کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
اگرچه حسین محسنی، بنیانگذار پلتفرم «آرتیبیشن»، میگوید مردم برای کریستال ساخت کشور چک، هزینههای میلیونی میکنند و یک کمد بزرگ را به خدمت میگیرند که از این کریستالها مراقبت کند، اما خرید یک تابلوی نقاشی چند میلیونی برایشان سخت است، با اینحال باید پذیرفت اقتصاد هنر در حال فراگیر شدن است.
محسنی با علم به وجود چنین فضایی در کشور، آرتیبیشن، مارکتپلیس فروش آثار هنرهای تجسمی را راه انداخته که قیمتهایش از کمتر از یک میلیون تومان شروع میشود و به بالای یک میلیارد هم میرسد. کاری که سخت شروع شده، با دشواری ادامه یافته و حالا کمکم دارد روزهای رونق و سوددهی نسبی را به چشم میبیند.
چطور شد که به آرتیبیشن رسیدید؟ نقطه آغاز کارتان کجا بود؟
ما از سال ۹۱ با شبکههای اجتماعی کارمان را شروع کردیم و با نامهای مختلف فعالیت داشتیم. در همین اثنا به ما پیشنهاد شد که برای گالری، سایت آرتیبیشن را طراحی کنیم. با توجه به علاقهمندی خودم به هنرهای تجسمی و گالریها و سابقه تولید محتوایی که داشتیم، با نگاهی به چند پلتفرم خارجی اینچنینی، کار تحقیق و توسعه آرتیبیشن را شروع کردیم که بتوانیم روی این سایت یک گالری مجازی داشته باشیم و در اصل چیزی که طراحی میکنیم، یک مارکتپلیس هنری باشد. از سال ۹۳ این پلتفرم شکل گرفت؛ فضایی که هنرمند میتوانست اثرش را برای فروش بگذارد و خریدار نیز ببیند و انتخاب کند.
اما از آنجا که هنر تجسمی یک بیزینس بسیار سنتی است و مخاطبین و بازیگرانش هنرمندان و گالریدارها و حراجیها هستند که در فضایی کاملا سنتی فعالیت میکنند، فضای ما برایشان غیرقابل درک بود. البته خوشبختانه در همین سالها روند آنلاین شدن در همه کسبوکارها رشد نمایی داشت، اما وقوع این اتفاق در هنرهای تجسمی سختتر از سایر حوزهها به نظر میرسید.
تصور بر این بود که اگر قیمت اثری شفاف باشد، فروش نمیرود و جذابیت کار برای مخاطب از بین میرود. اوایل کمی با این موضوع دست به گریبان بودیم، اما کمکم فضا تغییر کرد تا جایی که در حال حاضر در کنار آرتیبیشن چند برند دیگر هم اضافه کردهایم.
چه برندهایی اضافه شدهاند؟
ما در ابتدا به عنوان یک مارکتپلیس هنری فضا را در اختیار هنرمندان و گالریدارها قرار دادیم تا بتوانند آثارشان را برای فروش عرضه کنند و ما یک واسطه برگزاری پلتفرم آنلاین باشیم. در ادامه دیدیم بسیار نیاز به تولید محتوا برای آثار هنری وجود دارد. حتی نیاز بود محتوای اقتصادی هم در کنار آثار ارائه شود.
خریدار میخواهد بداند آرتیستی که از او کار میخرد، آیا در حراجیهای دنیا فروش داشته است؟ اگر بوده با چه قیمتی آثارش را به فروش رسانده؟ چقدر در نمایشگاهها حاضر شده است؟
باتوجه به این نیاز، از سه، چهار سال پیش با همکاری حراج تهران شروع به نوشتن طرحهای اقتصادی کردیم و اطلاعات جمعآوریشده را در قالب نشریه و مقاله که در سایت منتشر کردیم. اینجا بود که فهمیدیم این اطلاعات برای مخاطب جذاب است و سایت آرتچارت راه افتاد. در این پلتفرم به تحلیل و بررسی هنر خاورمیانه و شمال آفریقا یعنی منطقه منا میپردازیم. البته تمرکز اصلی روی ایران است.
در این وبسایت نمودارهای تحلیلی ارائه میدهیم و بررسی اقتصادی میکنیم. تا خریدار بتواند با توجه به بررسی روند رشد و صعود یک هنرمند تصمیم بگیرد خرید اثری از این هنرمند درست است یا نه و با چه قیمتی. سالهای ۹۵ و ۹۶ نیز به مزایده آنلاین فکر کردیم. در واقع این بازار آنقدر مخاطب نداشت که نیاز به چنین چیزی حس شود و ما میخواستیم این نیاز را برای مخاطب تعریف کنیم تا از آن طریق مخاطبان وبسایت را افزایش دهیم.
ما یک پلتفرم مزایده آنلاین ایجاد کردیم اما احساسمان این بود که الان وقت استفاده از آن نیست. تا اینکه سال گذشته مزایدههای آنلاین برگزار کردیم. برای اینکه متوجه رفتار کاربر شویم، از یک بات تلگرام استفاده کردیم. قریب به ۲۰۰ اثر در دورههای مختلف به حالت مزایده فروخته شدند. از اثر چهار، پنج میلیون تومانی فروختهایم تا اثری با قیمت ۳۰۰، ۴۰۰ میلیون تومان. در حال حاضر هم داریم روی سایت اختصاصی در همین زمینه، کار میکنیم. اسمش را اسمارتآکشن گذاشتهایم و اواخر تابستان بالا میآید.
میزان فروش از این طریق چه مقدار بوده؟
رقم دقیق ندارم ولی قیمت آثار معمولا پایین نیست. مثلاً یک اثری در همین هفته گذشته با پایه ۲۵۰ میلیون تومان وارد شد و ۳۰۰ میلیون تومان به فروش رفت. از آقای تناولی یا سپهری، هوشنگ سیحون و هنرمندان مطرح دیگری نیز اثر داشتهایم. هنرمندانی که مزایده برایشان معنی دارد، یعنی خریدار آثارشان بیش از یک نفر یا دو نفر است و این خریداران حاضرند با یکدیگر رقابت کنند.
ما آثار مختلفی را به این فضا وارد کردهایم؛ از آثار قهوهخانهای گرفته تا خوشنویسی و آثار مدرن و معاصر. ما از ابتدا برندی در کنار آرتیبیشن داشتیم به اسم شیکاآرت که آثار هنرمندان جوانتر را در آن قرار میدادیم. در ادامه روند کار آن را مشخصتر کردیم و اسمش را گذاشتیم سپید آرت. فضای هنر دکوراتیو است و یکسری صنایعدستی هم در این قالب به فروش میروند. البته آن صنایعدستی سنتی کمتر منظورمان است و بیشتر فضای مدرن و آوانگارد بر آثار حکمفرماست.
شیوه همکاری هنرمندان با شما چگونه است؟ شما به سراغ آنها میروید یا آنها میآیند؟
ابتدا ما به سراغ آنها میرفتیم، چون میخواستیم پلتفرم را معرفی کنیم، ولی الان آرتیبیشن را بسیاری از هنرمندان تجسمی میشناسند. روش کار هم به این شکل است که هنرمند وارد وبسایت میشود، نمونه آثارش را میگذارد و رزومهاش را تکمیل میکند. ما هم بررسی میکنیم که ببینیم آن اثر بازار خواهد داشت؟ اگر تأیید شود، هنرمند میتواند باقی آثارش را هم بگذارد و قیمت مورد نظرش را بگوید.
ما بر اساس سنجشی که از بازار داریم، قیمت ارائهشده را چک میکنیم. اگر توافق داشتیم که هیچ، اگر نداشتیم، اثر را بدون قیمت در وبسایت میگذاریم تا مخاطب خودش استعلام قیمت کند و پیشنهاد بدهد. چون الان تا حدودی آرتیبیشن را به عنوان مرجع قیمتی نگاه میکنند و باید بسیار مراقب باشیم که بازار را به بیراهه نبریم.
شیوه درآمدزایی شما چطور است؟
روی فروش هر اثر کمیسیون میگیریم. در مورد آثار هنرمندان عادی و برای آثاری با قیمت زیر ۱۰۰ میلیون تومان، ۳۰ درصد کمیسیون میگیریم. البته یک سرتیفیکیت هم به خریدار به اسم خودش به عنوان تأییدیه میدهیم که خیالش از بابت اثری که میخرد، راحت باشد. این را هم اضافه کنم که در مورد آثار گرانتر و در هماری با صاحبان گالری و مجموعهداران، این درصد کمیسیون را نمیگیریم. ممکن است روی مبلغ خاصی توافق کنیم یا ۱۰ تا ۱۵ درصد از رقم فروش به ما تعلق بگیرد.
در حال حاضر چند نفر از هنرمندان با سایت آرتیبیشن رابطه دارند؟
بیش از دو هزار هنرمند.
و چه تعداد اثر؟
حدود ۴۰ هزار اثر هنری روی سایت آرتیبیشن داریم که بخش زیادی را مستقیما از هنرمندان نگرفتهایم، بلکه گالریها و مجموعهداران در اختیار ما گذاشتهاند.
یعنی در اصل شما در برابر گالریدارهای سنتی قرار نگرفتهاید، بلکه در کنارشان هستید؟
بله، عملا ما در یک فضای دیگری هم کار میکنیم و سعی کردیم بخشی را که در ظاهر رقیبمان محسوب میشدند به شریک تبدیل کنیم. این را هم بگویم که جنس بخشی از مخاطبان و خریدارهای ما با گالریها فرق دارد. شاید ۳۰ درصد مشتری مشترک داشته باشیم و عموما ۶۰، ۷۰ درصد از کسانی که از آرتیبیشن خرید میکنند، مخاطب گالریها نیستند. در اصل ما با این پلتفرم بازار فروش را گسترش دادهایم و گاه سبد خرید افراد را بزرگتر کردهایم.
میتوانم بپرسم در مجموع میزان فروش شما چقدر است؟
رشد فروش ما به این شکل بوده که هر سال تقریبا سه برابر سال قبل بوده است. مجموع فروشمان در سال گذشته بیش از ۱۵ میلیارد تومان بوده که سهم ما همانطور که گفتم لزوما ۳۰ درصد این رقم نبوده و بسته به اینکه طرف مقابل گالریدار بوده یا هنرمند، سود متفاوتی کسب کردهایم.
تعداد مشتریهای فعال شما مشخص است؟ چند نفر در سال گذشته خرید کردهاند؟
مشتریهایی که بیشتر از سه بار در سال از ما خرید کردهاند و رقم خریدشان بیش از پنج میلیون تومان بوده، در سال گذشته حدودا ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر بودهاند. این دسته مشتریهای فعال ما به حساب میآیند.
در این مدت گرانترین اثری که روی سایت آرتیبیشن فروختهاید، چه بوده است؟
رقم دقیق در ذهنم نمانده، ولی از بین آرتیستهای مطرح از سهراب سپهری و آیدین آغداشلو و نصرالله افجهای کار فروختهایم که همگی بالای یک میلیارد تومان بودهاند. همین ماه گذشته تابلویی از آقای محمدعلی ترقیجاه به فروش رساندیم که آن هم بالای یک میلیارد تومان بود.
قیمت آثار از چه بازهای شروع میشود؟
از زیر یک میلیون تومان داریم تا چند میلیارد. معمولا در وبسایتمان کارهای چند میلیاردی از هنرمندان مطرح را قیمت نمیگذاریم، چون گاهی ما مالک اثر نیستیم و صاحب اثر هم نمیخواهد قیمت در بازار مشخص باشد.
چند وقتی است یکسری کسبوکار اینستاگرامی هم مشابه کاری را که شما انجام میدهید، در فضای اینستاگرام میکنند. البته طبیعتا به این گستردگی نیست. نظر شما درباره این دست کسبوکارها چیست؟
ببینید بازار فروش هنرهای تجسمی کوچک اما در حال رشد است و فروش در فضای مجازی کاری دشوار. آرتیبیشن هم مسیر سختی را تا امروز طی کرده است. هزینههای سربار بالاست. در شرایطی که هیچ سرمایهگذاری علاقهای به این کسبوکار نشان نمیداد، سود بیزینسهای دیگرمان را خرج توسعه و سرپا ماندن آرتیبیشن میکردیم و تا سالهای ۹۶ و ۹۷ کاملا ضررده بودیم.
کل تراکنش مالی در بازار هنرهای تجسمی ایران سالیانه حدود ۵۰۰ میلیارد تومان است. به همین دلیل رقابت به آن معنایی که در سایر حوزهها میبینید، اینجا نمیتواند شکل بگیرد. بنابراین بیشتر کسبوکارهای مشابه ما در ایران روی فروش آثار دکوراتیو کار میکنند، در حالی که آثاری که ما در آرتیبیشن ارائه میدهیم، معمولا به شکلی هستند که میشود به چشم سرمایهگذاری هنری به آنها نگاه کرد.
چه جنسی از سرمایهگذارها میتوانند روی پلتفرمهایی مانند آرتیبیشن سرمایهگذاری کنند؟ خود شما تا به حال سرمایه جذب کردهاید؟
واقعیتش این است که ما تا سال ۹۶، ۹۷ به دنبال سرمایهگذار بودیم تا رشد کنیم، ولی از آن سال به بعد دیگر علاقهای نداشتیم و پیشنهادها را رد کردیم. چون کسانی که پا پیش میگذارند، لباس ویسی به تن کردهاند اما عملا ویسی نیستند و شفافیت ندارند. به علاوه کارهایی که میتوانیم برای گسترش کارمان انجام دهیم، همگی وابسته به مسائل بینالمللی است و این هم چیزی نیست که با تزریق سرمایه درست شود؛ انتقال پول، جابهجایی کالا و… به سبب تحریمها، پیچیده و گاه ناممکن است.
نکتهای هست که دوست داشته باشید به آن اشاره کنید؟
خرید آثار هنری در کشور ما از نظر فرهنگی جا نیفتاده است و فکر میکنم باید با جدیت بیشتری در این زمینه کار شود. این حرف را برای این نمیزنم که مثلا این فرهنگ جا بیفتد و مشتریهای آرتیبیشن بیشتر شوند، بلکه این را به جهت حمایت از هنرمندان میگویم. هنرمند تاریخنویس دوره خود است. اگر آثارش فروش روند و بتواند با این کار زندگیاش را بچرخاند، میتواند کارهای بهتری خلق کند و حتی ارزآوری داشته باشد. وقتی هنرمند برای امرار معاش مجبور باشد به کارهای دیگری بپردازد، طبیعتا با کارهایی ضعیف مواجه خواهیم شد.
اگر آنقدر بزرگ و معتبر هستید چرا به صورت تکی در دیوار و غیره و برنامه ها و سایت ها که تبلیغ تخلف هستش تبلیغ میکنید😂؟ در هر صورت تخلفتون ثبت شد و اطلاع داده شد👍