کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
اگر کسبوکارهای کوچک زنان تاکنون تنها گرفتار موج فیلترینگ و محدودیتهای کسبوکار بودند، متأسفانه باید بگوییم که حالا بهمن افزایش قیمت مواد اولیه در یک قدمی آنهاست.
عصر فناوری و نوآوری باعث شده تصور کنیم کسبوکارهایی که با اتکا به فضای مجازی و اینترنت کار میکنند، مجزا و بدون ارتباط با فضای واقعی و سنتی کسبوکار هستند، غافل از اینکه همیشه بخش مهمی از کسبوکارهای محصولمحور وابسته به همان دالانهای تودرتو و تاریک بازار و حجرههای کوچک و بزرگ و چرخهای باربری سرگردان در هزارتوی بازار است.
کسبوکار محصولمحوری وجود ندارد که بینیاز از مواد اولیه باشد. هر محصولی برای خلق به مواد اولیه و متریال نیاز دارد و بخش مهمی از مسئولیتهای صاحبان کسبوکار، تهیه مواد اولیه مرغوب و ارزان است.
معمولاً ۵۰ تا ۸۰ درصد قیمت اولیه هر کالا را مواد اولیه آن تشکیل میدهند. بیشک اگر کسبوکار محصولمحور داشته باشید، بحران اسفند ۱۴۰۱ را در بازارهای مرکزی شهر و کشور دیدهاید. افزایش قیمت دلار و نوسان غیرقابل پیشبینی قیمت اجناس باعث شده بود، دالانها و حجرههای فروش مواد اولیه و عمدهفروشان خلوتترین اسفند را به چشم خود ببینند.
کسبه تمایلی برای فروش نداشتند، زیرا میدانستند اگر محصولشان را امروز نفروشند، قطعاً فردا بهواسطه افزایش قیمت، سود بیشتری میبرند. پس تلاشی برای ترغیب مشتری نمیکردند و مشتری که با درآمد حاصل از فروش کالای قبلی به بازار سر میزد و متوجه میشد درآمدش کفاف خرید مواد اولیه را هم نمیدهد و چون کسبوکار کوچک و نوپا دارد، افزایش قیمتهای فروش نیز برایش مقدور نیست، ناامید میشد و معاملهای رخ نمیداد.
در هشت هفته پایان سال ۱۴۰۱ محال بود قیمت یک کالا، شبیه قیمت همان کالا در هفته پیش باشد و این یعنی دویدن کسبوکار روی تردمیل؛ البته این تعبیری خوشبینانه است. بسیاری از کسبوکارها مجبور به توقف شدند تا سرمایه اولیه آنها به طور کلی از بین نرود.
ابتدای امسال اما اوضاع از این هم وخیمتر است. بازار بزرگ تهران که عرضهکننده اکثر مواد اولیه کسبوکارهای کوچک است، عملاً تا ۱۸ فروردین بلاتکلیف بود. حتی اگر حجرهای باز بود، قیمتی ارائه نمیداد و کالایی نمیفروخت یا سعی میکرد عرضه عمدهای نداشته باشد تا به قول کسبه، قیمتها روشن شود و وقتی در روز ۱۹ فروردین قیمت کالاها زبان به زبان چرخید، همه بین ۲۰ تا ۴۰ درصد افزایش داشتند؛ شوکی عظیم و بیصدا!
این روزها تنها افردی از این شوک مطلع هستند که صاحب کسبوکارند و محصولاتشان را به قیمت سال گذشته فروخته و اکنون در پی تولید محصولات جدید هستند، ولی توان خرید مواد اولیه را ندارند. این قیمتها حجره به حجره در بازار میچرخد و چون بهمنی کسبوکارهای کوچک را چنان مدفون میکند که گویی هرگز نبودهاند. در این میان زنان که عمدتاً سرمایههای اندک دارند و ریسکپذیریشان نیز پایینتر است، در این میان بیشتر از مردان صاحب کسبوکار متضرر خواهند شد و احتمال اینکه کسبوکارشان به بنبست برسد، بیشتر است.