کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
چرا گاوها قادر به طراحی رقص نیستند؟ چرا تمساحها نمیتوانند قایقهای تندرو اختراع کنند؟ اینها پرسشهای آنتونی برانت (آهنگساز) و دیوید ایگلمن (متخصص علوم اعصاب) است که در فصل نخست کتابشان «گونههای فراری» (The Runaway Species) پرسیده و بلادرنگ نیز به آنها پاسخ دادهاند.
آنها میگویند به دلیل وجود «دگرگونی روبهپیشرفت در الگوریتمهای هدایتکننده مغز ما»، حیوانات قادر به رقابت با نبوغ انسان نیستند. ما متفاوت هستیم، زیرا جهان را نهتنها آنگونه که هست، بلکه آنسان که میتواند باشد، میبینیم.
ما میپرسیم: «اگر… چه؟» و بنابراین میتوانیم آینده خود را پدید آوریم، همانگونه که ابزار زندگی خود را از گذشته تاکنون ساختهایم مانند زبان و حسابداری، چرخ و گاوآهن، واکسنها و داروها، سینما و آسمانخراشها، ماهوارهها و گوشیهای هوشمند.
البته حتی طرحهایی که بهوسیله بهترین ذهنهای جهان شکل گرفته و توسعه یافتهاند، بهندرت در آن سطح به پیشرفتی معنادار منجر میشوند. بنابراین کدام اختراعات بیشترین کارکرد را داشتهاند و چرا؟ آن اختراعات چه چیزی را میتوانند درباره نوآوریهایی به ما بیاموزند که موجب تغییر روندها شده؟ و علم و فناوری چگونه پس از این زندگی ما را دگرگون خواهد کرد؟
همکاری و اثرگذاری متقابل
اما باقیمانده «گونههای فراری» در اینباره روشنگری میکنند، مانند سه مطلب «واقعاً برقی کردن» که تاریخچهای کامل از برق است (نوشته کرگ روچ) و «پنجاه اختراع که اقتصاد مدرن را شکل داد» که مجموعه مقالاتی کوتاه درباره موضوعاتی از پلاستیک تا ثبت املاک است (نوشته تیم هارفورد و سونیش) و بررسی ژرف و گهگاهی طنزآمیز ۱۰ زمینه تحقیقاتی نوظهور نوشته دانشمند زیستشناس کلی واینراسمیت و همسر کاریکاتوریست وی.
به شکلی عاقلانه هیچیک از این نویسندگان برای پاسخ به پرسش نخست «کدام اختراع بیشتر اهمیت دارد یا خواهد داشت؟» تلاشی نکردهاند. درباره برتری لامپ و موتور بخار بر سفرهای فضایی و جستوجوی گوگل باید فیلسوفان بحث کنند، اما بررسی اینکه چرا برخی از طرحها توانستند کسبوکار، فرهنگ و جامعه را دگرگون سازند، در حالی که دیگران قادر به انجام آن نبودند، مفیدتر است.
ممکن است بررسی هر چهار نوشته، خواننده را به این باور برساند که اختراعات درجهیک با نبوغ فردی شروع میشود و به پایان میرسد؛ برانت و ایگلمن اغلب به پیکاسو اشاره میکنند. در فهرست مطالب کتاب روچ این عناوین دیده میشود: بادبادک بنجامین فرانکلین، تلگراف ساموئل مورس و نور توماس ادیسون.
از طرف دیگر هارفورد تمرکز خود را بر افرادی گذاشته که پشت صحنه طرحهایی هستند که اقتصادشان را شکل داده و واینر اسمیت با گروهی از «دانشمندان عجیب» گفتوگو کرده است. اما مطالعه دقیقتر نشان از تأکید بر همکاری و اثرگذاری متقابل بین کارشناسان رشتههای گوناگون، پژوهشگران و فناوران، کارآفرینان و سرمایهداران، بخشهای خصوصی و دولتی دارد.
برانت و ایگلمن معتقدند خلاقیت عمل ذاتی اجتماعی است. درست همانگونه که هنر بزرگ از «خمکردن، شکستن و ترکیبکردن» کارهای قبلی به دست میآید، «فناوریهای پیشگامانه… نتیجه کار مخترعانی است که «بهترین طرحهای قهرمانان خود را به کار میگیرند».
واینر اسمیت با تمام وجود با این دیدگاه موافق است و یادآور میشود: «جهشهای ناپیوسته بزرگ مانند لیزر و رایانه اغلب به پیشرفتهای نامربوط در زمینههای مختلف بستگی دارد.» یکی از فصلهای جذاب که در کتاب روچ آمده بیان میکند که چگونه جورج وستینگهاوس دانش تجاری خود را با علم نیکلا تسلای «درخشان و عجیبوغریب» برای ساخت یک سامانه تجاری برق جریان متناوب ترکیب کرد و هارفورد یادآور میشود فناوری آیفون بدون آزمایشهایی که هزینه آن را دولت پرداخت کرده بود، امکانپذیر نمیشد.
شجاعت مخاطره
شجاعت برای مخاطرهکردن و شکستخوردن یکی دیگر از موضوعات کلیدی بیانشده در این کتابهاست. هارفورد میگوید بهترین راه برای تقویت نوآوری آینده ممکن است این باشد که «واقعاً به افراد باهوش اجازه دهیم تا کنجکاوی فکری خود را دنبال کنند، بدون اینکه درباره سرانجام آن دیدگاه روشنی وجود داشته باشد».
روچ از دو مردی یاد میکند که الکترومغناطیس را مهار کرده و توضیح دادند؛ «مایکل فارادی» و «جیمز کلرک ماکسول». آنها را به دلیل «گرایش به گام نهادن در مسیر متضاد با نظریههای پذیرفتهشده آن دوره» ستایش میکند. برانت و ایگلمن درباره آزمایشهای برادران رایت روی ۳۸ سطح مختلف بال هواپیما و ۵۱۲۷ نمونه اولیه دستگاه مکش جیمز دایسون میگویند و نقلقولی جذاب از ادیسون را بازگو میکنند: «آنگاه که بررسی همه احتمالات را پایان دادید، به یاد داشته باشید که کاری نکردهاید.»
آنها یادآوری میکنند که موضوع نهتنها تحمل شکست، بلکه انتظار آن است، زیرا گزینههای زیادی خلق کردهاید که برخی از آنها باید پیش از برآمدن بهترینها کنار گذاشته شوند.
این ویژگی را سونیش بهطور کامل نشان میدهد. هر فصل از کتاب او یک هدف پیچیده و فناوریهای مختلفی را شرح میدهد که برای دستیابی به آن توسعه مییابند.
به عنوان مثال دانشمندان در حال کار روی شش امکان برای دسترسی ارزان به فضا هستند؛ موشکهای قابل استفاده مجدد، راکت/ هواپیماهای فضایی هواسوز، ابرتفنگهایی که موشک پرتاب میکنند، احتراق لیزری، پرتاب از ارتفاع بسیار بالا (از طریق فرودگاه فضایی، بالن یا هواپیما) و آسانسورهای فضایی. زمان نشان خواهد داد که کدامیک از این طرحها (در صورت وجود) به نتیجه میرسند.
در این کتابها توصیههای دیگری نیز بیان میشوند که عبارتاند از: درک آنچه نیازها و مشغلههای زمان است (روچ)، ایجاد فرصتهایی برای آموزش با تأکید بر حل مسئله، راهاندازی مسابقات نوآوری، سرمایهگذاری بیشتر در علم محض.
در نهایت همه این نویسندگان تأکید میکنند که نوآوری به بهترین وجه از طریق آن چیزی دیده میشود که روچ آن را «عدسی زاویه باز»، پیدایش، توسعه و پیامدها مینامد. آنگونه که هارفورد میگوید: «اختراعات به روشهایی غیرقابل پیشبینی زندگی ما را شکل میدهند.
همان زمان که مشکلی را برای کسی حل میکنند، اغلب برای شخص دیگری مشکل ایجاد میکنند.» بنابراین با هر طرح جدید «منطقی است که دستکم از خود بپرسیم چگونه میتوانیم سودمندیها را بیشینه و زیانها را کمینه کنیم.» واینر اسمیت برای هر فناوری که پوشش میدهد، «راههایی که ممکن است همهچیز را وحشتناک کند و راههایی که ممکن است چیزها را شگفتانگیز کند»، بیان میکند.
انسانها به دنبال چیزهای نوپدید هستند، اما روشن است که میتوانیم روی طرحهایی تمرکز کنیم که بیشتر از اینکه به جهان آسیب برسانند، کمک میکنند.