کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
بیش از یک دهه از شکلگیری اکوسیستم نوآوری کشور میگذرد و این یک دهه را میتوان به جرئت، دهه پرچالش فضای نوآوری کشور در طول تاریخ دانست. از جمله شاخصههای این دهه تولد اجزای جدیدی از زیرساختهای نوآوری بود که از میان آنها میتوان به شکلگیری کارخانههای نوآوری اشاره کرد.
در این شماره از هفتهنامه کارنگ به سراغ کارخانه نوآوری آمپر رفتیم و با پرویز کرمی، مدیر این کارخانه گفتوگو کردیم. کرمی در کارنامه کاری خود مشاور معاون علمی و فناوری رئیسجمهوری را دارد و کسی است که در این دهه فعالیتهای زیادی داشته و حالا پس از بازنشستگی، به بخش خصوصی پیوسته است.
برای شروع گفتوگو از پیشینه خودتان برای ما بگویید؛ چطور شد که به «آمپر» پیوستید؟
موضوع اکوسیستم یا زیستبوم فناوری و نوآوری به دهه ۹۰ بازمیگردد؛ سال ۱۳۸۹ بود که من به معاونت علمی پیوستم و در همان ایام، کاری را که شما هماکنون انجام میدهید، پیشنهاد دادند. در سال ۱۳۹۰ در معاونت علمی علاوه بر ستادهای فناوری راهبردی مثل نانو، بایو، هوافضا و… ستادی را تحت عنوان «فرهنگسازی اقتصاد دانشبنیان» شکل دادیم.
تصور ما بر این بود که اگر قرار باشد «اقتصاد دانشبنیان» در جامعه پا بگیرد، این مقوله ابتدا باید به یک گفتمان تبدیل شود و بهمنظور گفتمانسازی و معرفی شاکله این اقتصاد به آگاهی و اشراف در همه سطوح، اعم از نخبگان، دانشگاهیان، حوزویان و مردم عادی نیاز داشتیم تا ارتباط اولیه برقرار شود. مجموعه فعالیتهایی در این عرصه شکل گرفت که بهاختصار عرض کردم.
در نهایت در سال ۱۴۰۱ با ۳۷ سال خدمت در دولت بازنشسته شدم، ولی از ۳۵سالگی این دغدغه را داشتم که در دوران بازنشستگی، خارج از سمت دولتی چه فعالیتی انجام خواهم داد؟! در همان بحبوحه ایدهای را در ذهنم پروراندم که اگر به صفحه آپارات من مراجعه کنید، در اولین پست یکدقیقهای منتشرشده بازگو کردهام که اگر از سِمت دولتی کنار بروم، چه کار خواهم کرد و توضیح دادهام که قصد دارم پس از بازنشستگی مرکز نوآوری خصوصی تأسیس کنم.
پیوستن شما به آمپر از چه زمانی اتفاق افتاد؟
بعد از اینکه از معاونت علمی جدا شدم، دوستان بسیاری، هم از داخل وزارتخانهها و هم از مراکز خصوصی، به من پیشنهاد همکاری دادند. شاید اولین چیزی که بر اساس عرف و عادت به ذهنم متبادر شود، این باشد که در وزارتخانهای بهعنوان مشاور فعالیت کنم یا پروژهای را به این منظور تعریف کنم، ولی وقتی به حرفهای خودم فکر کردم، تصمیم گرفتم به پیشنهادهایی که در راستای تأسیس مرکز نوآوری خصوصی به من میشود، پاسخ مثبت دهم. در نهایت دوست عزیزم، آقای صمدی، برای همکاری در هلدینگ رایزکو پیشنهاد دادند و من با ایشان پیشنهاد راهاندازی یک کارخانه نوآوری در بخش خصوصی را مطرح کردم.
گفتوگوی ما حول این محور، ۱۰ تا ۱۵ روز طول کشید و سرانجام طرح راهاندازی کارخانه را تقدیمشان کردم و ایشان با روی گشاده و با ذهنی آماده این طرح را پذیرا شدند. سپس مکانی را که در گذشته برای توسعه و تحقیقات هلدینگ در نظر داشتند، در اختیار ما قرار دادند تا نهاد کارخانه نوآوری در آنجا شکل بگیرد و ما به کمک ایشان و یک تیم خوب، کارخانه نوآوری و صنایع خلاق «آمپر» را شکل دادیم.
از آنجا که همه کارخانهها، محصولی را ارائه میدهند، بالطبع کارخانه نوآوری آمپر هم دارای محصولاتی است که عمدتاً شامل تولید استارتاپ، شکلدهی به ایدههای نو، توجه به خلاقیتها و به ثمر نشاندن خلاقیتهای نیروی متخصص و ارائه ابزارهایی که مورد نیاز است، میشود. در کارخانههای نوآوری، شتابدهندههایی داریم که در آنجا هم کمک به متولدشدن و رشد ایدهها و در نهایت شکلگیری استارتاپها را در دستور کار دارند. در کشور ما هم خوشبختانه کارخانههای نوآوری در استانهای مختلف شکل گرفته بودند.
من علاقهمند بودم که چنین کارخانهای را بهطور استاندارد در بخش خصوصی دایر کنیم تا در کنار جذب ایدههای خلاقانه، این امکان را داشته باشیم تا محصولات و خدماتی را عرضه کنیم که پاسخگوی نیازها و چالشهای موجود در کشور باشد و از تأمین بودجه گرفته تا آموزش، خدمات منتوری، فضا، امکانات، تجهیزات و هر نوع خدماتی را که دانشجویان یا فارغالتحصیلان دوره تحصیلات تکمیلی به آن نیاز دارند، فراهم آوریم.
هدف ما از همان ابتدا این بود که به شکلگیری شرکتهای دانشبنیان، شرکتهای خلاق و شرکتهای فناور کمک کنیم و در افزایش تولید داخلی، اشتغالزایی، زمینهسازی برای کارآفرینی همگام با تجاریسازی دانش و فناوریها با ارتباطی که بین دانشگاه و صنعت ایجاد میکنیم، مؤثر باشیم. این اهداف باعث شد کارخانه نوآوری و خلاق آمپر راهاندازی شود.
حوزههایی که کارخانه نوآوری آمپر روی آنها تمرکز دارد، کداماند؟
از سال گذشته تاکنون سه شتابدهنده را در این مجموعه تعریف کردهایم؛ در حوزه حملونقل با تأکید بر هوشمندسازی خودرو و حملونقل، خودروهای برقی و ذخیرهسازی انرژی، شتابدهنده «آمپر درایو» تعریف شده است. در حوزه مواد پیشرفته، سلامت و سالمندی، شتابدهنده دیگری با عنوان «آمپر لایف» را بنیان نهادیم تا مواد هوشمند و ویژه پلیمری را در کنار موضوعات وابسته به حوزه سلامت تحت پوشش قرار بدهد.
سومین شتابدهنده را در حوزه صنایع نرم و خلاق، آیتی و IoT و هوش مصنوعی تعریف کردیم و نام «آمپر چنج» را برای این شتابدهنده برگزیدیم که شامل فعالیتهایی نظیر تبلیغات و بازرگانی، نوآوریهای اجتماعی و گردشگری، آیتی، IoT، AR، VR و بیمه میشود. خوشبختانه طی سال گذشته، در کنار نهادسازی، ساختارمند کردن کارخانه نوآوری و صنایع خلاق آمپر، تیمهایی را در قالب استارتاپاستودیو و شتابدهنده به وجود آوردیم و قصد داریم ورودیهای امسال را از بین رویدادها یا فراخوانهایی که برگزار میکنیم یا از طریق میز ارتباط صنعت با دانشگاه یا سایت گزینش کنیم.
فرایند جذب تیمها به چه شکل است؟
در کمیته ارزیابی، غربالگری آغازین و بررسیهای اولیه صورت میگیرد و پس از مرحله ارزیابی موشکافانه، برای سرمایهگذاری انتخاب میشوند. کمیته سرمایهگذاری تشخیص میدهد که آیا هلدینگ مادر، حمایت و سرمایهگذاری را انجام دهد یا با مذاکرات مالی و حقوقی که انجام میدهیم، از صندوقهای خطرپذیر سرمایه جذب کنیم یا اینکه شرکتها و افرادی را که میتوانند در این حوزه با ما همکاری کنند، برای سرمایهگذاری متقاعد کنیم.
تلاش ما بر این است که همه خدمات و شیوههای جذب سرمایه را که در کارخانههای نوآوری و مراکز نوآوری در دنیا عرضه میشود و مرسوم است، به بهترین شکل در کارخانه نوآوری آمپر ارائه دهیم. قاعدهای که در این مجموعه به آن پایبندیم، این است که هم شتابدهندههای ما و هم سایر خدمات استاندارد باشد و به همین خاطر از منتورها و مشاوران خوب و مجرب در حوزههای مختلف راهنمایی گرفتهایم.
شما در دوران تولد و رشد اکوسیستم در کنار افرادی مثل سورنا ستاری حضور داشتید. با توجه به تجربهای که در گذشته در بدنه دولت داشتید و حالا هم در بخش خصوصی، اگر بخواهید با نگاه آسیبشناسانه این فضا را بررسی کنید، از نظر شما چه نقصهایی وجود داشته و دارد؟
ابتدا باید بگویم که به معاونت شخصیت خلاق و نخبهای مانند آقای سورنا ستاری همواره افتخار میکنم که انصافاً ثمره زحمات و تلاش ایشان در کشور تا سالیان سال پابرجا خواهد بود. همه افراد، سازمانها و نهادها باید خودشان را در معرض نقد و آسیبشناسی قرار بدهند، زیرا چه انسان، چه اکوسیستم و چه نهاد اگر منتقد منصف نداشته باشد، حتماً در کارش خللی وارد خواهد شد و به نتیجه مطلوبی که انتظارش را دارد، نخواهد رسید.
از جمله اقداماتی که آقای دکتر ستاری برای شکلگیری اکوسیستم بهدرستی انجام دادند، این بود که همه کارها با سرعتی منطقی انجام میشد. به وجود آمدن کارخانههای نوآوری، راهاندازی خانههای خلاق و نوآوری و مراکز نوآوری که در کنار پارکهای علم و فناوری وجود داشتند، یک ضرورت بهشمار میرفت؛ زیرا ما در هر استانی یک پارک فناوری داشتیم و از این تعداد فقط به میزان انگشتشماری فعال بودند و سایر پارکها بیشتر حکم در و دیوار داشتند که مانند شهرک صنعتی زمین واگذار میکردند.
در حال حاضر این پارکها رونق گرفتهاند و از محتوای ویژهای برخوردار شدهاند، ولی ۱۰، ۱۲ سال چنین فضایی حاکم نبود و مجبور بودیم در مقیاس کوچکتر، در بخش خصوصی با نیروی انسانی مجربی که وجود داشت، مراکز نوآوری با اسامی گوناگون را تأسیس کنیم.
هماکنون بیش از ۱۰۰ خانه خلاق و نوآوری و بیش از ۲۰۰ مرکز و ۱۰ کارخانه نوآوری مشغول فعالیت هستند، ولی در آن برهه اینچنین نبود و ما مجبور بودیم در فرایند شکلدهی از این مجموعهها حمایت کنیم. از طرفی نیروی فنی و منتور و افراد دلسوزی که از صفر تا صد پای این طرحها بنشیند، کم داشتیم؛ بنابراین شاید این مسئله را تا حدودی نادیده گرفته بودیم که این ناهماهنگی موجب کاهش کیفیت خواهد شد.
ای کاش این فرصت را داشتیم که همزمان با هم نیروی متخصص انسانی و مراکز نوآوری را به وجود بیاوریم و بسیاری از محدودیتها و چالشها وجود نمیداشت. برای مثال برای راهاندازی مرکز نوآوری شریف دردسرها و هزینههای بسیار زیادی را متحمل شدیم. آقای دکتر ستاری مجبور بودند از طرفی مسئولان دانشگاه و استادان را راضی کنند و از طرفی رضایت نهادهای دولتی را جلب کنند. از سوی دیگر نماینده بعضی استانها بدون توجه به کمبود نیروی متخصص، ما را تحت فشار میگذاشتند که در شهر آنها هم این مراکز راهاندازی شود و متقاعد نمیشدند که تأسیس چنین مراکزی صرفاً به نصب مکان و تابلو وابسته نیست.
برای مثال وقتی در شیراز کارخانه نوآوری را افتتاح کردیم، در راه بازگشت نماینده شهر دیگری معترض آقای ستاری شده بود که چرا در شهر ما چنین کارخانهای راهاندازی نمیکنید و مشکلاتی از این دست که موجب شد با شتاب بیشتری این مراکز دایر شوند.
مسئله دیگر اینکه، تمامی مراکز نوآوری از بخش خصوصی سر برآورده بودند و بعد از یکی، دو سال فعالیت بهدلایل مختلف از جمله عدم بازگشت سرمایه دیگر تمایلی به ادامه نداشتند و این موضوع به یکی از معضلات فعلی ما تبدیل شده است.
فضای اقتصادی اکوسیستمها در کشورهای پیشرفته دنیا به قدری جذاب است که استقبال شایان توجهی از آن میشود و من معتقدم اگر در ایران هم روند کار بهدرستی انجام شود، شرایط خوبی را تجربه خواهیم کرد و همین موضوع مرا به این سمتوسو سوق داده که پس از بازنشستگی در این عرصه فعالیت کنم.
ارزیابیتان از آینده اکوسیستم نوآوری با توجه به وضعیتی که اکنون وجود دارد، چیست؟
من امیدوارم در کشورمان مراکز نوآوری و خانههای خلاقیتی که برپا شدهاند، مصمم و امیدوار به کارشان ادامه دهند، چون سرمایه امید در کشورند و این امکان را دارند که شبکهسازی کنند و محیطی را به پژوهشهای آینده اختصاص دهند. دانشگاههای ما خیلی قوی هستند، ولی وقتی بحث تجاریسازی مطرح است، افراد باید به این مراکز مراجعه کنند. امیدوارم نهادهای حاکمیتی و دولت از این مراکز بیش از پیش حمایت کنند.
قانون جهش تولید دانشبنیان که سال گذشته مصوب شد، قانون بسیار خوبی است که باید با مداقه و امعان نظر بیشتری بررسی شود تا فضای امید، پرانگیزه و پرنشاط علم و فناوری در کشور حفظ شود.
ممکن است مهاجرتهایی از سر دلخوری صورت بگیرد، ولی اگر قرار باشد این نخبگان بازگردند، باید محیطهای اینچنینی به وجود بیاید تا بازگشت میسر شود. بیتردید از دانشجویی که در دانشگاههایی مانند MIT یا استنفورد تحصیل کرده باشد، نمیتوان انتظار داشت پشتمیزنشین باشد یا مسئولیتی مانند کارگزینی و… را بپذیرد؛ بنابراین استدعای من این است که در راستای توسعه مراکز نوآوری تلاش جدیتری صورت بگیرد.