کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
۱۳، ۱۴ سال پیش وزارت ارشاد مملکت، معاونی داشت که وظیفهاش روی کاغذ حداقل، رتق و فتق امور مطبوعات کشور بود. معاونی که وقتی به تحریریه یکی از روزنامههای کشور رفته بود تا پای صحبت آدمهای متخصص شاغل در آن روزنامه بنشیند و از درددلها و احتمالاً گلایهها و پیشنهادهایشان بشنود، در جواب نقدی که یکی از روزنامهنگاران به نادرستبودن ادعاهای او درباره وضعیت مطبوعات کرده بود، پاسخی عجیب داده بود.
معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد گفته بود در این تحریریه یک مشت دلقک جمع شدهاند و باید با آنها برخورد شود. (احتمالاً تا حساب کار دستشان بیاید که یاد بگیرند در برابر مسئول مملکت که از آنها میخواهد حرفگوشکن و سربهراه باشند، چگونه حرف بزنند!) از آن روزها سالها گذشته و آن آدم صاحبمنصب، این روزها از مغضوبین و طردشدگان عرصه سیاست شده است.
مطبوعات کشور اگرچه هنوز پابرجا هستند و نیمهجان کارشان را پیش میبرند، اما برخوردها و رویکردهایی از این دست باعث شد تا این روزها بخش زیادی از مصرف فرهنگی و خبری مردم از رسانههایی باشد که خارج از کشور مستقرند. یعنی همان کسانی که بر سر مطبوعات زدند و آنها را غربزده و فریبخورده و مروج فرهنگ غربی معرفی کردند، در نهایت باعث شدند رسانههای مورد اعتماد مردم، رسانههای انگلیسی و آمریکایی باشد! طنز تلخ و گزندهای که نشان میدهد چطور سیاستگذاری اشتباه و برخورد نادرست با داشتههای داخلی میتواند خسارتبار شود.
او که میخواست مطبوعاتِ به زعم خودش غربزده وطنی را از میدان به در و به جای آنها رسانههای تراز انقلابی را بنشاند، در نهایت بیبیسی و صدای آمریکا را فربه کرد. هم با مهاجرت نیروی متخصص و هم با نحیف و لاغر کردن توان رسانههای داخلی و در نهایت رویگرداندن مردم از داخلیها و رویآوردن به نمونههای خارجی…
حالا روحاله دهقانی فیروزآبادی که معاون علمی و فناوری رئیسجمهور است، گفته: «هویت فرهنگی اکوسیستم فناوری و اکوسیستم کارآفرینی استارتاپی که عموماً در حوزه اقتصاد دیجیتال فعالیت میکند، تفاوتهای جدی دارد. برخی از شرکتهای اکوسیستم کارآفرینی استارتاپی، ناهنجاریهای جدی فرهنگی دارند.» او دلیل عمده این امر را جنس ورود استارتاپها به کشور در سالهای گذشته عنوان کرده که به گفته او همراه با جریانهای خارجی-غربی و فرهنگ غربی بوده و به باور او یکی از راهحلهای این معضل، ایجاد رقبای قوی برای استارتاپها از سوی جریانهای اصیل و انقلابی است.
ناگفته پیداست که فارغ از برچسبهای تلخی که گفتههای آقای معاون دارد، نتیجه موفقیت چنین دیدگاهی در اکوسیستم استارتاپی در سالهای آینده چه خواهد بود. کافی است داستان «محمدعلی رامین» و تلاشهای سوپرانقلابیاش را یک بار دیگر در عرصه مطبوعات کشور مرور کنید.