کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
وزیر در این یک فقره تقصیر نداشت و از همان اول هم میگفت که اینجا امن نیست و بهتر است از اینستاگرام به یک سرزمین امنتر مثل روبیکا کوچ کرد؛ خب به ایشان چه مربوط که صاحبان بعضی مشاغل گوش به حرف نمیدهند؟
یادش بهخیر، زمانی جایی کارمند بودیم و رئیسی داشتیم که بهغایت مهربان بود. ما کارمندان را تحویل میگرفت. پای درددلهایمان مینشست و حتی گاهی با ما صبحانه یا ناهار هم میخورد.
خلاصه که این مرد زیادی مهربان بود، اما موقع پرداخت حقوق که میشد تا میتوانست، حقمان را میپیچاند و اگر کسی کوچکترین مخالفتی با او میکرد، بلافاصله نامه اخراجش را میزد؛ اگرچه هیچوقت هیچی را گردن نمیگرفت.
همین میشد که بعد از کمشدن یا قطعشدن حقوق یا حتی اخراج کارمند فلکزده، یکی، دو ساعتی مینشست و قشنگ با آن عزیز از دست رفته همدردی میکرد، اما با اینکه همه دیگر این جناب مدادرنگی را میشناختند، او آنقدر زیبا در نقشش فرو میرفت که ناخودآگاه آن اخراجشده یا بیحقوق یادش میرفت که او کیست و از آن بزرگمرد عرصه سیاهکاری میخواست که به او کمکی کند یا مبلغی بهعنوان مساعده یا وام به او بدهد.
درست همین موقع بود که رئیس رنگ عوض میکرد و میگفت: «ببین اگر دوست داشته باشی، میتونم اینجا تا صبح باهات گریه کنم، اما چیز دیگهای ازم نخواه!»
خب چه شد که یاد آن رئیس عزیز که در رنگها و طرحهای مختلف خودش را به ما عرضه میکرد، افتادم؟ راستش نمیدانم. شاید همینطوری. به هر حال این حکایت من مطمئناً ربطی به وزیر بیخیال و خوشخنده ارتباطات ندارد؛ چراکه ایشان نهتنها گریه نمیکند که میخندند. خوب هم میخندد.
حالا که چند صد هزار فروشگاه اینستاگرامی کاسه چهکنم، چهکنم دست گرفتهاند، بعضی عناصر فریبخورده ناآگاه دارند به مردم اینطور القا میکنند که وزیر محترم از فیلترشدن اینستاگرام خوشحال است و خداینکرده همینطوری الکی میگویند که کسبوکار مردم برایشان اهمیت دارد. من از شما سؤال میکنم: آیا واقعاً اینطور است؟
من فکر نمیکنم ایشان از تعطیلی کسبوکارها خوشحال باشند؛ چراکه قبلاً بارها پای درددل ملت هم نشستهاند و گاهی حتی با آنها ابراز همدردی کردهاند. در مورد آن خنده دنداننمای خوشگل هم باید عرض کنم که این خوب نیست که آدمها را از روی ظاهرشان قضاوت کنیم. من واقعاً نمیفهمم ما از کی اینقدر جاجو شدهایم.
شاید جناب وزیر که اینطور بیرون جلسات هیئت دولت قهقهه مستانه سرمیدهند، از تو داغون باشند. شاید شبها از غصه سرپرستهای خانوادهای که رزقشان از این راه تأمین میشد و حالا نمیشود، خوابشان نمیبرد. تازه این را همه ما میدانیم که وزیر در این یک فقره تقصیر نداشت و از همان اول هم میگفت که اینجا امن نیست و بهتر است از اینستاگرام به یک سرزمین امنتر مثل روبیکا و بله کوچ کرد. خب به ایشان چه مربوط که صاحبان بعضی مشاغل گوش به حرف نمیدهند و میگویند تفاوت اینستا و برنامههای داخلی مثل تفاوت پاریس و پاریز است؟
این کلهشدن حاصل تدبیر خودت بود
این بستهشدن جان تو از گیر خودت بود
پس گیر مزخرف نده بر اینکس و آنکس
بدبخت شدی؟ البته تقصیر خودت بود