کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
گاهی وقتها با خودم فکر میکنم آیا مسئولان نتفلیکس از این خبر دارند که در یک کشور از کشورهای جهان، شبکههای پخش فیلمی وجود دارند که یک هزارم آنها سرمایهگذاری نکردهاند و قیمت اشتراکشان از آنها بیشتر است؟ بعد خیلی سریع خودم را یک نیشگون مامانپسند میگیرم و سر خودم فریاد میزنم: «ننگ بر تو باد! آیا میدانی که آن مسئول نتفلیکس وقتی شب میخوابد، مطمئن است که وقتی صبح از خواب بلند میشود، مسئول یک جای دیگر توی یک کاغذ A4 زیرآب خودش و شبکهاش را نزده و میتواند اول صبح برود و بسماللهگویان در دکان را باز کند و مثل هر روز جلو مغازه را آبوجارو کند؟ آیا میدانی که او حتی نمیداند که زیرآب چیست؟»
بله دوستان، من چنین آدم فرهیختهای هستم و موقعی که میخواهم به خودم نهیب بزنم، همینقدر ادبی بر خویشتن خویش بانگ برمیآورم.
واقعاً از بعضی مسئولان خوشم میآید؛ یعنی روی دست این عزیزان نیست. مشکلات زیرمجموعههایشان را در عرض سه سوت، عینهو باقلوا حل میکنند. این بزرگواران معمولاً خودشان را خیلی درگیر پیداکردن راهکارهای پیچیده و سخت نمیکنند و بهترین راهحل را انجام میدهند. چه راهحلی؟ محو کردن صورتمسئله!
یادتان هست یک ماه قبل مسئولان بانکی اعلام کردند که بهصورت موقت دسترسی ایرانیهای خارج از کشور را به سایتها و اپلیکیشنهای بانکی بستهاند و به عبارتی، با کشیدن دوشاخه از پریز، بهصورت خودبهخود خطر هک شدن سیستمها را رفع کردند؟ آیا میدانید که این «موقت» هنوز ادامه دارد؟ اگر نمیدانید هم خیلی مهم نیست. مهم مشکل دوستان است که حل شده، حالا برای هزاران نفر مشکلات کوچکی پیش بیاید؛ خب بیاید. فدای سرشان. حالا مسئولان ساترا دارند راه همان بانکیها را میروند.
اینکه جایی توی مملکت راه افتاده باشد به نام «سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی» خودش یک فاز سنگین از یک پروژه است. ردیف کردن چنین اسمی خودش بودجه تپل میخواهد. حالا خودتان انصاف بدهید اگر بعضیها به یک ارگان که اسمش را تریلی هم نمیتواند بکشد، بیتوجهی کنند، چه بلایی سرشان بیاید حقشان است؟ خب معلوم است؛ «تعطیل باید گردند». این همان چیزی است که به فکر رئیس محترم آن سازمان درازالاسم هم رسید.
این سازمان محترم وقتی دید که باید هر روز بلند شود و عینهو فرامرز صدیقی مدام به طرفین دعوا نهیب بزند: «بس کنید عزیزان! از شأن شما بهدور است که کلفت بار هم کنید» یا برود و هی بین تهیهکننده و نویسنده و کارگردان و مدعی جیران و حیران و فلان و بهمان ریشسفیدی کند، خیال خودش را راحت کرد و یک نامه به بالاسری خودش نوشت و پیشنهاد داد تولیدکنندگان فراگیر را گیر بیندازند و بزنند از بیخ تعطیلشان کنند. البته بعضیها میگویند این دوستان به این فکر نکردهاند که اگر اینها تعطیل شوند، خودشان باید به چه چیزی نظارت کنند؟ درحالیکه چیز برای نظارت کردن فراوان است و آنها بیکار نمیمانند.
بسی بحث و بسی کلکل نمودم
مخم را وقف صد معضل نمودم
زدم یک روز و کندم معضل از بیخ
بدینسان مشکلم را حل نمودم