کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
حوزه سلامت یکی از مهمترین حوزههای اکوسیستم نوآوری کشور در سالهای اخیر بوده است. حوزهای که اگرچه هنوز با مشکلات و موانع زیادی در زمینه تنظیمگری مواجه است اما بسیاری اعتقاد دارند در سالهای آینده رشد زیادی را تجربه خواهد کرد. از ابتدای راهاندازی «کارنگ»، صفحه سلامت از بخشهای اصلی این رسانه بوده است.
عباس عینعلی که دبیر بخش گزارشهای ویژه کارنگ است، در ماههای گذشته حوزه سلامت را هم بهشکل ویژه پوشش خبری داده و با کارآفرینان و کسبوکارهای این حوزه ارتباط تنگاتنگی داشته است.
پلتفرمها و آینده نظام سلامت

نیما فاضلی، مدیرعامل دکتردکتر / ما نه بهعنوان پلتفرم واسط، بلکه بهعنوان حلقهای از زنجیره سلامت و درمان در جامعه، واقعاً و صادقانه وظیفه خود میدانیم که در اینباره نقشآفرینی کنیم و سطح آگاهی مخاطب را ارتقا بخشیم. این روزها تیم تولید محتوای مجله دکتردکتر مانند گذشته سخت مشغول کار است و خصوصاً بر حوزه آسیبهای روحی-روانی و مراقبتهای پس از حادثه، تمرکز ویژهای دارد، به امید اینکه بتوانیم کمکی کرده باشیم.
چالش جهانی کرونا در سراسر دنیا باعث رشد پلتفرمهای حوزه سلامت شد. رشد انفجاری این حوزه نگاههای زیادی را به خود جلب کرد و چهبسا شکل صعودی نمودارهای رشد، بسیاری را به اشتباه انداخت. آغاز همکاری من با دکتردکتر با فروکش کرونا و بالطبع واقعیتر شدن فضای کسبوکار مصادف بود.
یعنی من زمانی عهدهدار این مسئولیت شدم که رشدها اتفاق افتاده بود و حالا باید برای ماندگاری مخاطب کار میشد. تا اندازهای تغییر رفتار کاربر در دوره کرونا باعث شد این اتفاق بیفتد. تا قبل از کرونا بازار سلامت دیجیتال سهم چند دهم درصدی از اقتصاد سلامت را داشت، اما با همین رشدهایی که در دوره کرونا اتفاق افتاد، میشود گفت امروز دو درصد از اقتصاد سلامت، دیجیتال شده است. عامل دیگری هم که در این امر تأثیرگذار شد، اجراییشدن نسخه الکترونیک در کشور بود.
طبیعتاً ما هم از کانالهای سوشالمدیا دچار آسیب شدیم که سعی کردیم از طریق دیگر کانالهای ارتباطی آن را جبران کنیم. این استراتژی تا حد زیادی آسیبپذیری ما را نسبت به محدودیتهای اخیر کم کرد، ولی در هر حال یک کسبوکار پلتفرمی که بر بستر اینترنت کار میکند، حتی چند ساعت اختلال اینترنت هم برایش ضررهایی را به همراه دارد.
حاکمیت باید نگاه بینالمللی به فضای کسبوکار داشته باشد

محمد پارسا، بنیانگذار و مدیرعامل آمیتیس / از آغاز بحران کرونا تا به امروز همواره کسبوکارهای گردشگری سلامت تحت فشار و در معرض خطر نابودی قرار داشتند. در پی اتفاقات اخیر و بستهشدن راه ارتباطی ما با مخاطبان خارج از کشور، ورودی کسبوکار ما به عدد صفر رسید؛ مطلقاً صفر.
انگار حاکمیت هیچ تصوری از کسبوکارهای بینالمللی ندارد. برای راهاندازی کسبوکاری مانند کسبوکار گردشگری سلامت، میبایست تفکر بینالمللی داشت. اما فقط پنج درصد این تفکر به سیاستی که بنیانگذاران اتخاذ میکنند، بستگی دارد. ۹۵ درصد باقیمانده به نگاه بینالمللی و رفتار حاکمیت با این بازار مربوط است.
وقتی نگاه بینالمللی به کسبوکار بینالمللی وجود ندارد، یعنی بود و نبود این کسبوکار اصلاً اهمیت ندارد. یعنی حاکمیت به هیچوجه دلش نمیخواهد گردشگر سلامت به ایران بیاید. یعنی نمیخواهد این درآمد دلاری و ارزآوری برای کشور اتفاق بیفتد. این را میشود بهخوبی از رفتار حاکمیت فهمید.
راه ارتباطی کسبوکار ما با مخاطبانمان از طریق پلتفرمهای اینستاگرام و واتساپ بود. به لحاظ فنی هم وبسایت ما روی سرورهای خارجی قرار داشت. پس از اتفاقات اخیر تمام زیرساختهای ما دچار اختلال شد. ارتباط ما با مخاطبانمان قطع شد و طی این مدت به صفر مطلق رسیدیم.
از حمایتهای رنگارنگ آقایان که در دوره کرونا حرف از آن میزدند، هیچچیزی به کسبوکار ما نرسید؛ حتی یک احوالپرسی ساده. نه وزارت بهداشت و نه وزارت گردشگری هیچکدام. برای شرکت گردشگری سلامت که مانند ما مجوز بند ب گرفته، سرپا نگهداشتن یک کسبوکار در چنین شرایطی اصلاً امکانپذیر نیست. این است که درصدد تعطیلی شرکت هستیم.
سلامت و کودکان؛ یک بازار بکر که فرصتهای زیادی دارد

رضا حسامیفرد، مدیرعامل و همبنیانگذار گهواره / قطعی اینترنت 1398 ضربه بسیار بدی بود. درست در همان دوران بود که ما یکی از طلاییترین دورههای رشدمان را تجربه کردیم. تقریباً ماهانه 30 درصد رشد داشتیم تا اینکه به آبان رسیدیم و در پی قطع و خاموشی اینترنت این رشد متوقف شد و این ماجرا برای ماههای زیادی هم ادامه پیدا کرد.
ضرری که در آبان 1398 تجربه کردیم، واقعاً سخت بود، اما در دوره کرونا شکل نیاز متفاوت شد. خانوادهها شرایط قرنطینه را تجربه نکرده بودند و این نیاز ما را بر آن داشت تا در اپلیکیشن یک بخش ویژه، برای کرونا ایجاد کنیم. کرونا آسیب چندانی برای ما به همراه نداشت، اما در ماههای اخیر یکی از مهمترین کانالهای ارتباطی و مارکتینگی ما یعنی اینستاگرام مسدود شده است. بیش از 900 هزار کاربر داشتیم که از مطالب آموزشی این صفحه استفاده میکردند. قاعدتاً برای چنین صفحهای هم زحمت زیادی کشیده و هم هزینههای بسیاری شده است.
حدود 9 میلیون کودک در بازه سنی صفر تا شش سال داریم که خانوادهها بهطور متوسط سالانه بین یک تا یکونیم میلیون تومان برای آموزشهای مرتبط با این سن هزینه میکنند. مهمترین کار گهواره تدوین و طبقهبندی مطالب آموزشی باکیفیت است.
با توجه به این تغییر نگرش والدین و حساسیت آنها نسبت به پرورش کودکان، همیشه سهم آموزشها و در واقع سهم این بازار حفظ شده است. فکر میکنم این بازار کماکان رشد کند. گهواره هم میکوشد تا روزبهروز بر روند رشد خود بیشتر متمرکز شده و بخشی از دغدغههای پدران و مادران برای تربیت و پرورش فرزندانشان را تأمین کند.
پدران و مادران امروزی تلاش زیادی برای افزایش کیفیت فرزندپروری خود دارند و آن را بهصورت جدی پیگیری میکنند. بسیاری از مسائلی که امروز درگیر آن هستیم، حتی در نسل قبل وجود نداشته است. مثلاً برخی فناوریها مثل AR و VR برای کودکان چقدر و با چه هدفی باید استفاده شود.
ایران به قبرستان آزمایشگاههای مرده تبدیل شده است

احسان علیزاده، مدیر کسبوکار کولایف / ایران به قبرستان تجهیزات آزمایشگاهی تبدیل شده و این کسبوکار باید تجمیع شود. از طرفی نمیخواهیم هویت آزمایشگاهها را از آنها بگیریم و موجودیتشان را به خطر بیندازیم. با آزمایشگاههای فرانچایز، کوبرندینگ یا برند مشترک ایجاد میکنیم، یعنی مشتری نهایی با مراجعه به آزمایشگاههای موجود از خدمات یکپارچه کولایف بهرهمند میشود. سعی میکنیم هویت بصری یکسانی داشته باشیم.
حتی در تلاش هستیم در طراحی فضای داخلی این آزمایشگاهها، فضای فنی را کم و فضای پذیرش را بیشتر کنیم. این کارها برای تجربه بهتر خدمات آزمایشگاهی است که قبلاً تأثیر آن را در فضای بانکی کشور تجربه کردهایم. یکی از مهمترین خدمات ما به آزمایشگاهها، انجام تحقیقات بازار محلی و افزایش ترافیک مراجعهکنندگان به آزمایشگاه است.
مثل هر نوآوری و فناوری پیشروی دیگر که ساختارهای گذشته را برنمیتابد، ما هم با رگولاتور دچار چالش شدهایم. اساساً ذات رگولاتور این است که همواره چند گام از نوآوری عقبتر است، اما با تلاشی که کردیم توانستیم قانونگذار را با خود همراه کنیم. تسهیلاتی برای ما قائل شدند و البته مطالبات دیگری هم داشتیم که تاکنون محقق نشدهاند.
در قوانین ابلاغی معاونت درمان وزارت بهداشت اصلاً شبکه آزمایشگاهی تعریف نشده بود، اما در مذاکرات فشرده با معاونت درمان توانستیم ذیل تبصره 2 ماده 6 آییننامه تأسیس آزمایشگاههای پزشکی، شبکه آزمایشگاهی را رسمیت ببخشیم.
در ایران سالانه 485 میلیون تست انجام میشود که به دو بخش تستهای سرپایی و بستری تقسیم میشود. انجام این تستها حدود 30 هزار میلیارد تومان ارزش ایجاد میکند.
باید اهمیت حوزه سلامت در اقتصاد کشور برای سیاستگذاران روشن شود!
دکتر علی بزازی، بنیانگذار طبمدتوریسم / مانند هر کسبوکار آنلاین دیگری که در فضای بینالمللی فعالیت دارد، تأثیر این اتفاقات روی کسبوکار ما هم کاملاً محسوس است. فقط طی همین ماههای اخیر قریب به چند میلیارد تومان خسارت به کسبوکار ما وارد شد. اینترنت مختل است، شبکههای اجتماعی مسدود است، در نتیجه ما نمیتوانیم مدارک را برای بیمارانمان آپلود کنیم. آنها هم نمیتوانند مدارکشان را روی سایت ما بارگذاری کنند. از آغاز اتفاقات اخیر اکثر بیماران قراردادشان را لغو کردهاند.
هر چقدر هم در مشاورهها سعی میکنیم شرایط کشور را امن نشان دهیم و تضمین کنیم که سفر سلامت خواهند داشت، باز هم موفق نمیشویم. نهفقط از اروپا، بلکه آنهایی هم که از کشورهای همسایه میخواستند به ایران بیایند، برنامههایشان را لغو کردهاند. متأسفانه عدهای سعی میکنند در این شرایط، تصویر ناامنی از ایران ارائه دهند، چه در داخل و چه در خارج از کشور. وقتی ما چنین سیگنالهای منفی را منتشر میکنیم، چه انتظاری داریم که بیماران رغبت ورود به ایران داشته باشند.
بیمارانی داشتیم که قراردادشان را آغاز کرده بودند. حتی در بحث ناباروری بعضی از بیماران مصرف دارویشان را هم آغاز کرده بودند، اما با بروز این شرایط همه آنها برنامه درمانشان را لغو کردند. در مجموع میتوانم بگویم طی همین چند هفته حدوداً ۶۰ درصد از ورودیهایمان را از دست دادهایم.
باید بپذیریم که حوزه سلامت یکی از حوزههایی است که میتواند اقتصاد کشور را بهخصوص در منطقه شکوفا کند. باید با این ذهنیت به این حوزه مهم اقتصادی نگاه و برای آن تصمیمگیری کرد. فعلاً چنین رویکردی به این حوزه دیده نمیشود و این مایه تأسف است و باید زودتر برای آن چارهای اندیشید.
سلامت شبیه فینتک چهار، پنج سال پیش است. همینقدر مستعد رشد!

آرش برجیخانی، مدیرعامل هلثیو / در حال حاضر سه حوزه بسیار ترند هستند. یکی حوزه لایفاستایل و سبک زندگی است که بهشدت در آن استارتاپها رشدهای خوب را تجربه میکنند، زیرا مردم پس از پاندمی به سمت لایفاستایل و زندگی بهتر رفتهاند.
بخش دیگر ترکیبی از جمعآوری داده، هوش مصنوعی و خدمات آنلاین است که بهشدت جذاب است. از آنجا که سلامت، بهخصوص پزشکی علمی تجربی است و با یادگیری اتفاق میافتد و با داده بیشتر بهتر میشود، این ترکیب در حوزه سلامت راهگشا خواهد بود؛ کافی است این ویژگی یادگیری را به هوش مصنوعی بیفزایید و بتوانید دادههای خوبی را جمعآوری کنید.
حوزه دیگر هم بخشی است که تجهیزات پزشکی و سلامت را قابل استفاده در خانه (home in use) میکند. این حوزهها ترند و بسیار جذاب هستند و آینده صنعت سلامت را شکل میدهند و بسیاری از حوزههای دیگر سلامت را دچار تحول میکنند. صنعت سلامت 10 سال دیگر بسیار متفاوت از امروز خواهد بود.
وضعیت صنعت سلامت در حال حاضر مثل وضعیت صنعت فینتک در چهار، پنج سال گذشته است. همان چالشهای رگولاتوری را دارد، همان رشدهای خوب را تجربه خواهد کرد و همان متحول کردن بسیاری از خدمات در حوزه سلامت را به دنبال خود خواهد داشت؛ خصوصاً در بخشهایی که امروز برای ما چالش است، مثل چالشهایی که مردم در تعامل با پزشک و مراکز درمانی دارند و آن حال خوبی که باید در خدمت گرفتن داشته باشند، دریافت نمیکنند.
از معطلشدن گرفته تا نحوه برخورد و عدم دسترسی و… تا چهار، پنج سال آینده صنعت سلامت بسیار باکیفیتتر خواهد بود. ما ابتدای راه شکلدادن به اکوسیستم صنعت سلامت نوآور در کشور هستیم.
به فهرست شرکتکنندگان الکامپ نگاهی دوباره بیندازید!

زهرا کلاهدوز، مدیرعامل شرکت فراپایش امین / داستان پیش روی ما در کشور این است که باید افراد را متقاعد کنیم که پایش دما را در محصولات حساس انجام دهند. پایش دمای محصولات حساس یک ضرورت است. پس از این مرحله است که ما امکان عرضه محصول را داریم تا وارد فاز رقابتی شویم و مزیتها و ارزشهای پیشنهادی محصولمان را ارائه دهیم. قدم اول پذیرش و احساس نیاز به این محصول است. ضعف در قانونگذاری و نبود فرایندهای نظارتی درست، ضرورت پایش دما در زنجیره تأمین را به اندازه کافی تبیین نمیکند.
مشکل اساسیتر این است که در سیستم فعلی تولیدکننده و ناظر و مجری قانون یکی است. این اتفاقی است که برای مثال در سازمان انتقال خون در جریان است. به نظر ما خیلی واضح بود که سازمانی مانند انتقال خون یکی از مهمترین سازمانهایی است که میبایست از پایش دمای متداوم استفاده کند و با توجه به مزیتهای رقابتی فکر میکردیم با ما همکاری خوبی داشته باشد، اما در کمال ناباوری این اتفاق نیفتاد. اینجای کار را حساب نکرده بودیم که سازمان انتقال خون پایش مداوم دما انجام نمیدهد و به کالیبراسیونهای سالانه ماشینها اکتفا میکند.
قوانین متزلزل و بیثبات گمرکی ضررهای هنگفتی به ما وارد کرده است؛ هر روز یک قانون و تعرفه و محدودیت جدید. اولین مشتری ما شرکت فناوری بنیاختههای رویان است که روی بانک خون بند ناف کار میکند و ما باید بهصورت 24ساعته به این شرکت سرویس ارائه بدهیم، چون پای دادههای حیاتی در میان است، اما تنظیمات به شکل ناپایداری مدام عوض میشوند.
اگر اقتصاد دانشبنیان برای حاکمیت مهم است، نباید هر روز تبر بردارد و بر پیکر نحیف این کسبوکارها زخم بزند. بروند به فهرست شرکتکنندگان نمایشگاه الکامپ که برگزار هم نشد، نگاه کنند و ببینند امروز چند نمونه از این شرکتها وجود دارد. دولت با شرکتهای خصوصی حرف بزند که آیا این بخش از اقتصاد را میخواهد یا نه؟
چرا نوآوران سلامت چمدان بهدست راهی کشورهای دیگرند؟
مریم توحیدی، بنیانگذار نانوبافتسازه / فناوری روز چه در تجهیزات پزشکی و چه در روشهای پزشکی یکی از عوامل مهم اقتصاد سلامت است. کافی است نگاهی به کشورهای اطراف بیندازیم. ایران از لحاظ دانش و تبحر و خوشنامی پزشکی بهمراتب از دیگر کشورها برتر است، اما در حوزههای ارزآور مانند گردشگری سلامت این هند و ترکیه هستند که با تکیه بر فناوری و تجهیزات پزشکی گوی سبقت را از ما ربودهاند.
علاوه بر مزیتهای پزشکی موجود در کشور ما پتانسیلهای اقلیمی بسیار بالایی داریم. کلاردشت، کیش و قشم بیشترین حجم اکسیژن را در هوا دارند و یکی از بهترین مناطق برای ریکاوری و فرایندهای پسادرمان هستند. اقتصاد سلامت، زنجیرهای از زیرساختها را نیاز دارد که هر کدام از اهمیت ویژهای برخوردار هستند.
اگر تجهیزات روز را در اختیار داشته باشیم، اما از لحاظ زیرساختهای سیاسی بستر لازم را برای ورود گردشگران سلامت مهیا نکنیم، سرمایهگذاریها به هزینه تبدیل خواهد شد. یکی از این زیرساختها هم استانداردسازی و کنترل کیفی فرایندهاست که متأسفانه مغفول مانده است. ارزآوری این بخش از اقتصاد بر کسی پوشیده نیست، ولی ما در رگولاتوری و هماهنگی دستگاههای ذیربط نقص داریم.
الان که با کاهش شدید ارزش پول ملی مواجه هستیم، بهترین موقعیت است که این بستر ارزآور را تسهیل کنیم. سیاستگذاری درست در این مسیر ما را از اتکا به نفت و خامفروشی بینیاز خواهد کرد. تشریفات گسترده و قوانین دستوپاگیر انگیزه تولیدکنندگان را میکُشد. زمان پارامتری است که در سازوکارهای اداری کوچکترین اهمیتی به آن داده نمیشود. همین میشود که اکثر همکلاسیهای من چمدانبهدست راهی کشورهای مختلف هستند.
جلوی فناوری ایستادن یعنی محروم کردن مردم و هدردادن سرمایه بخش خصوصی

محسن مقدم، مدیرعامل فیورگجت / چه بخواهیم و چه نخواهیم فناوری راه خود را خواهد رفت و ما نمیتوانیم در برابر این مسیر مقاومت کنیم. گاه ممکن است با دانش کم و گاه ممکن است از سر غرض بخواهیم جلوی فناوری را بگیریم. دهه 70 را به یاد بیاورید که اگر قرار بود یک آزمایش ساده قند خون بدهیم، چه مکافاتی داشتیم. امروز دستگاههای آفلاین مختلف در دسترس افراد است.
این گام اول فناوری بود که این دستگاهها را در اختیار افراد گذاشت. گام دوم هم آنلاینکردن این دستگاههاست. در گام سوم هم پردازش تجمیعی دادهها اتفاق میافتد و عوامل غیرانسانی با پایش و پیشبینی، تشخیص و تجویز خواهند کرد.
نهادهای حاکمیتی مانند سازمان تجهیزات پزشکی باید به استارتاپها فرصتی بدهند تا با عرضه محصول به یک جامعه محدود بتوانند مطالعه بالینی انجام دهند. باور کنید برای این کار هیچ سازوکاری فراهم نشده و ما مجبوریم برای انجام تحقیقات مستقیماً با پزشک تعامل کنیم. پزشکان هم به این سادگی تن به همکاری نمیدهند. آنها منافع خود را دارند و حاکمیت هم قوانین سختگیرانه خود را و بین این دو مسیر، برای نوآوریهایی که در حال وقوع است، کانال مجزایی ایجاد نشده است.
اگر این راه را باز نکنیم، صرفاً باید واردات انجام دهیم و فناوری، امکان بروز و مسیریابی خود را از دست خواهد داد و فرصت ارائه محصولات نوآورانه در حوزه سلامت به بازار از دست خواهد رفت. چالش دیگر چالشی است که من خود آن را تجربه کردم؛ متأسفانه فضایی مانند دلار ۴۲۰۰ تومانی که قرار بود برای صنعتگران و تولیدکنندگان تسهیل شود، به فرصتی برای افراد فرصتطلب و سودجو تبدیل شد.
فضای استارتاپی نیز همین مختصات را دارد. حاکمیت حمایتهای خوبی از برخی شتابدهندهها میکند اما متأسفانه گاهی این شرکتها عنوان شتابدهندگی را بهعنوان پوششی برای سایر فعالیتهای اقتصادی خود به کار میگیرند.
همه دلایلی که باعث شد کسبوکار ما شکست بخورد

آیدین پرنیا، بنیانگذار «مدلین» / تحلیل شخصی من این است که این مدل کار استارتاپی با شرایط اقتصادی ما در ایران همخوانی ندارد. آن چیزی که از مدل تأمین سرمایه و توسعه استارتاپها در فضای رقابتی مثلاً آمریکا الگو گرفته بودیم، در فضای غیررقابتی، کُند و اقتصاد دولتی ما جواب نمیداد و ما باید روش دیگری پیدا میکردیم.
به نقطهای رسیده بودیم که باید از اول شروع میکردیم و رویکردمان را تغییر میدادیم، ولی من دیگر انرژی شروعکردن از صفر نداشتم. کلاً استارتاپهای نوپای ما هم خیلی کم شده بودند. راستش را بخواهید، به نظرم اوضاع خیلی ناامیدکننده است، زیرا شانس کسبوکارها بسیار کم و ریسکشان بالاست. به جایی رسیدم که دیدم چیزی که ما در اکوسیستم ارائه میدهيم، در واقع یک حباب است یا وقتی به جلو پیش میرویم، بیشتر شبیه به سراب است.
همه کسانی که در اکوسیستم هستند، از رسانه گرفته تا شتابدهنده و… تلاش خود را کردیم، ولی اتفاقی که باید نیفتاد. به نظرم فضایی سمی ایجاد شده و انگشت اتهام هم سمت شتابدهندهها بود. نمیخواهم از شتابدهندهها دفاع کنم، ولی در واقع این اتهامزنیها انداختن تقصیر گردن اینوآن بود؛ درحالی که کل سیستم، سیستم اشتباهی بود و برای فضای ما مناسب نبود. ما نتوانستیم یک مدل بومی متناسب با سازوکارها و محدودیتهای خودمان خلق کنیم. من شخصاً روی تیمهایی سرمایهگذاری کردم، ولی به نتیجه نرسیدم. زیرا سرمایهگذاری ریسک بالایی به همراه دارد.
سرمایهگذاری که باید سعی کند دانشش را افزایش بدهد و حوزه را بفهمد، بیشتر کار نمایشی انجام میدهد. بهطور کلی ما در اکوسیستم مصداق طبل توخالی هستیم. سرمایه کل اکوسیستم سلامت با تمام استارتاپها، به اندازه بودجه ساخت یک بیمارستان ما نمیشود. بعد ما در این فضا میخواهیم درباره چه چیزی صحبتی کنیم؟
چرا استارتاپهای حوزه سلامت راحت میمیرند؟!

امین یزداندوست، همبنیانگذار استارتاپ مجیکاردیو / دو دلیل عمده ما را مجبور کرد با وجود نیاز بازار و مزایای رقابتی که ذکر شد، فعلاً فعالیتهای استارتاپ را متوقف کنیم. مهمترین عامل اتفاقات اخیر است و عامل بعدی هم عدم جذب سرمایه که عامل اول بر عامل دوم تأثیر زیادی دارد.
طی مرحله دوم جذب سرمایه برای مجیکاردیو، با 107 سرمایهگذار خطرپذیر، صندوق سرمایهگذاری، سرمایهگذار فرشته و… جلسه داشتیم. وقتی فضای اقتصادی بیثبات شود، ریسک سرمایهگذاری افزایش مییابد و تقریباً مفهومی مانند سرمایهگذاری خطرپذیر بیمعنی میشود.
اینترنت زیرساخت ماست و قطعی و اختلال در اینترنت ضررهای سنگینی به کسبوکارهای نوآور میزند. بحث سلامت شوخی ندارد. نمیتوان اینترنت را گاهی قطع و گاهی وصل کرد. چیزی که در محدودیتهای اخیر نادیده گرفته شده، همین موضوع سلامت دیجیتال است و نشان میدهد که تصمیمگیران، درکی از این موضوع ندارند.
فرض کنید بیماری در شرایط بد است و گجت ما هم این دیتا را ارسال میکند؛ تا اینجا مشکلی نیست و دیتا در حال ارسال است، اما اختلال اینترنت این داده را به دست پزشک نمیرساند و اعلانهایی که باید پزشک دریافت کند و بر اساس آن درلحظه دستورالعملهایی را برای بیمار تجویز کند، اتفاق نمیافتد و این یعنی نارضایتی بیمار و پزشک از محصول ما.
هرچند مشکل از ما نیست، اما همیشه حق با مشتری است. این شرایط موجب شد نتوانیم مرحله دوم جذب سرمایه را عملیاتی کنیم. از طرفی برای تولید این دستگاه نیز به استاندارد CE اروپا نیاز داریم که دریافت این مجوز هم هزینه زیادی دارد.
در حالی که حجم بازار دستگاههای تجهیزات پزشکی در دنیا چیزی در حدود 423.8 میلیارد دلار است و سهم این بازار در کشور ما در حدود 1.3 میلیارد دلار است.
تجربه راهاندازی استارتاپ سلامت خارج از تهران

حمید فتوحی، بنیانگذار استارتاپ سوژین / پست اتوبوسی به معنای استفاده مویرگی از زیرساخت اتوبوسی کل پایانههای کشور برای جابهجایی بار یا بسته بین تمام شهرها و پایانههای کشور است. این پست به دلیل ایمن بودن، احتمال پایین آسیبدیدگی بار و سرعت جابهجایی بالا و انتقال کالا بدون محدودیت در وزن تا ابعاد حداکثر یک متر، خیلی زود مورد استقبال عموم قرار گرفت و از طرفی برای اتوبوسها نیز جابهجایی مسافر بهتنهایی درآمدزا نبود و ارسال بار برایشان درآمد بیشتر ایجاد میکرد. ضمن آنکه بحث جلوگیری از قاچاق کالا و موارد اینچنینی مطرح بود. بنابراین استقبال دوجانبه باعث شد پست اتوبوسی خیلی زود مورد توجه قرار گیرد.
مزیت ما در ارسال سریع کالا یا بار به دورترین نقاط کشور از طریق زیرساخت پایانههای مسافربری اتوبوسی کشور است. به عنوان مثال، اگر بار یا کالایی در طول روز به ما تحویل داده شود و بخواهیم به شهرهای پرتردد و نزدیک، مشابه اصفهان برسد، ظرف پنج شش ساعت میتوان بار را به مشتری تحویل داد.
این نکته مثبتی است که مجموعه ما دارد. در حالی که وقتی بار یا بسته به شرکتهای پستی دیگر تحویل داده میشود، بارها در انبار جمعآوری میشود و طی کلونی، تقسیمبندی شده و حداقل دو روز طول میکشد به دست مشتری برسد. اما در شرکت کالارسان مرحله انبارداری و تقسیم بار را نداریم و بار با سرعت ارسال میشود.
کار دیگری که مطابق با فناوری روز دنیا انجام دادهایم، این است که در انبارها سیستمهای هوشمندی مانند سیستم RFID و طرحهای هولوگرامدار تعبیه کردهایم و موقعی که بار از اپراتور یا سفیر تحویل گرفته میشود، هولوگرام روی بار نصب میشود و ارسالکننده کالا میتواند در هر مرحله متوجه شود بار او در چه مرحلهای قرار دارد.
هدف بسیاری از سرمایهگذاران تصاحب استارتاپ است!
رضا هاشمیزاده، بنیانگذار استارتاپ وتوینگ / من عاشق این حوزه هستم و بیشتر روش بوتاسترپ را در پیش گرفتهام و حاضرم هر روز و هر ساعت در این مسیر فعالیت کنم. نگهداشت این استارتاپ، در میانمدت و بلندمدت برای من خیلی مهم است، ولی به گزینههایی مانند مهاجرت و دیگر موارد فکر میکنم. راستش را بخواهید با شرایط موجود، امید چندانی به رشد و توسعه استارتاپ و پیشرفت در حوزه نوآوری استارتاپ ندارم.
من شاید در این شرایط به کمتر کسی پیشنهاد ورود به حوزه استارتاپ را بدهم، ولی همیشه به کسانی که در این رابطه با آنها حرف میزنم، میگویم که راجع به این حوزه مطالعه کنید و فناوریهای جدید را بشناسید؛ چراکه تحول دیجیتال و نوآوری اتفاق خواهد افتاد و بسیار خوب است که ما آن را تا حد زیادی بشناسیم و بهعنوان دامپزشک، حداقل این تحول و استفاده از فناوری نوظهور را بپذیریم.
ما بهصورت بوتاسترپ کار میکنیم. در گذشته دو پیشنهاد جدی از سوی سرمایهگذاران داشتیم و مذاکراتی هم کردیم، اما هدف آنها بیشتر تصاحب استارتاپ بود، نه سرمایهگذاری! چراکه بهازای مبالغ خیلی پایین، درصدهای بالا پیشنهاد میکردند. هر دو پیشنهاد از جانب صندوق سرمایهگذاری بود که به رشد استارتاپ منجر نمیشد.
در حال حاضر در اکوسیستمهای استارتاپی، سرمایهگذاران رغبتی برای سرمایهگذاری روی استارتاپهای سلامت یا دامپزشکی ندارند و دلیلش بازدهی کمتر نسبت به بازارهای دیگر است. به نظر من، چیزی به نام «اکوسیستم استارتاپی» اساساً وجود ندارد و اکوسیستم استارتاپی یک موجود مرده است و منابع مالی که تزریق میشود یا گزارشهایی که از سرمایهگذاری برخی صندوقها میشنویم، مانند تنفس مصنوعی برای آن مرده است، چون چرخه خروج اصلاً اتفاق نمیافتد که برای سرمایهگذاران جذاب باشد تا بخواهند روی یک استارتاپ سرمایهگذاری کنند.
جهان در حال تغییر سلامت و همه محدودیتهای ما!

پویا بهیاد، مدیرعامل دنتای / حدس من این است که خیلی زود کسبوکارها دچار تحولات بزرگی خواهند شد؛ یعنی تا دو دهه دیگر شاهد جهانی متفاوت خواهیم بود. تغییراتی که انقلابهای صنعتی را شکل داد، این بار هم شکل جهان را عوض خواهد کرد. در گذشته 90 درصد افراد کشاورز بودند و حالا 10 درصد کشاورز هستند.
چنین تغییری در تمام حوزهها رخ خواهد داد. میگویند پزشکی نابود خواهد شد، اما باید بگویم قبل از آن برنامهنویسی به مفهومی که امروز آن را میشناسیم، از بین خواهد رفت. به نظرم ما ناگزیر از این تغییرات هستیم، اما به تبع آن نیازهای جدید و مشاغل جدیدی شکل خواهد گرفت.
من همین چند روز پیش یک پوزیشن شغلی جدید با عنوان «پرامپت انجینیرینگ» دیدم. یعنی شما اگر برنامهنویسی باشی که با چت جیپیتی و کار کردن با آن آشنا باشی، میتوانی این شغل را انتخاب کنی. یعنی باید بدانی که در گفتوگو با هوش مصنوعی از آن چه بخواهی که خروجی بهتری تحویل بگیری.
یعنی اگر تا دیروز کسی با پایتون و جاوااسکریپت کد میزد، امروز همه نگاهها به چت جیپیتی است. شاید خیلیها بگویند ایران برای کسانی که درآمد ارزی دارند، بهشت برین است؛ چراکه درآمدشان دلاری و مخارجشان ریالی است.
نگهداشتن چنین شرکتی که بتواند نیروهایش را در بدترین شرایط حفظ کند، کار سادهای نیست؛ چراکه تمام دغدغهها از جنس درآمد نیست. ما سعی کردهایم هیچ کس را از دست ندهیم، اما تنها عاملی که افراد را از ما جدا کرده، مهاجرت است که مهمترین عامل مهاجرت هم ناامیدی است. نبود یک تصویر روشن از آینده برای یک جوان 22 یا 23ساله بااستعداد، به تنهایی انگیزه بالایی برای مهاجرت ایجاد میکند. تمام سرویسهای بینالمللی به روی ما قطع است.
بازار سلامت ایران: رشدی همسو با جهان با تفاوتهای خاص!

سحر پرندوار، همبنیانگذار «ایواسا» / راهاندازی استارتاپ در ایران با مشکلات بسیاری روبهروست. بر اساس تجربهای که به دست آوردیم، فضای کار اشتراکی سبب میشود با دوستانی آشنا بشویم که هم هزینههای اضافه را به شرکت تحمیل نمیکند و هم تجربه همکاری با همه آنها فراهم میشود.
فکر میکنم برای کار کردن در این سطح و ورود به حوزه استارتاپی بهترین گزینه، کار اشتراکی با افراد مناسب است که هم تجربههای مشترک داشته باشند و هم تفاوت فعالیتهای ما باعث شود چیزهای بیشتری بیاموزیم. تنها عیب فضای کار اشتراکی، شلوغی بیش از اندازه است که گاهی اوقات پیش میآید. هرچند این شلوغی یک مزیت به شمار میرود، ولی گاه نیاز به فضای آرامتری داشتیم که در دسترس ما نبوده است.
بازار سلامت دیجیتال در دنیا، بازار بسیار جدیدی است که بهسرعت در حال رشد است. ما با هدف و چشماندازی که در دنیا وجود دارد، همسو هستیم، ولی تفاوت عمدهای در ایران وجود دارد. از اختلالات اینترنت گرفته تا مشکلات حاکمیت، موانعی وجود دارد که رسیدن به استانداردهای مورد نیاز و رشد سلامت دیجیتال را در کشور مختل میکند.
آمار نشان میدهد که دنیا به سوی آنلاینشدن خدمات پزشکی پیش میرود و کرونا این فرایند را تسهیل کرده؛ ولی عملاً این اتفاق بدون اعتمادسازی در بین مردم به وجود نمیآید و این پرسش مطرح است که آیا پزشک میتواند دقت تشخیص را در ویزیت آنلاین داشته باشد یا خیر؟! همین موضوع و اختلالات شدید اینترنتی، باعث شده درصد ناچیزی از ویزیت آنلاین را نسبت به ویزیت حضوری داشته باشیم. این پیشنیاز برای ایواسا وجود دارد، چون قرار است سیستمهای آنلاین را بهینه کند.