کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
«سقف شیشهای»؛ این اصطلاح سالهای زیادی است که در محیط کار به گوش زنان آشناست و صد البته واژهی گویایی برای بیان مشکلات نیست و تنها نشان از وجود یک مشکل سراسری اما نامرئی دارد.
بررسی مسیر شغلی زنان و مردان همسان و همتا در شرکتهای یکسان و آمار بسیار نامتعادل زنان و مردان در ردههای بالای سازمان، موجب شد محققان این نام را برای مسئله عدم دسترسی زنان به مناصب بالا در نظر بگیرند؛ اما نکته اینجاست که باوجود اینکه سقف شیشهای متشکل از مشکلات اجتماعی و فرهنگی و قانونی بسیار است، تنها باعث میشود زنان بیکفایت و ناتوان به نظر برسند و همین امر باعث تحکیم بیشتر نظریه ناتوانی زنان میشود و فرصت نمایش تواناییها را از زنان دریغ میکند و این چرخه معیوب قدرت میگیرد.
بنابراین در حالی که روند صعودی دلگرمکنندهای برای پیشرفت زنان وجود دارد، اما نسبت نامتعادل بین رهبران زن و مرد و همچنین فرصتهای پیشرفت شغلی، هنوز موضوعی است که باید در محل کار امروزی مورد توجه قرار گیرد.
درجه حرارتهای مردانه محیط کار
اجازه دهید یک روز عادی در دفتر کار خودم را توصیف کنم؛خورشید با نور دلپذیری از پنجرههای دفتر میتابد، اما من در تلاشی بیهوده برای گرم نگه داشتن خودم یک کت رسمی را دورم پیچیدهام و به لحن تمسخرآمیز آقایان همکار که مرا ضعیف میخوانند، گوش میکنم.
این تصویر تنها مشکل من در دفتر نیست، بلکه این پدیده فراگیر در بسیاری از شرکتهای جهان وجود دارد و آن را توطئه دفتر کار قطب شمال مینامند. یک مطالعه علمی نشان میدهد که بیشتر ساختمانهای اداری در کشورهای پیشرفته، چندین دهه است که برای تهویه و تنظیم دمای سرمایش و گرمایش از استانداردهای بدن یک مرد ۴۰ ساله استفاده میکنند.
البته این استاندارد مناسب نیمی از جمعیت نیروی کار است، در حالی که نیم دیگر نیروی کار زنان هستند و زنان نسبت به مردان سرعت متابولیسم پایینتری دارند و این استاندارد اصلاً مناسب بدن زنان نیست. به منظور پرداختن به تعصب جنسیتی در دمای آسایش، شرکتها باید فرمول جدیدی را پیادهسازی کنند که نسبت به میزان متابولیسم زنانه و مردانه کالیبره شده باشد.
تبعیض آراستگی
این پدیده که به شکاف انتظار آراستگی نیز معروف است، هنجارهای اجتماعی تحمیل شده به زنان در مورد آراستگی و ظاهر است که به محیط کار نیز تسری پیداکرده و متأسفانه محدودیتهای مالی و زمانی نیز به همراه میآورد. اخیراً یک مطالعه نشان داد که ظاهر، هم برای مردان و هم برای زنان، نقش کلیدی در پیشرفت شغلی و پتانسیل درآمد دارد و دور از واقع نیست که بسیاری از زنان و مردان از آراستگی و مد برای ابراز وجود استفاده کنند.
با این حال، مشکل زمانی به وجود میآید که این امر به یک دستور تبدیل میشود و انتظار میرود که زنان به گونهای آراستهتر به نظر برسند. از آنها انتظار میرود که استانداردهای زیبایی مانند آرایش، داشتن ناخنهای مرتب، پوشیدن کفشهای پاشنهبلند و غیره را رعایت کنند که علاوه بر ضربه بر عزت نفس زنان، فشار زمانی و هزینه مالی نیز به همراه دارد.
برای مردان، آراستگی حرفهای معمولاً به معنای کوتاه کردن مو، ریش و لباس رسمی تجاری است، اما فاکتورهای آراستگی در زنان بسیار بیشتر، زمانبرتر و پرهزینهتر است. در همین حال، برای برآورده کردن انتظارات سازمان زنان، باید زمان قابل توجهی را صرف رژیمهای زیبایی و روتینهای آراستگی کنند. این پدیده را هزینه آراستگی مینامند که تحقیقات نشان داده حتی افرادی که به توانایی زنان برای رسیدن به مناصب بالای سازمان ایمان دارند نیز معتقدند زنان باید زمان بیشتری را صرف زیبایی و ظاهر کنند.