برداشتهاند؛ گامی که تحلیلگران فنی برای آن جز دو مسیر چیزی را پیشبینی نمیکنند: اولا میگویند باید از عاقبت آن ترسید چراکه هزینه بالایی را به شرکت تحمیل میکنند تا خود را با استانداردهای بینالمللی تطبیق دهند که این تا زمان سوددهی هزینه شرکت را افزایش میدهد و دیگر اینکه ممکن است یکباره شاهد یک جهش جدی در وضعیت شرکت باشیم. چرایی این موضوع به چارچوبی برمیگردد که در صنایع غذایی ایران وجود دارد.
بهرهوری بالای صنایع غذایی
تحقیقات بسیاری وجود دارد که نشان میدهد صنایع غذایی در کنار صنعت لوازم خانگی و صنعت ساختمان جزو بخشهای دارای سطح بالای رقابت است. در پژوهش نیلی، درگاهی و فاطمی اردستانی این موضوع به عینه قابل اثبات است که صنایع غذایی ایران در بحث بهرهوری نسبت به بخشهایی مثل خودرو، نفت، پتروشیمی، فولاد، سیمان و حتی لوازم خانگی سطح بهرهوری بالایی دارند.
موضوعی که کاملا روند کار را در این صنعت نسبت به بخشهای مذکور متفاوت ساخته است.
در آنجا الگوی تولید برمبنای بده – بستان رانت و دستور دولتی انجام میشود و سطح بهرهوری پایین یا معمولی است ولی در بخش غذا و صنایع وابسته این قضیه کاملا فرق دارد. انبوه بازیگران، مداخله اندک دولت در بخش وسیعی از بازار در کنار مالکیت خصوصی و سابقه دیرینه در ایران کمک کرده تا بخش قدرتمندی شکل گیرد که پتانسیل بازی در اروپا، خاورمیانه، آسیای میانه، شرق دور و حتی آمریکای شمالی را دارد.
بخش خصوصی بدون کمک یا مداخله دولت
بنابراین آنچه از خبر توافق زر با اسپار باید دید، در درجه اول ریسکهای ورود به بازارهای صادراتی و نیز فواید چنین گامی است. در عین حال به عنوان یک موضوع ریشهای باید روی چارچوب کلی این صنعت که مولد نوآوری سازمانی، بهرهوری و رقابتپذیری است، تمرکز کرد. مقصود اینکه اگر زرماکارون توانسته بدون تزریق یارانه و یا تعرفهگذاری به سهم بازار قابل توجه در ایران دست یابد و محصولاتش را به صورت رسمی و غیررسمی به 80 کشور صادر کند، این محصول صرف یک شرکت نیست، بلکه ناشی از چارچوبی است که در صنعت غذا وجود دارد و به تربیت بازیگرانی کارآزموده منجر شده است. بنابراین اگر در تمنای انبوهی از بنگاههای صادراتمحور در صنایعی غیر از فولاد و سیمان و نفت و پتروشیمی هستیم، لازم است بر طبل رقابت بکوبیم و از یارانه، تعرفه، دولتگرایی، مداخله کردن بیمورد در قیمتگذاری و تأمین نهاده دست بکشیم.