کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
این سالها وقتی پای صحبت صاحبان کسبوکار مینشستیم، از تحریمها بهعنوان بزرگترین مانع فعالیتشان میگفتند. این چند سال افزایش هزینهها و تورم افسارگسیخته جای تحریمها را گرفته و امسال هم اقدامات عجیبوغریب و اصرار به طرحهای ناپخته و پوپولیستی همچون افزایش ۶۰ درصدی دستمزدها کسبوکارها را در یک دوراهی قرار میدهد.
در حوزه در حال رشد تجارت الکترونیکی هم مواردی مانند اینماد، ایجاد محدودیتهای گسترده و سختگیریهای شدید مالیاتی برای کسبوکارها شرایط را دشوارتر کرده است. آنچه به نظر میرسد این است که در نهایت فضای کسبوکار در ایران هر روز سختتر و سختتر میشود.
متأسفانه از دونپایهترین کارمند نهادهایی مانند سازمان امور مالیاتی و سازمان تأمین اجتماعی گرفته تا بالاترین افراد در این نهادها، به کسبوکارها، نگاهی طلبکارانه، قیممآبانه و از بالا به پایین دارند. دونپایهترین کارمند این نهادها چنان جسارتی یافته که وقتی استیصال کارفرمایان و صاحبان کسبوکارها و مدیران آنها در برابر انبوه بخشنامهها و دستورالعملها را میبیند، طلبکارانه میگوید «نمیتوانید، نکنید»!
این جمله را تقریباً تمام کارآفرینان ایرانی برای یک بار هم که شده از یک کارمند دولت شنیدهاند؛ کارمند دولتی که حقوقش را ما میدهیم! کارمند دولتی که هست که بخش خصوصی فعالیت کند و چرخهای اقتصاد کشور بچرخد.
کسی که قرار است خدمتگزار مردم باشد، خودش را آقابالاسر و والی مردم میبیند و گستاخانه به کارآفرینان کشور دشنام میدهد و متأسفانه عزیزانمان در دنیای فرهنگ، رسانه و سینما هم کم نگذاشتهاند و در این سالها کارخانهدار و فعال اقتصادی را معادل زالویی تصویر کردهاند که در حال مکیدن خون مردم و بهطور خاص کارگران است.
متأسفانه این روزها! افکار پوسیده، غیرکاربردی و نخنما که برای محافل جذابیت بسیار بالایی دارند و در شبکههای اجتماعی قدرت جذب فالوور؛ خریداران بیشتری نسبت به افکار بنیادی و قوی دارند. این روزها فشارها در حال خمکردن کمر کارآفرینان ایرانی است و متأسفانه به نظر نمیرسد بهبودی در آینده نزدیک حاصل شود.
چند روز پیش دیدم یکی از مدیران دولتی که اخیراً به بخش نیمهخصوصی پیوسته، توییت زده بود که کاش مدیران دولتی قبل از اشتغال در بخش دولتی حداقل نان یک نفر را داده باشند.
واقعیت این است که عموم مدیران دولتی در طول زندگیشان نان حتی یک نفر را هم ندادهاند و درکی از اقتصاد و کسبوکارها ندارند و با تصمیمات خود میخواهند ایران را به بهشت برین تبدیل کنند. همین افراد با تصمیمات غیرعملیاتی خود نهتنها ایران را بهشت فعالیت اقتصادی نمیکنند، بلکه مدام گرهی به گرههای موجود اضافه میکنند.
علی ایحال این موارد را نگفتم که بر سبیل تکرار بروم و از وضعیت خراب فعالیت و کسبوکار در ایران بگویم؛ این موارد در سالهای گذشته هم بوده و امسال هم خواهد بود. آنچه میخواهم بگویم این است که امسال سال سرنوشت است؛ امسال بسیاری از کسبوکارها که نمیتوانند خودشان را با شرایط همیشه در حال تغییر تطبیق دهند، نابود خواهند شد.
امسال مواردی مانند افزایش حقوق، عیار واقعی بسیاری از کسبوکارهای غیررانتی را مشخص خواهد کرد. تکلیف کسبوکارهای رانتی و متصل به چاههای نفت از همین الان هم روشن است. آنچه مسیر مهآلودی پیش روی کسبوکارها قرار داده، امسال در بالاترین حد خود نسبت به سالهای گذشته قرار دارد.
برای عبور از این گردنه سخت باید استراتژی متناسب داشت؛ باید بتوانیم با قدرت از این گردنه سخت عبور کنیم. البته کسبوکارهایی که تکلیفشان روشن است و میدانند حسابشان با خودشان چند چند است و روی موضوع درستی تمرکز کردهاند، قطعاً از گردنه این سال نیز به سلامت میگذرند.