کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
بزرگواری اخیراً یادداشتی نوشته بود و آتش بر خرمن استارتاپها انداخته بود؛ این بزرگوار به مسئولان مملکت توصیه کرده بود مدیریت و مالکیت کسبوکارهای استارتاپی شناختهشده را دست بگیرند.
از نظر او هر کسی به غیر از مدیران فعلی این استارتاپها بهتر میتوانند این کسبوکارها را مدیریت کنند و در توجیه این خواسته هم گفته بود مگر مدیران استارتاپها شقالقمر میکنند! درباره ابعاد گوناگون حرفی که زده شد و برخی پاسخها، ساعتها میتوان صحبت کرد. آنچه از آن نوشته کذا در ذهن من باقی مانده، ولی این گزاره بود: «مگر مدیران استارتاپها شقالقمر میکنند؟»
و پاسخ من یک چیز است؛ بله دوست عزیز! مدیران استارتاپها شقالقمر میکنند؛ آن هم در شرایطی که ایران یکی از سختترین محیطهای کسبوکار در کل جهان را دارد و راهاندازی یک کسبوکار سختتر از هر نقطهای در جهان است؛ وقتی کسی در این خاک چیزی را از صفر ساخته، کار بزرگی انجام داده و شایسته تقدیر است، نه برخورد و مصادره!
متأسفانه چالشهای اجتماعی حلنشده در ایران راه خودش را به حوزههای دیگر باز کرده؛ از منظر اجتماعی به مردمی تبدیل شدهایم با هزاران سؤال بیپاسخ. در این شرایط هر میدانی به عرصه هماوردی تبدیل میشود، آخرین آنها هم حجاب که از نظر اجتماعی موضعی بهشدت پیچیده و سخت شده است.
در شرایطی که مسئولان کشور از حل مسائل گوناگون در زمینههای متفاوت، از جمله این مسئله عاجز ماندهاند و نهادهایی که بودجههای حلکردن مسائل را میگیرند بلااثر شدهاند، ساحت کسبوکار و اقتصاد به میدانی برای هماوردی مسائل اجتماعی تبدیل شده است. در شرایطی هستیم که جامعهشناسان نیز در یافتن راهحل مسائل اجتماعی ماندهاند، ولی انتظار داریم فعالان اقتصادی مسائل اجتماعی را حل کنند و راهحلی سریع و فوری برای آن چیزی بیابند که به اذعان بسیاری به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است.
کسبوکار، کسبوکار است؛ نه میخواهد و نه میتواند مسائل اجتماعی را حل کند. مهمترین چیزی که یک کسبوکار باید بر آن تمرکز کند، کسب سود است؛ قوانین و مقررات هم باید خط قرمزها را مشخص کنند و کسبوکارها نباید از خط قرمزهای اخلاقی و اجتماعی رد شوند. وقتی از کسبوکار صحبت میکنیم، نه درباره آنهایی که در یک کسبوکار کار میکنند حرف میزنیم و نه درباره مدیران آنها. کسبوکار یک هویت مستقل از صاحبان و مدیران و پرسنل خود دارد. همانگونه که وقتی از یک کشور صحبت میکنیم درباره مفهومی انتزاعی حرف میزنیم که مستقل، ولی در تعامل با حاکمان، مسئولان و مردم است.
بهعنوان نمونه اگر فردی در یک کشور رفتاری را انجام دهد، نمیتوان آن را به پای همه مردم نوشت یا حتی به پای مسئولان. ممکن است رفتاری در یک کشور توسط بخشی از مردم انجام شود که لزوماً مورد تأیید مسئولان هم نباشد. مسئولان تلاش میکنند رفتار صحیح از نظر خودشان را ترویج دهند و همانگونه که رفتارهای مردم را به پای مسئولان یک کشور نمینویسند، در یک کسبوکار نیز رفتار بخشی از پرسنل را نمیتوان معادل کل آن کسبوکار دانست و بر مبنای آن یک مدیر و صاحب کسبوکار را قضاوت کرد.
تأکید میکنم هیچ تخلفی را تأیید نمیکنم، ولی در اینکه راهکار صحیح چیست نظر صریحی ندارم؛ یک کسبوکار شخصیتی مستقل از مدیران و مالکان خودش دارد که قاعدتاً رفتار و منش و فرهنگ آنها در شکلگرفتن آن تأثیرگذار بوده، ولی از جایی به بعد کسبوکار راه خودش را میرود. کسبوکار سالم موجودی اجتماعی است که در تعامل با جامعه خودش رشد و نمو میکند.
وقتی کسبوکاری در کشور ساخته میشود و به نقطهای میرسد که در ابعاد ایران تأثیرگذار است؛ یعنی کسی کار بزرگی انجام داده؛ یعنی شقالقمر کرده؛ یعنی همه نیروهای واگرا را همگرا کرده و توانسته به یک خروجی و اثربخشی قابل قبول برسد. این چیزی است که من نام آن را میگذارم «برند کارفرمایی». پشت هر برند کارفرمایی قابل اعتماد مدیرانی ایستادهاند که در سختترین شرایط فعالیت برای کسبوکارها توانستن را معنا کردهاند.
ساختن محیطی که اعتماد بهترین منابع انسانی را به خودش جلب کند، کاری بهغایت سخت و پیچیده است. در این شرایط باید از تجربههای کسانی که موفق شدهاند، استفاده کرد تا بتوانیم این مسیر را تکثیر کنیم و شاهد رشد بیشتر کسبوکارهای اثربخش در حوزههای گوناگون باشیم.
اگر بنا را بر این بگذاریم که این استثناهایی را که در این شرایط سخت رشد کردهاند، محدود کنیم، اندک روزنههای امید برای حفظ منابع انسانی ارزشمند را نیز نابود میکنیم. معتقدم در میان مسئولان کسانی که روششان افراط و تفریط نیست، زیادند و معتقدم میتوان با تکثیر روشهای موفقیت زمینه رشد کسبوکارهای مفید برای جامعه را بیشتر کرد؛ نه از بین بردن اندک روزنههای امید. هر برند کارفرمایی قابل اعتماد روزنهای است به سوی آینده ایران. مراقب باشیم که اقتصاد در خدمت اجتماع باشد، نه مسائل اجتماعی بهمثابه ترمزی برای رشد اقتصادی.