کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
وضعیت چند ماه گذشته کشور و آیندهای که از خلال حرفها و تصمیمات حاکمیت پیش رویمان ترسیم میشود، بسیاری از امیدواران را نیز نگران کرده است. حالا که موضوع اول کشور، اختلالات اینترنت، طبقهبندی آن و محدودیتهای گستردهتر است، به نظر میرسد کسبوکارهای حوزه آیتی بیش از سایرین در معرض تهدید باشند.
اشکان امیرزاده ابراهیمی، مدیرعامل «آداک فنآوری مانیا» و عضو هیئتمدیره نصر تهران معتقد است که اینترنت ابزار اصلی همه شرکتهای حوزه آیتی است و تمام کسبوکارها از این ناحیه ضربه خواهند خورد، اما در دل همین تهدید برای عدهای هم فرصتهایی وجود دارد و نمیتوان آینده را بهدرستی پیشبینی کرد.
او بهعنوان یک فعال صنفی معتقد است به دلیل لایههای مختلف تصمیمگیر و مدیرانی که قدرت ریسکپذیری پایینی دارند، تلاشهای صنف آیتی معمولاً راه به جایی نمیبرد و فعالان صنفی را دلسرد میکند که چرا زمانی را که میتوانستند صرف توسعه کسبوکار خود کنند، با کارهای صنفی هدر دادهاند.
ابراهیمی میگوید اینکه حاکمیت گوش شنوا ندارد، تقصیر صنف نیست و اتفاقاً صنف به شکلی پیگیرانه در راستای خواستهها و نیازهای اعضای خود گام برمیدارد. آنچه در پی میآید، گفتوگو با اشکان امیرزاده ابراهیمی در خصوص آداک فنآوری مانیاست و وضعیتی که اکوسیستم آیتی در روزهای اخیر در حال تجربه آن است.
آداک فنآوری مانیا کار خود را از چه سالی آغاز کرد و در چه حوزهای فعالیت دارد؟
این شرکت در سال ۱۳۸۸ تأسیس شده و حوزه فعالیتش ارائه تجهیزات زیرساختی دیتاسنترهاست اعم از سرور، تجهیزات ذخیرهسازی، نتورکینگ، روتر و… . در کنار این شرکت، ما دو شرکت کوچکتر هم داریم که یکی از آنها کار خدمات پس از فروشمان را انجام میدهد و تحت عنوان «مانیا سرویس» فعالیت میکند.
یک مجله الکترونیک به نام «چیپست» نیز داریم که یک مجله تماماً الکترونیک است و پلتفرمش کمی متفاوتتر از سایر مجلات الکترونیک است و نسخه الکترونیک بر بستر پیدیاف نیست. میتوان گفت زمانی که مجوزش را گرفت، محصول و پلتفرم جدیدی در وزارت ارشاد بود. محصولات و سرویسهای ابری به ما اضافه شده و در اصل شرکت دیگری هم ذیل مجموعه اصلی ایجاد شده که خدمات ابری را به مشتریان ارائه میدهد و نرمافزارهایی هم تحت همین عنوان تهیه شده که به مشتریان عرضه شود.
پیش از تأسیس شرکت چه فعالیتهایی داشتید؟
من سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۷۹ و پیش از دوره دانشجویی، در بخش بازرگانی مجلهای کامپیوتری فعالیت میکردم. از سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۱ در یک شرکت کامپیوتری در بخشهای فنی و فروش مشغول بودم. از حدود سال ۱۳۸۱، ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۸ نیز در شرکتی که فعالیتش شبیه به آداک فنآوری مانیا بود و تجهیزات به شرکتهای بزرگ میفروخت، مدیر فروش و سرپرست بخش فنی بودم.
در حوزههای فعالیتتان رقیب هم دارید؟ مزیت رقابتی شما برای جلب مشتری چیست؟
صد درصد رقیب داریم و شرکتی نیست که رقیب نداشته باشد، مگر اینکه محصول خیلی خاصی تولید کند. ما هم رقیب داریم که تعدادشان اتفاقاً کم نیست و در سالهای گذشته هم هر روز به تعدادشان اضافه شده است.
مزیت رقابتی، یعنی چیزی که با آن در بازار مشتریان و در میان همصنفیها شناخته میشویم، این است که در تمامی دورهها و در هر شرایط اقتصادی فقط روی تجهیزات اصلی و اورجینال فعالیت داشتهایم و مثل بسیاری از شرکتهای دیگر بسته به شرایط اقتصادی برای اینکه حجم فروشمان را بالا ببریم، هر محصولی را عرضه نکردهایم و وارد چنین بازیای نشدیم.
حتی با وجود اینکه در دورهای حجم فروشمان پایین آمده بود، زیرا نمیتوانستیم با قیمت تجهیزاتی که به اسم اصل در بازار ارائه میشدند، رقابت کنیم، سیاست خود را تغییر ندادیم و فقط تجهیزات اورجینال فروختیم و سعی داشتیم اطلاعات و مستندات درست به مشتریان ارائه دهیم تا بتوانند این تفاوت را تشخیص دهند؛ هرچند در بازهای به همین دلیل از حجم فروشمان کاسته شد، اما در ادامه بهعنوان مزیت رقابتی برای ما جا افتاد.
به طوری که در میان همصنفیهایمان هم میگویند که اگر فلان قطعه اورجینال را میخواهید، از مانیا بگیرید. مشتریانی که میخواهند پروژههای خاص و حساس انجام دهند هم به سراغ ما میآیند، چون میدانند در نهایت کالای بااصالتتری را نسبت به بیشتر مجموعهها میتوانند تحویل بگیرند.
در حال حاضر مشتریان شما چه مجموعههایی هستند؟
هر مجموعهای که بالای ۱۵، ۲۰ کاربر در مجموعهاش داشته باشد، بهنوعی میتواند مشتری مجموعه ما باشد.
یکی از مشکلات شرکتهای حوزه آیتی درگیریشان با رگولاتوری از جنبههای مختلف است. شما در حوزه فعالیتتان چه مشکلاتی را در این بخش تجربه کردهاید؟
ما هم بهنوعی با مشکلات رگولاتوری درگیریم، چون روی حوزه سرورها، تجهیزات شبکه و تجهیزات ذخیرهسازی، عموماً سازمان فناوری اطلاعات نقش رگولاتور بازی میکند و بخشهایی از این سازمان بخشنامهها و آییننامههایی را ابلاغ میکنند که بعضاً باعث ایجاد مشکل برای واردات این کالاها میشوند.
یعنی نهتنها تسهیلگری انجام نمیشود، بلکه بعضاً زمانی که برای ترخیص اینها صرف میشود، سه تا چهار ماه است. این مشکلات سالهاست که وجود دارد. ما در جلسات متعدد حضور پیدا میکنیم، نامهنگاری میکنیم و با مدیران و تصمیمگیران جلسات همفکری برگزار میکنیم.
در عموم جلسات هم حرفهای ما و همصنفهایمان را قبول دارند، ولی بعضاً بسیاری از فرایندهای سیستمی در ایران لایههای متعددی دارد و توجیهکردن این لایههای متعدد بسیار سخت است. هرکدام از مدیران تا میآیند با فضا آشنا شوند و در مسیر درست حرکت کنند، ممکن است در تغییرات دولتی جابهجا شوند.
تا بخواهیم دوباره این مسائل را از ابتدا برای مدیر جدید باز کنیم، دو، سه سال طول میکشد و بعد هم باز آن مدیر تغییر میکند. دوباره باید مستندات خود را ارائه دهیم که خود این روند بسیار زمانبر است.
چرا توجیه هر مدیر اینهمه طول میکشد؟
اینکه چرا لایههای مختلف سریعتر به این قضیه تن نمیدهند تا روند تغییرات سریعتر باشد، دلیلش این است که کسی دوست ندارد مسئولیت اتفاقات آینده را قبول کند. مدیران ما ریسکپذیر نیستند و ترجیح میدهند در حوزه مسئولیتی که دارند، آهستهتر و محتاطانهتر عمل کنند. برای همین وقتی قرار است ریسکی به وجود بیاید، ترجیح میدهند کل تیم تصمیمگیرنده از آن سهمی داشته باشند و یک نفر در نهایت رأی نهایی را در این باره ندهد.
فکر میکنم یکی از دلایلی که مشکلات رگولاتوری همیشه هست، این است. شخصی نیست که با جدیت کامل بیاید و بخواهد مشکلات را حل کند. چرا یک نفر تصمیم نگرفته؟ چون منتظر بوده همه به او رأی مثبت را برای انجام تغییر بدهند و جلب نظر همه اعضای تیم تصمیمگیری کار سختی است. به خاطر اینکه روی اینگونه مسائل لایههای مختلفی تصمیم میگیرند.
به نظر میآید ماهیت کار شما چنین باشد که از اختلالات اینترنت تأثیر زیادی نگرفته باشید. چنین بوده است؟
مجموعه ما شاید در عرضه کالا صدمه چندانی از اختلالات اینترنت ندیده باشد، ولی در بُعد خدمات پشتیبانی آسیب دیدهایم، زیرا باید دائماً به نرمافزارهای کنترلکننده این تجهیزات دسترسی داشته باشیم و بهروزرسانی روی تجهیزاتمان انجام دهیم.
در فاز دیگر، تیم فعال برنامهنویسی در مجموعهمان داریم، زیرا در حال تولید یکسری محصولات بومی هستیم. عموماً یکی از چالشهای آنها در مدت اخیر مسئله اینترنت بوده، زیرا بسیاری از فعالیتهایی که انجام میدهند، روی نرمافزارهای اشتراکیشان صورت میپذیرد و پروژهای با همتیمیهایشان کار میکنند و الان واقعاً آسیب دیدهاند.
از طرفی هم دسترسیمان به نرمافزارها برای همان تجهیزاتی که میفروشیم، بسیار دشوار شده است. عدم دسترسی کامل به این نرمافزارها باعث میشود بعداً در زیرساختهای کشور هم دچار مشکل شویم. زیرا اگر نتوانیم بهموقع این تجهیزات را از نظر نرمافزاری بهروزرسانی کنیم، همین امر میتواند خطرات امنیتی حتی در حوزه سختافزاری ایجاد کند.
طرح حاکمیت برای حل این مشکلات اینترنت طبقاتی است. اما بیشتر شرکتها با این قضیه مخالفاند و میگویند تفاوت سطح دسترسی ما و کاربران باعث میشود نتوانیم خدمات مناسب آنها را در اختیارشان بگذاریم یا آنها نتوانند از خدمات ما استفاده کنند. نظر شما در این باره چیست؟
قبل از اینکه هر محصول، سرویس یا خدماتی عرضه شود، به نظرم باید فرهنگ استفاده از آن خدمات در جامعه ما تزریق شود. الان بزرگترین مشکل ما این است که حاکمیت فکر میکند اگر خودش افراد را در مسیری قرار دهد که استفاده درستی از اینترنت شود، میتواند تضمینی باشد بر اینکه همهچیز در آینده در همان مسیر قرار گیرد.
من معتقدم این طرز فکر درستی نیست و همه جای دنیا هم این را پذیرفتهاند که بهزور نمیتوان افراد را اصلاح کرد. اگر تصور بر این است که روش استفاده از اینترنت در خانوادهها درست نیست، به نظرم باید فرهنگ اصلاح شود. بخشی را سیستم دولتی میتواند اصلاح کند و بخش مربوط به بچهها هم جدای از دولت، بر عهده والدین و خانوادهها خواهد بود.
برای همین فکر نمیکنم این کار چندان راهگشا باشد؛ همانطور که تا الان دیدیم راهگشا نبوده و دسترسی مردم به شبکههای اجتماعی که حاکمیت مخالف آنها بود، صفر نشده است. فقط روش رسیدن به این شبکهها سختتر شده، ولی در نهایت عموم در حال استفاده از آنها هستند.
تجربیات گذشته ما مانند ماجراهای ماهواره و ویدئو و حتی در دورهای بازی شطرنج نشان میدهد منعکردن هیچوقت نتوانسته راهگشا باشد و جامعه بالاخره مسیر دسترسی خود را پیدا خواهد کرد. فکر میکنم اگر روی فرهنگسازی کار شود، عموم مشکلاتمان حل میشود.
در بسیاری از وبسایتهای خارجی میبینید وقتی وارد میشوید، به پرسیدن یک سؤال از شما بسنده میکنند و فرضاً اگر محتویات آن سایت برای زیر ۱۴ سال مناسب نیست، از شما میپرسند که بالاتر از این سن هستید یا نه. آنها به تأیید آن فرد اکتفا میکنند، چون معتقدند شهروندان به سطحی از بلوغ رسیدهاند که تصمیم درست بگیرند و پاسخشان صادقانه باشد. آنجا این اطلاعات و محتواها را بر اساس سن طبقهبندی میکنند و این موضوع مهم است.
این نشان میدهد که آنها احساس میکنند به اندازه کافی فرهنگسازی کردهاند و افراد میدانند وقتی به آنها گفته میشود محتویات فلان وبسایت مناسب سن زیر ۱۴ سال نیست، حتماً بهنوعی به آن فرد آسیب وارد خواهد کرد. چیزی که ما در فیلمهای سینمایی کشورهای مختلف هم میبینیم و آنها هم ردهبندی سنی دارند. جای خالی چنین سیستمی در کشور ما احساس میشود؛ حتی در اخباری که از صداوسیما پخش میشود هم به این موضوع دقت نمیشود.
به نظرم حاکمیت به جای اینکه تلاش کند مردم را در مسیری که میخواهد قرار دهد، باید فرهنگسازی کند و انتخاب را خود مردم انجام دهند. شاید طرح های اینچنینی در کوتاهمدت جذابیت ایجاد کند و یکسری افراد را از نتیجهای که میبینند خوشحال کند، اما معتقدم در بلندمدت شکست خواهد خورد.
اینچنین طرحهایی چه تأثیری روی اکوسیستم آیتی میگذارند؟
من بعید میدانم دولت در حال حاضر ابزاری داشته باشد که بتواند احصا کند چه کسی از چه طبقهای میتواند از این اینترنت استفاده کند. بهطور مثال من برای تیم فعال مجموعهام چطور میتوانم مستنداتی ارائه دهم که مشخص کند هرکسی تا چه سطحی میتواند از اینترنت استفاده کند و دولت چه ابزاری برای کنترل این موضوع دارد؟ چارهای ندارد جز اینکه به دیتایی که من به او میدهم، بسنده کند.
مشکل دیگر اینجاست که فرضاً کسی که در محیط کار از اینترنت استفاده میکند، در شرایط فعلی که ممکن است چند روز از هفته را به هر دلیلی دورکار باشد، باید از چه اینترنتی در خانهاش بهره ببرد؟ اگر قرار باشد سطح اینترنت در منزل و دفتر یکسان باشد، خب قطعاً افراد ساکن در همان خانه هم میتوانند از همان خط اینترنت استفاده کنند. پس حاکمیت نمیتواند احصا کند که الان چه کسی دارد از آن اینترنت در چه لایهای استفاده میکند.
تجربیات گذشته ما مانند ماجراهای ماهواره و ویدئو و حتی در دورهای بازی شطرنج نشان میدهد منعکردن هیچوقت نتوانسته راهگشا باشد
در نهایت هیچ روشی نیست که بتوانند افراد را از هم تمیز دهند. به همین دلیل در نهایت شکستخورده است. ضربهای که به اقتصاد دیجیتال میزند نیز همان است که گفتم. اینکه اگر فردی بخواهد ادامه کارش را از منزل انجام دهد، چطور میتواند دسترسی داشته باشد؟
پس همیشه یک قسمت این پازل ناقص است و فرد همواره باید برای انجام کارش در محیط کار باشد و اگر پروژهای داشته باشد که بخواهد خارج از زمان کاری روی آن وقت بگذارد، نمیتواند. همین هم به اقتصاد دیجیتال آسیب خواهد زد. در کل دنیا ساعت کاری تعریفی ندارد.
در گذشته با کشورهای دیگر کار میکردیم و وقتی ساعت کاریشان تمام میشد، نرمافزار ارتباطیشان را قطع میکردند و آن نرمافزار فقط روی سیستم شرکتشان بود. سالهاست دنیا فهمیده با این شبکههای اجتماعی و راههای ارتباطی ساعت کار معنا ندارد. شما همیشه میتوانید با آنها ارتباط داشته باشید و آنها هم همواره پاسخگو هستند، چون میدانند نباید چرخه اقتصادشان را کند کنند.
اگر بخواهیم اینترنت را طبقهبندی کنیم، مثل این است که به چندین سال قبل برگشته باشیم؛ یعنی افراد را تا یک ساعت کاری محدود میکنیم و خود این اقتصاد دیجیتال را زیر سؤال میبرد، چون این شرکتها از همین افراد تشکیل شدهاند و اینها چرخ اقتصاد دیجیتال را میچرخانند. اگر این افراد فقط در زمان کاری و در محل کار دسترسی به اینترنت داشته باشند، به اقتصاد دیجیتال لطمه خواهد خورد.
مهاجرت در چند ماه اخیر شتاب بیشتری از گذشته گرفته و این مسئله کسبوکارهای همه حوزهها، خصوصاً حوزه آیتی را نگران کرده است. شما این موضوع را چگونه میبینید؟
معتقدم نرخ مهاجرت طی دو سال گذشته سرعت بیشتری پیدا کرده و مختص چند ماه اخیر نیست. در اصل این موج پس چالش کرونا در ایران تشدید شد. شاید بگویند چالش کرونا در همه جای جهان وجود داشت، ولی وقتی افراد میدیدند از یکسری خدمات اولیه مثل رسیدن به واکسن محروم هستند و کشورهایی که همتراز ایران هستند هم دسترسی سریعتری دارند، چالش شروع شد.
برای بسیاری اینجا مسئله مرگ و زندگی مطرح بود. میدیدند هر یک روزی که به ایمنسازی خود دسترسی ندارند، ممکن است آخرین روزهای زندگیشان باشد. چالش مهاجرت نهفقط در صنف ما که در بسیاری از صنوف هم از همان زمان شروع شد.
به هر حال شما دوست دارید در جایی زندگی کنید که آرامش و امنیت داشته باشید و بدانید آینده خوبی در انتظارتان است. این روند در دو، سه ماه گذشته سرعت بیشتری به خود گرفته است. از آنجا که آن زمان بسیاری چمدانهایشان را بسته و شروع به ارسال رزومه کرده بودند، با این اتفاقات اخیر پیگیری بیشتری کردند تا اقدام خود را به سرانجام برسانند.
نیروهای متخصص ما در ایران همه جای دنیا خواهان دارند. من بهعینه میبینم افرادی که ما در اینجا با آنها کار میکنیم، از نظر سطح دانش چندین برابر همسطحهای خودشان در کشورهای دیگر هستند و افرادی مولتیتسک، با تواناییهای بالا هستند. ایرانیها نقش آچار فرانسه را دارند و تکبعدی نیستند.
کشورهای دیگر هم این موضوع را فهمیدهاند، برای همین هم بهراحتی به آنها پذیرش میدهند. مسئله درآمد هم مطرح است و درآمدها در کشورهای مقصد توجیهپذیر است. در این مدت فقط سرعت مهاجرت بیشتر شده، چون حال روحی مردم هم خیلی خوب نبوده و دلیل جدیدتری برایشان به وجود آمده تا تصمیمشان را سریعتر و جدیتر عملی کنند.
حاکمیت باید به این موضوع خیلی فکر کند و حداقل در جهت مساعد کردن شرایط روحی افراد قدم بردارد. ما در حال حاضر درگیر چالشهای اقتصادی هستیم و این چالشها نیز به این راحتی قابل حل نیستند. علم مدیریت میگوید اگر از یک طرف به بنبست خوردید، باید مسیرهای دیگری را باز کنید و کاری کنید تا فشار برداشته شود.
به نظر من دوستان به این قسمت چندان فکر نمیکنند. شاید گزارشهایی که به دستشان میرسد از آن دست گزارشهای مدیرپسندانه باشد که این گزارشها هم خیانت به مردم است و هم خیانت به بدنه حکومت. زیرا واقعیات را انکار میکنند و نشان نمیدهند. اگر واقعیتها شفاف به مدیران گزارش شود، فکر میکنم ترجیح دهند که اگر در شرایط بد اقتصادی هستیم، سایر شرایط را طوری مدیریت کنند که بتوانند نیروهای کاری را حفظ کنند تا خود همین نیروها بتوانند مشکلات اقتصادی را نیز حل کنند.
نقش صنف را در این میان چگونه میبینید؟ آیا صنف آیتی کارآمدی لازم را دارد و میتواند گرهگشا باشد یا به همراهی بیشتر اعضا نیازمند است؟
بهعنوان کسی که زمانی در اتحادیه فعالیت داشته و در حال حاضر هم عضو هیئتمدیر نظام صنفی رایانهای است و در کمیسیونهای مختلف فعال است، معتقدم کار صنفی قطعاً مؤثر است، ولی یک وجه آن این است که ما تلاش میکنیم با کار صنفی اوضاع را بهبود دهیم و مشکلات را حل کنیم؛ یک بعد دیگر قضیه این است که باید در سمت حاکمیت هم گوش شنوا وجود داشته باشد که نیست.
وقتی فعالیتهای صنفی به نتیجه نمیرسد، افراد از انجام کار صنفی دلسرد میشوند. وقتی از کسبوکار شخصی میزنید و برای کار صنفی وقت میگذارید و خروجی نمیبینید، تصمیم میگیرید سال بعد کار صنف را رها کنید تا از فعالیت اقتصادی خود عقب نمانید.
ما جلسات متعددی با تصمیمگیران برگزار میکنیم و طی جلسات همفکری همهچیز خوب پیش میرود، ولی نمیدانیم چه اتفاقی میافتد که وقتی آن مدیر اقناعشده از جلسه بیرون میرود، هیچ خروجیای ندارد و انگار حرفهایمان شنیده نشده است. شاید به همان دلیلی است که پیشتر گفتم؛ لایههای مختلفی تصمیمگیر هستند.
اینکه آن یک نفر حاضر در جلسه چطور این موضوع را به لایههای مختلف انتقال میدهد، معلوم نیست. در حالی که در کل دنیا سندیکاها و اصناف بهخوبی کار میکنند و بازوهای خوب مشورتی دولتها هستند. دلیل خروجینگرفتن ما کمکاری اصناف نیست، بلکه نداشتن گوش شنواست.
ولی دولتهای کشورهای پیشرفته به جلسات خود با اصناف اعتقاد دارند و در نهایت سعی میکنند آن راهنماییها و همفکریها را در سیاستها و تصمیمگیریهایشان لحاظ کنند. این یک رابطه دوطرفه است. حکومت ما از مشورتهایی که میگیرد، استفاده نمیکند. باید فشار بیشتری بیاوریم تا حاکمیت به حرفمان گوش دهد.
با شرایطی که داریم، آینده اکوسیستم آیتی را چگونه میبینید؟ آیا کسبوکارها میتوانند از پس بحرانها برآیند؟
اکوسیستم آیتی طیفهای مختلفی دارد و همه طیفها شرایط برابری را تجربه نمیکنند. مثلاً در دوره کرونا که اصناف ضررهای سنگینی متحمل شدند و بسیاری با خطر تعطیلی روبهرو بودند، برای شرکتهایی مانند مجموعه ما دورهای طلایی بود، زیرا همهچیز به سمت بستر آنلاین و مجازیسازی میرفت و بسیاری میخواستند زیرساختهای خود را توسعه دهند.
این در حالی است که چهار، پنج سال پبیش استارتاپها ترند بودند و همه به این سمت رفته بودند. تهدیدی هم برای ما سختافزارها وجود داشت، این بود که مجازیسازی ترند شده بود و کمتر کسی سراغ سختافزارها میآمد. همه میگفتند ما از یک منبع سختافزاری استفاده میکنیم و سعی میکنیم این منابع را با نرمافزار توسعه دهیم.
برای همین میگویم ترندهای مختلفی در صنعت آیتی داریم و اتفاقات گوناگون میتواند لایههای متفاوتی را فعال کند. چیزی که برای فعالیت من تهدید است، ممکن است برای کسبوکارهای یک لایه دیگر در آیتی فرصت باشد. در حال حاضر هم کل اکوسیستم در تهدید نیست، ولی ابزار اصلیاش که برای کل اکوسیستم مورد نیاز است، یعنی اینترنت در معرض تهدید قرار دارد. حاکمیت آن ابزار را از همه میگیرد و به آن لطمه میزند. در اصل حذف اینترنت آزاد میتواندبه همه صدمه بزند، ولی میزان آسیب هر لایه کسبوکاری متفاوت خواهد بود.
حتی ممکن است در دل این تهدید همهگیر برای برخی فرصتهایی باشد…
بله، همین الان هم هست و این اتفاق بهنوعی رخ داده است. بستن اپلیکیشنهایی مانند اینستاگرام و واتساپ باعث شده بسیاری به خودشان بیایند و یکسری محصولات جدید تولید کنند. شاید هم خروجی داشته باشند. هیچکس نمیداند آینده چطور میشود.
با توجه به روندی که وجود دارد، کدام بخشهای این اکوسیستم فعالتر ظاهر میشوند؟ با نگاه به رکودی که در همه دنیا وجود دارد، ترند آینده را چه میدانید؟
این رکود اقتصادی واقعاً جهانشمول، از زمان کرونا شروع شد. همچنان از زمان کووید ما با کمبود مواد اولیه مواجهیم. کمبودی که خود باعث میشود تجهیزات کمتری تولید شود و دسترسیها نسبتاً کاهش یابد و بسیاری از مشاغل در معرض ریسک قرار بگیرند.
در همان دورهای که رمزارزها خیلی جذابیت داشتند، بهیکباره ترند دوباره چرخید و در حالی که همه فکر میکردند یک روش جایگزین نقل و انتقال پول قرار است نوع و شکل بیزینسشان را عوض کند، دوباره شکل کار عوض شد و همه فکر میکنند به حالت نرمال برگشتهاند و آن روند را رها کردهاند.
شخصاً دیدگاهی در این باره ندارم که در آینده چه کسانی میتوانند موفقتر عمل کنند و فرصت برای کدام گروههای کسبوکاری مهیا خواهد شد و آینده از آنِ کیست؟ با توجه به محصولاتی که تولید میشود، چیزی که میبینم، این است که هیچ کجای دنیا هیچ بخشی را رها نمیکند.
شاید ما در ایران احساسی رفتار کنیم و اگر امروز میبینیم بازار نرمافزار خوب است، همه فعالان حوزه سختافزار این کار را رها کنند و به سمت نرمافزار بروند؛ ولی این تفکر اشتباهی است که شاید لازم باشئ در همان فرهنگسازیها جای گیرد که باید در ایران انجام شود.
من شخصاً در کشورهای دنیا ندیدم که کسبوکارها و افراد شاغلش اینقدر تغییر مسیر بدهند. آنها میدانند که زمان آنها هم فرامیرسد، فقط باید کار کنند و محصول جدید تولید کنند و چیز جدیدی برای عرضه داشته باشند تا بتوانند درآمد کسب کنند. ولی ما دوست داریم روی موج حرکت کنیم و معتقدم عموم لطمههایی که میخوریم از نبود این فرهنگ ثبات ناشی میشود. این چیزی بوده که باید سالها پیش روی آن کار میشده و نشده است.
به نظر من هر کسی در هر حوزهای که تخصص دارد، همان را ادامه بدهد و احساسی رفتار نکند. آینده از آنِ همه است و هیچکس نمیتواند آن را پیشبینی کند. همه کسبوکارها اجزای یک پازل هستند و در کنار هم تصویر آینده را کامل میکنند.
نه نرمافزار بدون سختافزار معنا دارد و نه سختافزار بدون نرمافزار. باید در دوره خواب و رکود به فعالیت خود ادامه دهیم تا بتوانیم رشد کنیم و محصول جدید عرضه کنیم و تکامل به وجود بیاید. این چیزی است که شاید از هزاران سال پیش در دنیا هم اتفاق افتاده و تکامل ما را به این سمت کشانده است.