کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
سالهاست با مفهومی به نام «تحول دیجیتال» آشنا هستیم، اما منظور از این عبارت چیست؟ چرا برخی شرکتها رغبتی به این جنس از تحول ندارند؟ آیا رگولاتور نتوانسته بهدرستی برای این حوزه تنظیمگری کند یا مشکل از جای دیگری است؟ وقتی صحبت از تحول دیجیتال میشود، ما کجا ایستادهایم؟
شرکت رهند هوشمند سالهاست در حوزه زیرساختهای تحول دیجیتال فعالیت میکند و مشتریانی چون بانک سینا، آپسان، دیجیپی، پارت، بانک قرضالحسنه مهر ایران و… دارد. با توجه به سابقه چندین ساله مؤسسان این شرکت در طراحی و معماری سامانههای نرمافزاری بانکی، مالی و صنعتی، رهند هوشمند توانسته نقش مهمی در توسعه تحول دیجیتال ایفا کند. به همین دلیل به سراغ مجید عبداللهخانی، مدیرعامل این شرکت رفتیم تا هم در مورد گستره کار رهند هوشمند توضیح داده و هم به پرسشهای ما حول محور تحول دیجیتال پاسخ دهد.
کمی درباره فعالیتهای شرکت رهند هوشمند توضیح میدهید؟
ما پلتفرم ایده هوشمند را داریم که یک کلانراهکار است؛ این پلتفرم زمان و هزینه تولید و ارائه یک مؤلفه دیجیتال را کاهش داده و با بهکارگیری شیوه نوین توسعه و استقرار در معماری مایکروسرویس، توسعهپذیری، پایداری و چابکی بیشتری را از بعد عملیاتی ایجاد خواهد کرد. این پلتفرم با ایجاد قابلیتهای بنیادین در خصوص اتصال، هماهنگی و همگونسازی سرویسها بر بستر فرایند و ایجاد انتزاع در لایه واسط کاربری، ارائه سرویسهای جدید را آسان میکند.
شرکای تجاری رهند هوشمند، نقش مؤثر و کلیدی در ارائه سرویسها بر این بستر ایفا میکنند. بهعنوان مثال شرکت فرابوم در بخش سرویسهای بانکداری باز، شرکت پارت در حوزه هوش مصنوعی، شرکت اعتماد هوشمند و سکوک در حوزه امضا و سفته دیجیتال، شرکت مهر سپند و شرکت تفاس در حوزه سرویسهای اختصاصی بانکی و حاکمیتی، شرکت آپسان در حوزه سرویسهای کیف اعتباری، شرکت دیجیپی و شرکتهای تخصصی دیگری در حوزه بورس و بیمه و سلامت، شرکای تجاری فعالی هستند که به اقتضای نیازمندی، سرویسهای آنها بهسرعت بر بستر پلتفرمی، چه بهصورت مستقل یا در ترکیب با سایر سرویسها فعال خواهد شد.
در سالهای اخیر به چالشهای بهکارگیری APIها به طور ویژه توجه نمیشد و شرکتها و استارتاپهای متقاضی استفاده از APIها، با چالشهای فنی و پیادهسازی مواجه بودند. رفع این چالش وظیفه پلتفرمهای واسط است. در همین راستا پلتفرم ایده هوشمند و APIهای فرابوم به یکدیگر متصل شدهاند و اکنون در محیطهایی مانند سیبانک بانک سینا، کیو در بانک قرضالحسنه مهر ایران، دیجیتال پلتفرم لیزینگ پارسیان، سامانه جامع مدیریت حسابهای ترنج و موارد دیگر که پلتفرم عملیاتی میشود، به سهولت فعال شده است. سرویسهای استعلامی، امضا و سفته دیجیتال، سرویسهای پرداختی، دایرکتدبیت و سرویسهای بانکی با فرابوم نمونهای از خدمات این سرویس است.
شما سالهاست در حوزه زیرساختهای تحول دیجیتال فعالیت میکنید. این تحول دیجیتال با معیارهای امروزی چه تعریفی دارد و کسبوکارها در ایران تا چه اندازه توانستهاند این تحول را در خود ایجاد کنند؟
صنایع و بازارها با گذر زمان دچار تحول میشوند و این یک اصل تغییرناپذیر در تاریخ بوده و هست. این تغییر معمولاً چند محرک دارد که از جمله این محرکها میتوانم به تجربه انسانی، نیاز بازار و مواجهه نسلها با محصول و سرویس، فناوری و فرایندها اشاره کنم. در مورد تحول دیجیتالی هم بسیار صحبت شده و بهروشنی تبیین شده، ولی در مقام اجرا به نظرم مشکلاتی وجود دارد که بیشتر از عدم توجه متوازن به ابعادی که به آنها اشاره کردم، نشئت میگیرد. در این خصوص هم چندین سال طول میکشد تا هارمونی لازم بین اجزا و بازیگران کلیدی ایجاد شود. شخصاً معتقدم نسل سوم از تحول بر پایه فناوری، تنها از طریق ایجاد و بهاشتراکگذاری آرتیفکتهای دیجیتالی در یک اکوسیستم حاصل میشود. این روش به معنای واسپاری خلق تجربه دیجیتالی به سایر بازیگران اکوسیستم مثل استارتاپهاست و معنای ضد انحصاری در ارائه محصول دارد. مثلاً بانکها آرتیفکت تأمین مالی را ارائه دهند و سایر بازیگران بر این مبنا یک زنجیره ارزش بسازند و مثلاً با ترکیب این آرتیفکت با یک سرویس بیمه یا سرویسی در اکوسیستم سلامت، خدمتی ترکیبی بسازند و به مشتری ارائه دهند.
با وجود اینکه مدتهاست از موضوع تحول دیجیتال صحبت میشود، اما در برخی عرصهها همچنان راهکارهای سنتی استفاده میشود و شرکتهای قدیمیتر توجه کمتری به این موضوع دارند. بیشتر کسبوکارهایی پیگیر این مسئله هستند که ذات کسبوکارشان در پیوند با تحول دیجیتال است، مانند فینتکها. علت این مسئله را چه میدانید؟ آیا نیازی به این زیرساختها ندارند یا متوجه نیاز خود نیستند؟
از آنجا که معتقدم محرک اصلی تحول، نیاز بازار و مشتری و ضرورتهاست، بنابراین چنانچه جایی میبینید تحرکی وجود ندارد، قطعاً میتوان نتیجه گرفت یا نیازی شناسایی نمیشود یا به مشتری نیازی نیست. تصور کنید شما برای دریافت خدمتی از یک سازمان بدون رقیب، هنوز مجبور هستید به شیوههای قدیمی عمل کنید؛ شما چاره دیگری ندارید و وقتی گزینه جایگزینی وجود نداشته باشد، میتوان این روش را برای مدتی طولانی ادامه داد تا زمانی که هزینههای این روش برای ارائهدهنده و سازمان غیرمنطقی شود. بهعنوان مثال تا زمانی که شعبهداری در بانکها و هزینههای این روش تبدیل به مسئله نشود، برنامهای واقعی برای دیجیتالی شدن ارائه سرویس آغاز نخواهد شد.
با توجه به حوزه کاریتان به نظر میرسد که بانک مرکزی رگولاتور اصلی شما باشد. چه ظرفیتهایی در رهند هوشمند وجود دارد که به دلیل ممانعتهای رگولاتور یا رگوله نشدن و پرابهام بودن فضا نتوانستهاید آنها را بالفعل کنید؟ رویکرد رگولاتور باید چگونه باشد تا شما بتوانید از حداکثر ظرفیت و توان خود استفاده کنید؟
بنده البته چندان معتقد نیستم که رگولاتوری ما آزاردهنده یا دستوپاگیر است و فضاهایی هم که قانونمند نشدهاند، هنوز چهارچوبها و مرزهای مشخص مستندشدهای ندارند. در همه جای جهان اصولاً یک پدیده ابتدا ایجاد میشود و سپس در سیر تکاملش مسیر قانونمند شدن خود را طی میکند. تجربه اندوخته و بررسی اثرات یک پدیده به شکل بومی یا کپیبرداری از تجربیات دیگر کشورها و جوامع، سرآغاز فرایند رگولاتوی است. معتقدم وجود فناوری و ابزار یا پلتفرم به معنی تحول نیست و نحوه بهکارگیری و اثری که ایجاد میکند و نحوه مواجهه مردم با آن پدیده است که تحول دیجیتالی را میسازد و سپس رگولاتور را فعال میکند. من محدودیتی برای تولید و توسعه پلتفرمها نمیبینم که موضوع کار ما هم همین است. البته ما هم ایدههایی برای توسعه پلتفرم داریم که مربوط به فضاهایی میشود که هنوز قانونمند نشدهاند و البته مشتری و بازار واقعیاش نیز هنوز شکل نگرفته، بنابراین ما زیرساختها را توسعه میدهیم و منتظر میمانیم تا نیاز واقعی ایجاد شود که البته با توجه به سرعت جهانی این پدیدهها، چندان هم طولانیمدت نیست.
در زمینه تحول دیجیتال، فاصله ایران را با کشورهای منطقه چقدر میدانید؟ چنانچه تفاوتی وجود دارد، معلول چه علتی است؟
تفاوتها بیشتر در نقطه آغاز است؛ اولویت دادن به خلق تجربه متمایز و طراحی مدل کسبوکار سودآور پیش از بهکارگیری فناوری. مثلاً نئوبانکها توسط بانکهای سنتی خلق نمیشوند، ولی در ایران عمدتاً بانکها پروژه نئوبانک دارند و سعی میکنند با قواعد بانکداری سنتی مدلهای جدید بسازند که منطقاً هم با شکست مواجه میشود. افزایش دسترسپذیری، کاهش هزینهها و کوتاهشدن زمان ارائه خدمت به عموم مردم از طریق زیرساختهای اینترنتی یک هدف کلیدی است، در حالی که بعضاً شاهدیم خدمات دیجیتالی ما گرانتر ارائه میشود. البته این موضوع عمومیت ندارد و ما نمونههای موفقی هم در حوزه تحول دیجیتالی داریم، خصوصاً در حوزه آموزش.
در حوزه دولت الکترونیک فاصله ما زیاد است. موضوعی چون بهاشتراکگذاری پایگاه داده مشتریان را تقریباً در ایران نداریم و در صنایع مالی هم عمدتاً دیدگاهها انحصارطلبانه و مرتبط با نسل دوم تحول است. بهعنوان مثال در روسیه از حدود ۲۰ سال پیش سیستمهای اطلاعاتی بانک و بیمه و داراییهای منقول و غیرمنقول به هم متصل هستند و برای سیستمهای اعتبارسنجی بینش چندوجهی میسازند و سامانههای احراز هویت یکپارچه را ارائه میدهند.
کسبوکارهای نوآور که ترکیب کارمندان را بیشتر متخصصان حوزههای مختلف بهخصوص متخصصان نرمافزار تشکیل میدهند، خیلی وقت است با معضل جذب و نگهداشت نیروی انسانی خود مواجهاند. شما چه مشکلاتی در این بخش دارید و چه راهحلی برای عبور از این مشکلات در نظر گرفتهاید؟
در خصوص حل این مسئله فقط باید روی آموزش نسل جدید متمرکز شد. با توجه به اینکه اکثر متخصصان نرمافزار و حوزه فناوری اطلاعات در دهههای دوم و سوم تجربه کاریشان به فکر مهاجرت هستند، ما شرکتهای نرمافزاری چارهای جز تمرکز بیشتر روی آموزش و تربیت نیروی انسانی نداریم و به همین دلیل ما آکادمی رهند را با هدف تربیت متخصصان حوزه تحول دیجیتال، خصوصاً از میان نسل دهه هشتادیها تأسیس کردیم.
معمولاً وقتی صحبت از آسیب دیدن کسبوکارها در اثر تورم و کاهش قدرت خرید مردم میشود، توجهها معطوف به کسبوکارهای B2C است. کسبوکارهای B2B چه تأثیری از این وضعیت میگیرند؟ در ماههای اخیر که هم اینترنت با محدودیتهای بسیار مواجه بوده و هم تورم روندی افزایشی داشته، بر کسبوکار شما هم تأثیری گذاشته است؟ آیا ناچار به تغییر استراتژی یا تغییری در برنامههای کوتاهمدت یا بلندمدت خود شدهاید؟
مسئلهای که به آن اشاره کردید، مسئلهای مهم و چالشی جدی است. اینترنت زیرساخت و کلانبستر هر برنامه تحول دیجیتالی است. ما در بخش تولید و توسعه محدودیتهایی در دسترسی به منابع ابری داریم که با روشهای عجیبوغریب و پرهزینه معمولاً سعی در رفع موانع میکنیم که امیدوارم شرایط بهتر شود. تولید نرمافزار یک کار پرهزینه است و ما هم مثل بسیاری از شرکتها با مشکل جریان نقدینگی مواجه هستیم و رفع این مسئله مستلزم دریافت حمایتهای مالی از طریق صندوقهای سرمایهگذاری، بانکها و کارفرمایان است. ما سعی میکنیم با تغییر مدل ارائه خدمت و قراردادهایمان جریان نقدینگی دائم خلق کنیم که البته کار سختی است و تهدید جدی برای کسبوکار ماست.
با توجه به وضعیتی که در حال حاضر شاهد آن هستیم، آینده کسبوکارهای نوآور را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظرم مثبت است. ما استعدادهای درخشانی داریم که با وجود محدودیتها و چالشهای مالی و اقتصادی، امیدوار هستند و دانش خود را بهروز نگه میدارند. امیدوارم فضای اقتصادی هم برای کسبوکارها پایدار شود و حمایتهای لازم را دریافت کنند.