کارنگ، رسانه اقتصاد نوآوری ایران
رسانه اقتصاد نوآوری ایران

زنان نوآور حوزه کسب‌وکار و آنچه در سال ۱۴۰۱ بر آنها رفت / سال زنان و اینترنت

از اولین روز راه‌اندازی کارنگ می‌دانستیم که «زنان و نوآوری» یک مسئله و موضوع مهم است که سال‌هاست در اقتصاد کشور به دلایل مختلف، نادیده گرفته شده است. با همین رویکرد بود که صفحه زنان نوآور در کارنگ متولد شد و بدون وقفه طی ۹۰ شماره منتشر شده است. امسال که مطالبات زنان بیش از هر زمان دیگری در طول تاریخ معاصر در کشور موردتوجه افکار عمومی قرار گرفته اهمیت این صفحه برای کارنگ صدچندان شده است. خبرنگاران این صفحه فاطمه طالبی‌‌پور و سپیده اشرفی هستند.


چالش‌های راه‌اندازی کسب‌وکار برای زنان


سارا هوشیار،‌ بنیان‌گذار برند زیوا / واضح است که کار کردن مخصوصاً کارهایی که بخشی از آن کارگاهی انجام می‌شود، در ایران برای آقایان راحت‌تر است و من نیز چالش‌هایی به واسطه‌ جنسیتم داشته‌ام. با توجه به اینکه کارهای خرید ورق‌ها و کارگاه‌ها، همه مردانه هستند و فضای مردانه بر آن حاکم است، چالش‌ها بیشتر نیز می‌شود. ابتدای کار برایم خیلی سخت بود، ولی با مشورت با استادان کار و افراد اهل فن، توانستم مسیر را بیابم و آن را با توان زنانه خود پیش ببرم و خدا را شکر تا الان توانسته‌ام کار را به انجام برسانم.

من در درجه اول به همه خانم‌ها توصیه می‌کنم که علاقه‌ خود را بشناسید و در راه‌اندازی و ادامه کسب‌وکار عنصر علاقه را دست‌کم نگیرید. عمر ما کوتاه‌تر از آن است که علاقه‌ خود را نادیده بگیریم و کاری را که دوست نداریم، انجام دهیم و هدف‌هایمان را کنار بگذاریم. ریسک کنید و نترسید؛ وقتی قدم‌های اولیه را بردارید، مسیر برای شما هموار می‌شود.
نکته دیگر اینکه، تعلل نکنید! اگر علاقه‌ خود را می‌دانید، زودتر شروع کنید. هر چقدر زودتر شروع کنید، حسرت کمتری دارید و احتمال موفقیت‌تان بالاتر می‌رود.

کاری که من انجام می‌دهم، کار کاملاً جدیدی است و شبیه آن تاکنون انجام نشده است. البته هر یک از محصولات زیوا یک اثر هنری محسوب می‌شود. اگرچه فرش متریال اصلی بسیاری از هنرهای تزئینی است و کسانی هستند که با فرش و فلز کار می‌کنند و زیور فرش می‌سازند، ولی ایده‌هایی که من در ترکیب فرش و فلز اجرا می‌کنم، کار را متفاوت می‌کند.

هدف من این است که با الهام از نقش‌مایه‌های فرش محصولات کاربردی پدید آورم و منبع این ایده‌ها، تجسم‌کردن نقش‌مایه‌های فرش در کاربری‌هایی جز فرش زیر پاست. من به‌دنبال لذت مشتری، از بدیع‌بودن و دیدن فرش و نقش‌مایه‌های فرش در جایی هستم که توقعش را ندارد.


شروع کردن مهم‌ترین چالش برای زنان است


فهیمه فرهمند، بنیان‌گذار آموزشگاه زبان انگلیسی باتیس / مشکل اصلی کسب‌وکار ما مجوزهای قانونی است که فرایند اخذ آن بسیار زمان‌بر و فرسایشی است. از سوی دیگر هزینه‌های چاپ کتاب بسیار بالاست که این شامل هزینه‌های تصویرسازی و طراحی نیز می‌شود.

اگر حمایت‌های دولتی را در این خصوص داشته باشیم، بخش زیادی از دغدغه ما کم می‌شود. من به خاطر سنم نیز بسیار به مشکل برمی‌خوردم. اکثر مجوزها را فقط به افراد بالای ۳۰ سال می‌دهند که دقیقاً نمی‌دانم به چه دلیلی این قانون گذاشته شده است؟ آرزوی من این است که همه بچه‌های کشور از فرصت‌های یکسان آموزشی برخوردار باشند.

حالا که روش و متریال آموزشی‌مان را امتحان کردیم و به مفید بودن آن مطمئن شدیم، وقت آن رسیده که با گسترش این کتاب‌ها و روش آموزشی، اینها را برای تقویت زبان به همه بچه‌های ایران عرضه کنیم و در مراکز آموزشی بسیار بیشتری این روش را تدریس کنیم. به این منظور هم‌اکنون در حال رایزنی با آموزش‌وپرورش هستیم.

ما متریال آموزشی را فقط محدود به زبان روزمره نکرده‌ایم و بر اساس آخرین تئوری آموزشی دنیا، مباحث علوم، فناوری، ریاضیات، هنر و تفکر خلاق را هم در کتاب‌ها ارائه داده‌ایم. علاوه بر این، بخشی از کتاب‌ها معطوف به ارزش‌های زندگی اجتماعی مانند احترام به پدر و مادر یا طبیعت است و در خصوص نهادینه شدن این ارزش‌ها، کلاس‌ها را به صورت دوره‌ای به این امور اختصاص می‌دهیم و علاوه بر ظاهر کلاس‌ها، تمارین و مباحث نیز پیرامون این ارزش‌ها طراحی می‌شود و این باعث منحصر‌به‌فرد شدن کار می‌شود.

من طی این چند سال فعالیت فهمیدم که هیچ چیزی آنچنان کامل نمی‌شود که بگوییم دیگر بهتر از این نیست. اگر صبر کنیم تا ایده‌آل رخ بدهد، احتمالاً هرگز شروع نمی‌کنیم. اگر شروع کنید، می‌توانید کار را به ۱۰۰ درصد برسانید.


خودباوری زنانه چیزی که به آن نیاز داریم!


نسیم توکل،‌ رئیس هیئت‌مدیره عرش‌گستر و مدیرعامل قطعه آزمون / چیزی که در مورد سال‌های ۸۳، ۸۴ در خاطرم هست، این است که این‌قدر تعداد زنان در بازار کم بود که به چشم می‌آمد. اگر به نمایشگاهی می‌رفتم و زنی را می‌دیدم، یا منشی بود یا کمک‌حسابدار و نمی‌دیدید زنی کار تخصصی انجام دهد.

در حال حاضر در واحد تولید عرش‌گستر نیمی از نیروی انسانی‌مان را زنان تشکیل می‌دهند. در فنی، مهندسی فروش، مهندسی خرید و کنترل کیفیت هم همین‌طور است. نیمی از رزومه‌هایی که برای ما فرستاده می‌شود، متعلق به خانم‌هاست، حتی برای تخصصی‌ترین موقعیت‌های شغلی. در حالی که آن زمان اصلاً این‌طور نبود. حتی می‌دیدید خانمی فوق‌لیسانس الکترونیک دارد، ولی در بخش فروش فعالیت می‌کند. علتش کمبود اعتماد‌به‌نفس بود، اما طی این سال‌ها خودباوری زنان بیشتر شده است.

چرا خودباوری نداشتیم؟ زیرا دختران ما از نظام آموزشی به این طرف چشم‌اندازی برای توسعه فردی کاری‌شان نداشتند. انتهایش کنکور بود و بعد هم ازدواج. اینکه من کسب‌و‌کار راه بیندازم یا در فلان موقعیت شغلی قرار بگیرم، اصلاً در تخیلات و رؤیاهایشان هم مطرح نبود.

بعدتر به واسطه الگوسازی و دوره‌ها و تغییراتی که در جامعه ایجاد شد و تلاش‌های دولت قبلی، این روند تغییر کرد. علتش هم این است که حکومت نیز به کار خانم‌ها نیاز دارد، زیرا نیمی از جمعیت را زنان تشکیل می‌دهند و حکومت برای رشد اقتصادی پایدار به کار کردن زنان نیازمند است.

معتقدم در کنار خودباوری زنان باید زیرساخت‌ها و مسیر را هم برای آن‌ها هموار کرد تا این شکاف جنسیتی که در فضای کسب‌وکار به‌خصوص در حوزه نوآوری می‌بینیم زودتر و بهتر برطرف شود.


نوآوری در یک حوزه خاص که انسان باید محور آن باشد


سمیرا سادات رسولی، بنیان‌گذار کلینیک دلوین / رویکرد هیجان‌مدار بر پایه هیجانات است و هیجانات را سیستم‌های راهنمایی برای وجود ما می‌داند که تغییرات آنها نشان‌دهنده تغییری در حال‌وهوا و نیازهای ماست. هر هیجانی نشان از تغییری در نیاز ما می‌دهد و این هیجانات مانند چراغ چک یک اتومبیل، آلارم‌های وجودی ما هستند؛ آنها نه‌تنها علایم مزاحمی نیستند، بلکه به بهزیستی ما نیز کمک می‌کنند و ما را به سیستم ناخودآگاه‌مان وصل می‌کنند. این روش نسبت به درمان‌های خودآگاه، مؤثرتر و عمیق‌تر است.

من نیاز به این روش درمانی را در مراجعان حس کردم، چون این رویکرد بر اساس همدلی و نوع‌دوستی شکل گرفته است و اساسش دیده شدن و پذیرفته شدن همه انسان‌ها در هر شرایط و احوالی است. از آنجا که سبک زندگی و تربیت بسیاری از خانواده‌ها در شرایط و مشغله‌های کنونی، موجب نادیده انگاشتن افراد شده است، به نظرم این روش کارآمدتر می‌رسید. در زندگی امروزی کمتر توجهی به روح انسانی افراد می‌شود و اغلب انسان‌ها را با دستاوردهای مطلوب جامعه قضاوت می‌کنند. این روش پاسخ مناسبی برای نیاز دیده‌شده انسانی است.

نوآوری این رویکرد در این است که مبتنی بر تجربه لحظه اکنون است؛ یعنی ما تکلیفی به مراجع نمی‌دهیم و هرچه رخ می‌دهد در همان جلسه است. ما به عنوان جراحی روانی از آن یاد می‌کنیم. ضمن اینکه در این مدل از درمان، ممکن است مراجعه‌کننده برای یک مشکل بیاید، اما همه جوانب زندگی او بهبود می‌یابد و برخورد انسانی و هم‌تراز بودن درمانگر با مراجعه‌کننده در طول درمان – به جای دانای کل بودن درمانگر – این روش را متمایز می‌کند. به علاوه دوره‌های گروه‌درمانی و زوج‌درمانی با این روش، بر اساس پژوهش‌هایی که صورت گرفته، بسیار مؤثر هستند.


رؤیای بزرگ کردن یک کسب‌وکار هنری


سارا سقایی،‌ بنیان‌گذار کسب‌وکار دیلانس / بسته‌بندی کارهای سرامیکی بسیار سخت است. ما محصولات را در چندین لایه بسته‌بندی می‌کنیم تا مطمئن شویم سالم به دست همه می‌رسد. البته این کار هزینه‌بر است، اما برای سالم رسیدن بسته‌ها به دست مشتریان، چاره دیگری وجود ندارد. همان‌طور که گفتید، ارسال محصولات شکستنی مخصوصاً به کشورهای دیگر، یکی از چالش‌های بزرگ کار ماست.

نحوه ارائه محصولات و بسته‌بندی یکی از مهم‌ترین بخش‌هاست. ممکن است بعضی‌ها فکر کنند پروسه فروش با خرید مشتری پایان می‌باید، اما به نظر من با خرید مشتری، این ارتباط تازه آغاز می‌شود و ما باید با راضی نگه داشتن مشتریان بتوانیم آنها را حفظ کنیم و از آنها مشتریان وفادار بسازیم. امسال برنامه ما برای توسعه کسب‌وکار جدی‌تر است تا هم بتوانیم پاسخگوی تمام سفارش‌ها باشیم و هم قدرت کافی برای صادرات داشته باشیم.

دیلانس از ترکیب دو کلمه دیزاین و بالانس گرفته شده است که تقابل تعادل و طراحی است و در واقع از یکی از عناصر دیزاین که تعادل است، می‌توان از جزء به کل رسید. هنر اصیل ایرانی هویتی چند هزار ساله دارد. این هنر نباید فراموش شود. درست است که به جلو حرکت می‌کنیم، اما می‌توان با تلفیق سنت و مدرنیته این هنر را به‌روز کرد. همیشه دلم می‌خواست این هنر را به شکل مدرن عرضه کنم. در مسابقه‌های بین‌المللی طراحی در این حوزه هم بارها شرکت کرده‌ام و همیشه در توضیحات تأکید می‌کنم که این یک هنر اصیل ایرانی با رویکردی مدرن است.

می‌خواهم با بزرگ کردن کسب‌و‌کار، روی مدیریت برند تمرکز بیشتری داشته باشم. چون وقتی کسب‌وکار بزرگ می‌شود، چالش‌های بزرگ‌تری هم پیش رویش قرار می‌گیرند و تمرکز بیشتری روی بیزینس‌پلن لازم است.


کسب‌وکار با تمرکز بر صنایع دستی جنوب کشور


نیلوفر عیدی‌زاده،‌ بنیان‌گذار کسب‌وکار تَویزه / حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ سربافنده و بافنده جنوبی با تویزه همکاری می‌کنند و این موضوع یکی از معنابخش‌ترین جنبه‌های این کسب‌وکار است. بعد از معرفی شدن حصیربافی، مخاطبان از آن بسیار استقبال کردند. واقعیت این است که ما تبلیغات خاصی هم نکردیم، یعنی برای تبلیغ صفحه خود پولی به کسی ندادیم.

انگیزه اصلی و اولیه ما حمایت از بافندگان بود. آن زمان که ما شروع کردیم، خود جنوبی‌ها هم علاقه زیادی به حصیر نداشتند. اکثر بافندگان ما را زنانِ بالای ۶۰ سال تشکیل می‌دادند و این هنر در معرض فراموشی بود. اما با معرفی این کار و گسترش شبکه ارتباطی ما در سراسر ایران، جوانان نیز به این کار جذب شدند.

الان تعدادی از بافندگان ما زیر ۲۲ سال سن دارند. در واقع خود آن‌ها مدام پیگیر هستند که سفارش‌های جدیدی بگیرند و کار کنند. مخصوصا که بسیاری از این خانم‌ها سرپرستِ خانوار هستند و از این طریق می‌توانند درآمد معقولی به ‌دست بیاورند.

در حال‌حاضر تویزه مغازه‌ای برای فروش حضوری در میدان نقشِ جهان اصفهان دارد و از طریق سفارش گرفتن از پلتفرم اینستاگرام، محصولات خود را به سراسر ایران ارسال می‌کند و البته قصد دارد بخش فروش اینترنتی خود را قوی‌تر کند. ما کار خودمان را از اینستاگرام شروع کردیم و احساس می‌کنم یکی از دلایل موفقیت ما، زمان‌بندی مناسب بود.

کارمان در اردیبهشت ۱۳۹۷ شروع شد و در آن زمان این‌قدر کسب‌و‌کار از اینستاگرام برای فروش محصول استفاده نمی‌کردند. فروش محصولات حصیری جنوب ایران نیز برای بار اول اتفاق می‌افتاد. این موضوع کمک کرد تا کار ما دیده شود و البته اینفلوئنسرهایی بودند که از کار ما حمایت کردند. رفته‌رفته مردم با این جنس کالاها آشنا شدند و این کارها در گالری‌های مختلف راه پیدا کرد.


رؤیاهایی برای روزهای گشایش…


زینب جعفریان، مدیر و بنیان‌گذار کسب‌وکار «کافه خونگی» / اول کار، شیرینی درست می‌کردیم و هدیه می‌دادیم. گاهی هم تنها پول مواد اولیه را می‌گرفتیم. این کار تجربه‌هایمان را دوچندان کرده است. رسیدن به طعم‌های بسیار، از خلال همین سخت کار کردن حاصل شد.

گاهی روی کارها نامه‌ای می‌گذاشتیم که با خط نستعلیق بود و مُهر پایین کار، عطر قهوه داشت. شروع جدی کافه خونگی با آمدن کرونا بود. کار را از تیرماه ۹۹ شروع کردیم. روزهای سخت کرونا ما را دلسرد نکرد. با عطر و طعم‌ها زندگی می‌کنیم.

همان زمانی که پَک‌های برخی محصولات را برای کافه‌ها می‌فرستادیم، یک بار سفارش یک کیلو کوکی گرفته بودیم. فقط یک کیک‌پز کوچک داشتیم و برای اینکه بتوانیم آن را تحویل دهیم، شب تا صبح بیدار مانده بودیم. سفارش‌ها به‌مرور بیشتر شد و اکثر شب‌ها ناچار می‌شدیم بیدار بمانیم تا کیک تازه به دست مشتری برساند. کمی بعد همسرم همزن ایستاده خرید و این آغاز سفارش گرفتن چیزکیک بود.

اینستاگرام در توسعه کارمان بسیار مؤثر بوده و اگر بسته بماند، کارمان امکان توسعه نخواهد داشت. فراموش نمی‌کنم که فشار کرونا و کمک اینستاگرام بود که باعث شد کافه خونگی دیده شود.

نکته مهم دیگر، محصولات پدرم است. پدر، کار عرقیجات خانگی انجام می‌دهد. بعد از فوت مادرم، پدر کارش را توسعه داد و حالا پای گلاب خانگی تولیدشده پدرم به کارهای کافه خونگی کشیده شده است. گلاب یکی از اصلی‌ترین مواد تولید کیک‌های کافه خونگی است و اصالت آن حالا با گلاب ساخته‌شده توسط پدرم، دوچندان شده است.

طعم‌سازی کافه خونگی با گلاب خانگی و خالص انجام می‌شود و یکی از اهداف من این است که اگر روزگاری کافه‌ای راه بیندازم، با همین گلاب، معجون‌های بهشتی تولید کند. البته که این روزها اوضاع کسب‌وکار به دلایلی که همه می‌دانیم بسیار سخت شده و بسیاری از این رویاها را فعلا نمی‌توان عملی کرد.


پوشاک، قاچاق و موانع نوآوری در یک صنعت قدیمی


مرسده حیدری، هم‌بنیان‌گذار خانه طراحان مد خلاق / ما برای تأثیرگذاری درست از ابتدا می‌بایست در زمینه‌های مختلفی وارد می‌شدیم تا بتوانیم همه نیازهای یک طراح لباس که قرار است در بازار کار تولید پوشاک فعال باشد، تأمین کنیم. به ‌همین‌ دلیل در بخش‌های گسترده‌ای وارد شدیم و همین امر باعث می‌شود نتوانیم میزان درستی را برای وسعت بازار تخمین بزنیم.

اما برای حضور در این بازار و پیشرفت باید به همین گستردگی پای‌بند باشیم و سعی داریم با برنامه‌ریزی بلند‌مدت در همه این شاخه‌ها، سهم بازار و طبعاً تأثیرگذاری بیشتری داشته‌ باشیم. به طور مثال ما در سال ۱۴۰۰ همکاری خودمان را با دانشگاه آزاد واحد تهران غرب رسمی کردیم تا بتوانیم به تعداد بیشتری از هنرجوها دسترسی داشته ‌باشیم. در فشن اینسایدر در ابتدا ۲۰۰ مخاطب داشتیم و طی پنج ماه به ۱۵۰۰ مخاطب رسیدیم.

اولین مانع بزرگ این است که ارگان‌های دولتی، نگاه حمایتی به کسب‌و‌کارهای نوپای صنعت پوشاک ندارند و مسیر اخذ مجوز‌ها آنچنان پیچیده است که بیشتر به سنگ‌اندازی پیش پای کسب‌و‌کار شبیه است تا کمکی برای شکوفایی. اگر هم تسهیلات، امکانات و حمایت‌هایی در این صنعت وجود داشته باشد، معمولاً به کسب‌و‌کارهای قدیمی‌تر اختصاص پیدا می‌کند و کسی از کسب‌و‌کارهای جوان حمایت نمی‌کند. در حالی که طراحان جوان علاوه بر داشتن خلاقیت، با مشکلات روز مشتریان و بازار پوشاک بیشتر آشنا هستند و می‌توانند تحول زیادی رقم بزنند و کارایی داشته باشند.

همواره قاچاق کالا بزرگ‌ترین ضربه‌ را به صنعت طراحی لباس و تولید پوشاک می‌زند. وقتی تولید‌کننده متوجه می‌شود که با صرف هزینه و زمان کمتر می‌تواند یک لباس را وارد کشور کند، دیگر زمانی برای پیش‌تولید و طراحی لباسِ مناسب صرف نمی‌کند.


ترس از محدودیت‌ها برای یک کسب‌وکار کوچک بالاخره واقعی شد!


راحله رسولی، بنیان‌گذار برند خوش‌کنک / وجه تمایز کار ما خلق مزه و آموزش آن است. خیلی از مخاطبان و مشتریان ما از شهرها یا کشورهای دیگر هستند و امکان دریافت مزه‌های خوش‌کنک برایشان فراهم نیست. در چنین مواردی دست به کار می‌شویم و طرز تهیه این خوشمزه‌جات را برای این مشتری‌ها آموزش می‌دهیم.

شاید ابتدا خیلی‌ها به من خرده می‌گرفتند که فوت و فن کارهایم را نگویم اما بعد متوجه شدم این مسئله در خیلی از برندهای خارجی و کسب‌وکارهای خانگی، در دوران کرونا اتفاق افتاده است. بسیاری از برندها فوت و فن کارهایشان را در فضای مجازی ارائه می‌دادند و همین مسئله اعتماد مخاطب را به این برندها بیشتر می‌کرد.

خیلی از محصولات خوش‌کنک فصلی هستند. لواشک و ترشک تابستان‌ها آماده می‌شوند. پاییز که می‌آید، قدری سفارش‌ها کمتر می‌شود تا محصول جدیدی به مشتری عرضه شود. تبلیغات در پیج‌های پرطرفدار هزینه زیادی دارد و هیچ وقت سراغش نرفته‌ام. اما ۸۰ درصد مخاطبانمان از ابتدا با ما بوده‌اند و محصولات جدید ما را امتحان می‌کنند.

خیلی‌ از مشتری‌هایمان ثابت هستند و به ما و محصولات خوش‌کنک اعتماد دارند. مشتری‌ها خودشان برای خوش‌کنک تبلیغ می‌کنند. طعم را می‌چشند و وقتی به مزه‌های خوش‌کنک وفادار شدند، تعریفش را برای دیگران می‌کنند. این برایم از هر تبلیغی باارزش‌تر است.

قبلا به این فکر می‌کردم که اگر محدودیت در این فضا بیشتر شود، باید چه راه ارتباطی دیگری با مشتری پیدا کنم. این ترس حالا بیش از هر زمان دیگری با محدودیت اینستاگرام جدی شده و ضررهای زیادی به ما زده است. با این حال فکر می‌کنم خوش‌کنک روزنه امیدی است برای حالِ خوب. هم برای من، هم برای مخاطبان.


توانمندسازی زنان در حوزه کسب‌وکار و چالش‌های آن


فرناز مجیدی،‌ مؤسس مرکز کارآفرینی پله‌به‌پله / در روزهایی که در ایونت‌های مختلف شرکت می‌کردم، مردان زیادی را می‌دیدم که سخنرانی می‌کردند و الگو بودند و در همه ایونت‌ها زنان حضور بسیار کم‌رنگی داشتند. این در حالی بود که من و تیم همکارانم در شرکت توسط خانمی مدیریت می‌شدیم که بسیار بیشتر از آن سخنرانان مرد که روی سن ایونت‌ها می‌درخشیدند، دانش و مهارت داشت. ولی او هرگز اعتمادبه‌نفس سخنرانی در این ایونت‌ها را نداشت و همیشه فکر می‌کرد کمتر از بقیه می‌داند. این سؤال در ذهن من ایجاد شد که چرا این‌گونه است؟

آمار نشان می‌دهد هم‌بنیان‌گذاران در ۸۸ درصد از استارتاپ‌های موفق مردان هستند. این مسئله از منظر اقتصادی و اجتماعی بسیار نگران‌کننده است و نشان می‌دهد زنان بایستی در این حوزه توانمندتر شده و این بخش مهم از جامعه با اعتمادبه‌نفس بالا به فعالیت‌های نوآورانه و سودآور بپردازند.

ما سه دسته مخاطب داریم؛ کسانی که به دنبال راه‌اندازی کسب‌و‌کار خودشان هستند، کسانی که در پی یافتن شغلی مناسب‌اند و کسانی که اکنون کار دارند یا شغل خودشان را مدیریت می‌کنند و در ‌پی ارتقا هستند. ما یک مسیر کامل را برای سفر مشتری طراحی کرده‌ایم.

در ابتدای ورود افراد توسط روان‌شناسان ما ارزیابی می‌شوند و نتیجه این استعدادسنجی آنها را به مسیر‌های مناسب‌تری در آموزش راهنمایی می‌کند. ما شغل‌ها و رشته‌های مختلف را به آنها معرفی می‌کنیم و بعد‌ از آن دوره‌های آموزشی را شروع می‌کنیم. در این‌دوره‌ها نیز نوآوری داریم و دوره‌ها پروژه‌محور هستند. افراد در طول دوره توسط پشتیبان و منتور همراهی می‌شوند. بر اساس امتیازی که در دوره کسب کرده‌اند، بورسیه می‌شوند و هرینه دوره به آنها بازگشت داده می‌شود.


تلاش‌هایی در صنعت بزرگ فین‌تک


فرنگیس ربیعی،‌ مدیرعامل ایران‌درگاه / ما در تلاشیم با بهره‌گیری از تجربه فعالیت در حوزه پی‌تک و زیرساخت‌های توسعه داده‌شده خود، محصولات اشتراکی نوینی بر پایه فناوری هوش مصنوعی، پردازش تصویر، مدیریت مالی و ریسک و برخی خدمات لایه میانی کسب‌وکارها از جمله هوش تجاری ارائه دهیم که مکمل مناسبی برای خدمات کنونی باشد.

علاوه بر هدف‌گذاری‌های حوزه کسب‌وکار، یکی از دغدغه‌های اصلی ما تلاش برای نقش‌آفرینی در بهبود فضای تعاملی فعالان اکوسیستم فین‌تک است. چراکه یکی از مسائل مهم اکوسیستم فین‌تک، تمرکز در پایتخت و عدم وجود اتحاد در بین فعالان سطوح مختلف اکوسیستم برای مطالبه‌گری عمومی است و در صورتی که برای تغییر این فضا تلاش نشود، فضای رقابت و نوآوری سالمی در این حوزه باقی نمی‌ماند و مطالبه‌گری به جای تأثیر سیستمی، جای خود را به بستر تأمین منافع فردی خواهد داد.

در راستای این اهداف، با همکاری نهادها و سایر بخش‌های مرتبط اکوسیستم غیرمتمرکز فین‌تک در تلاشیم تا با راه‌اندازی یک هاب فین‌تک، فضایی تعاملی و مثبت مبتنی بر رشدپذیری ایجاد کنیم. ایران‌درگاه با هدف خلق تجربه کاربری رضایت‌بخش در فرایند پرداخت، برای مشتریان کسب‌وکارها با اخذ مجوز پرداخت‌یاری از بانک مرکزی در حوزه ارائه خدمات پرداخت‌یاری آغاز به کار کرد.

ما در ابتدا با هدف‌گذاری بخش‌های مختلفی از مشتریان شروع به کار کردیم و با برنامه‌ریزی پیوسته‌ برای بهینه‌سازی محصول و خدمات متناسب با کسب‌وکارها کوشیدیم تا همگام با تغییر نیازها، خدمات کاربردی‌تری از درگاه پرداخت آنلاین، به کسب‌وکارها ارائه دهیم. در همین راستا راهکارهای پرداخت الکترونیکی جهت فروشگاه‌های زنجیره‌ای فیزیکی را به سبد خدمات اضافه کردیم.


نوآوری در صنعت نشر و راهکارهای پیش روی ناشران


سمیه محمدی،‌ مدیر انتشارات آریاناقلم / وضعیت اقتصادی مردم و اقتصاد نشر به نظرم چالش اصلی است. اینکه قیمت‌ها ثبات ندارند و هر بار باید ببینید که قرار است با چه قیمتی کتاب را تولید کنید. چیزی که برای افراد بسیاری مشهود است، مسئله قیمت کاغذ است و البته درباره سایر نهاده‌ها مثل مرکب، چسب و چیزهای دیگرِ مرتبط با تولید کتاب هم وضعیت همین‌طور است. در بی‌ثباتی قیمت، هم این موضوع هست که هر بار نمی‌دانید با چه قیمتی باید کتاب را تولید کنید و هم اینکه اصلاً نمی‌دانید مواد اولیه مورد نیازتان موجود است یا نه. این به نظر من چالش اصلی است.

ما مثلاً وقتی می‌خواهیم کتابی را تجدید چاپ کنیم، متوجه می‌شویم مواد اولیه‌ای که در چاپ قبلی به کار برده بودیم، موجود نیست یا اگر باشد، باید با قیمت‌های بالا تهیه کنیم و این نیاز به محاسبات مجدد دارد. از طرف دیگر، باید در نظر بگیریم که آیا مشتری توان پرداخت چنین هزینه‌ای برای کتاب را دارد یا خیر. این مسئله اقتصادی و بی‌ثباتی قیمت نهاده‌های تولید کتاب چالش اصلی است.

درست است که قوانینی که وزارت ارشاد وضع می‌کند و ایجاد محدودیت‌ها و ممیزی‌های کتاب بسیار آزاردهنده است، اما دغدغه اصلی به نظر من مسئله اقتصادی است که البته همه کشور با آن دست‌ به‌ گریبان است. اگر کتاب را نوعی کالا بدانیم، می‌پذیریم که مثل هر کالای دیگر مقتضیات و مخاطبان خاص خود را دارد؛ از این ‌رو با توجه به گروه مخاطبان، باید برنامه بازاریابی کتاب را تدوین کرد.

در کتاب‌های تخصصی‌تر که مخاطبان خاص‌تری دارند، ممکن است جلسات نقد و بررسی مفید باشد و به برقراری ارتباط اولیه بین کتاب و مخاطبان منجر شود و افراد متوجه شوند که این کتاب پاسخگوی نیازشان است یا نه.


صادرات با تمرکز بر محصولات چرمی


مینا و نیلوفر جوان،‌ تولیدکننده محصولات چرمی برند جوان / ما اکنون کارگاهی داریم که مستقیماً ۱۰ نفر در آن مشغول به کار هستند و محصولات‌مان را به صورت آنلاین در سایت و کانال اینستاگرامی به مشتریان سراسر ایران می‌فروشیم. چندین فروشگاه نیز به صورت عمده در تهران و شهرستان‌ها خریدار کارهای ما هستند و این محصولات را در گالری‌ها و فروشگاه‌های خودشان عرضه می‌کنند.

همچنین صادرات محصولات‌مان به کشورهای چک، امارات، عمان، انگلیس و کانادا انجام می‌شود. این صادرات گاهی به صورت فروش آنلاین در سایت‌های خارجی است و گاهی هم گالری‌ها به صورت حضوری در این کشورها محصولات ما را عرضه می‌کنند.

اولین چشم‌انداز ما وسعت و گسترش کار و معرفی بیشتر محصولات خاص چرم جوان به مشتریان و فروش بیشتر است. اما آرزویی که در سر داریم، این است که این رونق باعث شود زنان بیشتری را با این هنر آشنا کنیم و به آنان آموزش دهیم تا کسانی که به دنبال یک شغل و درآمد پایدار هستند، بتوانند این حرفه را برای خود انتخاب کنند و با توجه به بازاری که برای این محصولات وجود دارد، درآمد مناسبی نیز کسب کنند.

به طور کلی گسترش کسب‌وکار چه به ‌لحاظ تعداد همکاران و چه از نظر آموزش‌هایی که به سایر زنان می‌دهیم تا بتوانند تحولی در مسیر زندگی‌شان ایجاد کنند، برایمان بسیار مطلوب است. در زمینه فروش نیز می‌خواهیم صادرات‌مان را افزایش دهیم و محصولات‌مان را به صورت مستقیم در خارج از کشور به فروش برسانیم و مشتریان‌مان را در سطح جهان گسترش دهیم.

نوع کار مجموعه ما خاص و منحصربه‌فرد است. کیف‌های تولیدی ما از ترکیب چرم و چوب و فلز ساخته می‌شوند. این کیف و کفش‌ها با استفاده از طرح‌های سنتی و بافت‌های اصیل روی چرم و همچنین نقش اشعار فارسی روی محصولات‌، تزئین می‌شوند.


یک علاقه، به یک کسب‌وکار تبدیل شد


ریحانه فراهانی،‌ خالق برند ناحیلا / ناحیلا برند ساخت چیزهای کوچک یا همان مینیاتوری است. از کودکی به دنبال زمان خالی می‌گشتم تا کاردستی درست کنم و از زمانی به بعد، به چیزهای کوچک علاقه‌مند شدم. ۱۵ سالم بود که کمدم را جایی برای خلق چیزهای کوچک کردم. اتاقی که همه چیزهای مینیاتوری را در خود داشت.

به‌مرور برای این اتاق کوچک، چیزهایی را درست می‌کردم. در درس حرفه‌وفن باید با اره‌مویی تخت درست می‌کردیم و من از همانجا تختی کوچک برای اتاقِ کمدی درست کردی. طی دوسال بعدش، وسایل دیگری را به آن مجموعه اضافه کردی. از همان‌جا علاقه به چیزهای کوچک در من قوت بیشتری گرفت.

کم‌کم یاد گرفتم جست‌و‌جوی بیشتری در اینترنت کنم و با نمونه خانه‌های مینیاتوری آشنا شدم. متوجه شدم که ژاپنی‌ها خالق چیزهای کوچک و مینیاتوری هستند. دوست داشتم همه چیزم را می‌فروختم، سفری به ژاپن می‌کردم و یکی از آن خانه‌ها را برای خودم به ایران می‌آوردم.

البته با هنر بیگانه نبودم و تا زمان دانشجویی به واسطه نواختن ویولون، تدریس می‌کردم. از همان ابتدا دل در گروی سبک کلاسیک داشتم و مینیاتور، این علاقه‌ام را تقویت می‌کرد. دخترخاله‌ای داشتم که روی زندگی‌ و علاقه من تأثیرگذار بود. علاقه این دوست دوران بچگی‌اش به چیزهای کوچک، روی شکل‌گیری ناحیلا اثر گذاشت.

چند سال بعد هم همین دخترخاله تصویری از عروسک‌های پارچه‌ای به نام تیلدا که فقط دو چشم داشتند، برایم فرستاد تا دوباره عشق به چیزهای کوچک در من قوت بگیرد. در سه سال اول هیچ ابزاری نداشتم و همه کارهایم را با دست درست می‌کردم. همین هم در آهسته شدن سرعت پیشرفت ناحیلا تأثیر داشت. مهم‌ترین سختی اما، چالش‌هایی است که بیشتر کسب‌وکارهای اینستاگرامی با آن مواجه هستند و از عدم اطمینان‌ به پایداری این پلتفرم در ایران نشئت می‌گیرد.


آنها شغل اجدادی‌شان را به یک کسب‌وکار نوآور تبدیل کرده‌اند


مهسا و الهه عبدلی،‌ بنیان‌گذاران برند «می‌شین» / قصه مزرعه می‌شین از جایی کلید خورد که کرونا باعث شد خواهران عبدلی مدتی به مزرعه روستایشان بازگردند. لمس خاک ماندگارشان کرد. تصمیم گرفتند پیشه خانوادگی‌شان، یعنی کشاورزی را از سر بگیرند. دست به مزرعه بردند و محصولات را با عشق معرفی کردند.

محصولات، ارگانیک و طبیعی بودند و مشتری بسیاری داشتند. اما مشکل انتقال و رساندن به دست مشتری برای برخی محصولات مثل انجیر وجود داشت. همین هم شد که برخی محصولات مثل انجیر را به شکل مربا عرضه کنند. به‌مرور این محصولات بیشتر شد و مخاطبان متنوع‌تری پیگیر روزمرگی‌های مزرعه شدند.

خانواده عبدلی در این مزرعه زندگی می‌کنند، اما اصل کار بر عهده خواهران عبدلی است. الهه و مهسا اهل رضوان‌شهر هستند و چند سالی است دوباره به روستایشان بازگشته‌اند. الهه عبدلی، خواهر کوچک‌تر مزرعه است و متولد ۱۳۷۶. معماری خوانده اما بعد از چند سال آن را کنار گذاشته است.

می‌گوید رشته‌ای نبوده که آن‌قدر عشق در آن داشته باشد که بخواهد کارش را هم به سمت آن ببرد. دانشگاهش در شهر دیگری بود و به‌مرور با تمام کردن تحصیلش، مهارت‌هایی را هم کسب کرد و مدتی در تهران مشغول به کار شد. چند سالی از محل زندگی‌اش دور بود و کرونا او را به خانواده بازگرداند. د

ر این مدت عشق به هنر را از لابه‌لای تحصیل در معماری یافته بود و بیشتر به آن پرداخت. عکاسی، طراحی چهره و بسیاری چیزهای دیگر را تجربه کرد. عکاسی در او ریشه کرد. صفحه‌ای هم داشت که عکس‌هایش را در آن منتشر می‌کرد. در مدت کرونا به همراه خواهرش مهسا، قدری جدی‌تر به آن فکر کردند. همین بهانه‌ای شد تا به سمت کشاورزی بروند.

مهسا، خواهر بزرگ‌تر مزرعه است و دانشجوی دکترای محیط زیست. او هم مثل الهه مدتی در شهر دیگری بود، درس می‌خواند و کار می‌کرد. کرونا و دورکاری او را به مزرعه بازگرداند. لمس خاک و بودن در مزرعه، او را هم مثل الهه پاگیر مزرعه کرد. خانواده می‌شین چهار نفره است اما تلاش برای عرضه محصول دست همین دو خواهر است.

کارشان را با بازگشت به مزرعه شروع کردند و عکس‌ها را در صفحه قدیمی ‌اینستاگرام گذاشتند که دست بر قضا بازخوردهای خوبی هم از آن گرفتند. می‌گویند کشاورزی شغل اجدادی‌شان است و اجدادشان هم برنج می‌کاشتند. مزرعه می‌شین از همین‌جا کارش را آغاز کرد. پدر مزرعه از قدیم باذوق بود و درخت‌های مختلفی می‌کاشت.

عکاسی صفحه می‌شین هم با تصویر همین دست‌نشانده‌های پدر آغاز شد. اولین محصول‌شان مربای انجیر بود. قصه‌اش از اینجا شروع شد که محصولات انجیر باب میل مخاطبان بود و درخواست ارسال می‌کردند. اما امکان ارسال آن به دلیل تُرش شدن وجود نداشت. برای همین فکری به ذهن خواهران می‌شین افتاد که انجیر مزرعه را به شکل مربا به دست مخاطب برسانند.

می‌گویند شاید اگر ابتدای کار سرمایه داشتند، می‌توانستند با ظرف‌های باب میل خودشان محصولات را ارائه دهند. این را هم اضافه می‌کنند که زندگی در شهرهای کوچک امکان تنوع در بسته‌بندی محصول را به آنها نمی‌دهد. در نهایت مربای انجیر با یک شیشه ساده و مواد اولیه‌ای که در خانه موجود بود، تولید و روانه صفحه اینستاگرام می‌شین شد.

طعم مربای خانگی و تداعی خاطرات مادربزرگ برای مشتریان در کنار ارگانیک بودن محصولات، آدم‌های بیشتری را به سمت می‌شین کشاند. محصول بعدی ترشی بادمجان شکم‌پر با محصولات ارگانیک باغ می‌شین بود. مهسا می‌گوید سرمایه اصلی‌شان درخت‌هایی بوده که در مزرعه داشتند. برخی ابزارهای کوچک را گرفتند و دل به مزرعه دادند تا آبادتر شود. حالِ خودشان هم در کنار مزرعه، بهتر شد.


چرخه معیوب کسب‌وکار در ایران و چالش‌های آن


سعیده سروش‌فر، خالق برند «قلم فلزی» / من با سرمایه بسیار ناچیزی کارم را آغاز کردم. البته به دلیل رشته تحصیلی و تجربه‌هایی که داشتم، از همان سرمایه به ‌صورت بهینه استفاده کردم. سرمایه اولیه من کمتر از یک‌ میلیون تومان بود و البته تا مدت‌ها همه درآمدم را صرف خود کار می‌کردم. قدم به قدم کار عکاسی و معرفی محصولم در شبکه‌های اجتماعی و همچنین ارائه به گالری‌ها را پیش‌ بردم.

متأسفانه بازار به صورت محسوس در حال کوچک شدن است و هر سال چندین گالری تعطیل می‌شوند یا فروش‌شان را محدود می‌کنند. به همین دلیل کسب‌وکارها ناچار به تعدیل نیرو می‌شوند یا هزینه زیادی برای توسعه و طراحی محصولات جدید اختصاص نمی‌دهند.

همین امر آنها را از حضور در بازارهای جهانی محروم می‌کند و این چرخه معیوب نه‌تنها به رشد کسب‌وکار نمی‌انجامد، بلکه موجب زوال آن نیز می‌شود. مخصوصاً در مورد کسب‌و‌کارهایی که خلاقه هستند و نمی‌خواهند فقط برای بقا بجنگند، این اتفاق در حال رخ دادن است. در فعالیت‌های هنری جنگیدن برای بقا، واقعاً برای هنرمند عذاب‌آور است.

طرح‌های سنتی ایرانی پر از رنگ و لعاب زیباست که همه چشم‌ها را خیره می‌کند، اما این طرح‌ها دیگر در معماری یا طراحی داخلی خانه‌های ما جایی ندارد. از طرفی خود من نیز علاقه داشتم محصولی خلق کنم که نظر و ایده خودم باشد. این بود که به سمت تولید این محصولات به صورت محدود رفتم و پس از استقبال مخاطبان، تولیدات را بیشتر و متنوع‌تر کردم.

من از طرح‌های کاشی، نگارگری، مینیاتور و نقوش فرش برای تولید محصولات مختلف استفاده می‌کنم و این طرح‌ها را با چاپ سابمینیشن انجام می‌دهم. در ابتدای کار، به صورت دستی طرح‌ها را پیاده می‌کردم و سپس به سمت چاپ رفتم. در حقیقت قلم فلزی اولین کسب‌وکاری بود که این طرح‌ها را روی کوسن و رانر و رومیزی پیاده کرد و سرمشق سایر کسب‌و‌کارها در این زمینه شد و کم‌کم این بازار گسترش یافت.


شروع با اینستاگرام و بلاتکلیفی بعد از آن…


سما وفایی، بنیان‌گذار کسب‌وکار ریس / کار برند ریس در دوران کرونا شروع شد و بهترین بستر برایشان اینستاگرام بود. مردم در آن زمان بیشتر به سمت خرید آنلاین می‌رفتند و از طرفی هم، تمام محصولات ریس دست‌باف و ساخته‌شده با چوب و نخ‌های پنبه است. انگار مردم در دوران کرونا بیشتر از قبل به سمت مواد طبیعی رفتند و همین بهانه خوبی بود تا ریس بتواند برخی خلأها را پر کند. استقبال بالای مردم از محصولات هم این مسئله را تأیید می‌کرد.

ریس در زبان تالشی به معنای نخ است و برند ریس به واسطه استفاده از نخ مکرومه یا کاموا این نام را انتخاب کرده است. کار ریس با مکرومه و نیدل‌پانچ آغاز و به‌مرور قلاب‌بافی و گلدوزی هم به آن اضافه شده است. برند ریس حالا پنج حوزه مربوط به کارهای نخی را انجام می‌دهد.

یکی از اهداف من برند این است که زنان بیشتری مشغول به کار شوند و در هر یک از این حوزه‌ها کار کنند و رفته‌رفته برند ریس بتواند سفارش عمده تولید و عرضه کند. هدف دیگر هم داشتن یک گالری است که در کنار محصولات ریس، هنر چوب و دیگر محصولات صنایع دستی هنرمندان دیگر هم به آن اضافه شود. داشتن یک سایت برای عرضه محصولات آماده فروش در کنار گالری، پله بعدی برند ریس است.

بیشترین چالش در ابتدای کار این برند، فعالیت در یک شهر کوچک است. آموزش دختران برای رسیدن به مرحله حرفه‌ای، مهم‌ترین چالش برند ریس بود. اما ریس یک برند اینستاگرامی است و خواه‌ناخواه بخشی از چالش‌هایش هم به دلیل فعالیت در این فضاست. از جمله چالش‌های اینستاگرام برای برند ریس این است که علاوه بر وقتی که برای آموزش و سفارش گرفتن می‌گذارند، باید محتوای مناسب هم برای پیج تولید کنند. آن هم در شرایطی که این روزها خیلی از معادلات این شبکه اجتماعی دگرگون شده است.


بازار خارجی و داخلی را با هم از دست داده‌ایم!


فرنوش عبدلی، بنیان‌گذار برند «نوشن» / خبر خوبی که اخیراً در یک پیمایش جهانی خواندم، این است که بیش از ۹۰ درصد بازار طراحی جواهرات اکنون در دست زنان است و این آمار کاملاً برعکس ۲۰ سال پیش است. پس زنان توانسته‌اند خودشان را در این بازار ثابت کنند و مسیر برای ورود و درخشش سایر خانم‌ها هموار است و البته این اتفاق بسیار لذت‌بخش است. توصیه می‌کنم در درجه اول خودتان را بشناسید و برای دل سایرین و مد روز، دست به کاری نزنید و کاری را نیز به خاطر محدودیت‌هایی که اطرافیان می‌سازند، کنار نگذارید. فقط اگر خودتان را بشناسید، مسیر درست را می‌یابید. دوم اینکه صبور و سخت‌کوش و عمیق باشید. هزار مسیر کوتاه راه به جایی نمی‌برد. مسیرهای بلند را با پشتکار و باور ادامه دهید تا نتیجه بگیرید.

متأسفانه در چند سال اخیر نه‌تنها به سمت چشم‌انداز حرکت نکردیم، بلکه به عقب برگشتیم. ما بسیاری از مشتریان خارجی را از دست دادیم، زیرا برخی ارسال‌ها به کشورهای خارجی متوقف شد. سایت‌هایی که محصولات را در آن می‌فروختیم، ما را تحریم کردند و انتقال پول از کشورهای دیگر تقریباً غیرممکن شد. از سوی دیگر وضعیت اقتصادی مردم باعث شده خرید‌های این‌چنینی بسیار کمتر شود. امیدوارم موانع تحریم و تورم زودتر رفع شود، زیرا به همه کسب‌وکارها ضربه‌های بزرگی وارد می‌کند.

بخشی از مزیت رقابتی من، شناخت بازار بود. من متوجه تکراری بودن کارهای وارداتی مخصوصاً در زیورآلاتی غیر از طلا شده بودم و البته همزمان بودن تصمیم من با شروع استقبال مردم از کسب‌و‌کارهای کوچک که محصولات خاص می‌ساختند نیز باعث شد مورد استقبال واقع شوم.

مزیت دیگر مدل تولید بر اساس سبک‌های مختلف خرید مشتریان است. من بسیاری از کالکشن‌ها را در دو جنس و در دو قیمت تولید می‌کنم؛ مثلاً نقره و برنج. مشتری بر اساس وسع مالی خود می‌تواند یک طرح را از بین دو کار که دقیقاً شبیه هستند، ولی در دو جنس تولید شده و قیمت نمونه برنجی آن پایین‌تر است.


کار و تکاپو در حوزه کتاب و فرهنگ کتاب‌خوانی


رضوان خرمیان، نویسنده و بانی برگزاری مجموعه رویدادهای کتابخورها / گسترش کتاب‌خوانی و تسری شوق آشنایی با دنیای کتاب، چشم‌انداز اصلی کتابخورهاست. در همین مسیر، تولید محتواهای جانبی مثل ویدئو و پادکست از جلسات برگزارشده را در دستور کار قرار دادیم تا بتوانیم آثار ماندگار‌تری برای مخاطبان تولید کنیم.

در رابطه با کتاب‌فروشی هم به‌دنبال توسعه مکانی هستیم و البته همیشه با وسواس به‌دنبال فروش کتاب‌هایی بودیم که والدین بتوانند با خیال راحت آن را برای فرزندان‌شان تهیه کنند. دوست داریم هر کسی، به‌خصوص در حوزه کودک و نوجوان به‌دنبال کتاب خوب است، ما را بشناسد.

اگر آثار قبلی من در حوزه کتاب نبود، نمی‌توانستم موفق به اجرای طرح و جذب حامی شوم، اما زمانی که به‌دنبال حامی طرح می‌گشتم، یک مترجم و مؤلف بودم که مؤسسات می‌توانستند با بررسی رزومه یا یک جست‌وجو در اینترنت من و آثارم را بشناسند؛ بنابراین مسیر من در ترویج کتاب‌خوانی هموارتر بود. هموارتر از بسیاری از مروجان امروزی که فقط مروج هستند و همین باعث می‌شود مسیر دشوارتری را برای اجرای ایده‌ها با سرمایه اولیه اندک داشته باشند.

در ابتدا دوره‌ها برای مخاطبان رایگان بود و من فقط مبلغی برای برگزاری و هماهنگی دوره‌ها از حامی مالی دریافت می‌کردم، پس از چندی متوجه شدم می‌شود به این مسیر به‌عنوان یک مسیر درآمدی نیز نگریست و مخاطب نیز با جدیت این دوره‌ها را دنبال می‌کند.

نکته‌ قابل ذکر اینکه همراهان قدیمی ما که قبلاً نوجوان بودند، اکنون دانشجو هستند و خودشان گروه‌های خوبی از کتاب‌خوان‌ها ساخته‌اند و به نحوی مسیر کتابخورها را گسترش دادند.


پیش‌بینی کرده بودم که ممکن است اینستاگرام به چنین سرنوشتی دچار شود!


نگار حسین‌زاده،‌ بنیان‌گذاربرند «انگار» / اگر بخواهم هویت خودم را در یک کلمه بگویم، طراح هستم. دوست دارم با این نام هویت بگیرم و شناخته شوم، اما «طراح» در فرهنگ ما شناخته‌شده نیست. وقتی می‌گویم طراح مبلمان هستم، می‌گویند یعنی دقیقاً چه کاری می‌کنی؟

من از فرهنگی غنی مثل ایران انتظار بیشتری دارم تا عنوان طراح بیشتر از اینها جا افتاده باشد. حتی حق و حقوقی هم به‌عنوان طراح برایمان قائل نیستند. کاری که اغلب برندها می‌کنند، جست‌وجوی طرح‌ و کپی آنهاست. در حالی که طراحی خیلی کار حرفه‌ای است. برندها باید طرح مورد نظر خود را به جای کپی‌کردن، به یک طراح بسپارند.

برخی طراحان به‌دلیل نبود کار در زمینه طراحی، به‌ناچار سراغ طراحی داخلی یا کارهای متفرقه می‌روند. حتی برندهای خوب مبلمان هم اسمی از طراح‌شان نمی‌آورند. تلاشی که من به‌منظور برندکردن عنوان «طراح» برای خود داردم، بیشتر به این خاطر است که بتوانم نشان دهم پشت تمام طرح‌ها، یک فکر طراح‌گونه وجود دارد؛ در بسیاری مواقع طرح اولیه کارها را در اینستاگرام می‌گذارم تا مخاطب مسیر خلق طرح نهایی را به‌وضوح مشاهده کند و به این باور برسد که پشت هر طرح، سال‌های متوالی تلاش پنهان است. برند انگار در اینستاگرام شکل گرفته و رشد کرده است.

معتقدم شکل‌گرفتن هویت برند با اینستاگرام، حس مجازی و غیرواقعی‌بودن را می‌دهد. خودم هم به‌دنبال این هستم که به برند هویت واقعی‌تری بدهم. از ابتدا پیش‌بینی می کردم به واسطه طرح‌هایی مثل صیانت، هر لحظه ممکن است این همه کسب‌وکار اینستاگرامی از بین برود.

از این‌رو به همه توصیه می‌کردم باید یک آینده‌گری و جایگزینی برای اینستاگرام داشته باشند تا در صورت لزوم به سمت آن بروند. داشتن یک محیط مختص تولید و فروش، ایده بعدی انگار است. جایی که مخاطب روند تولید را ببیند و بتواند خرید کند. هویت برند انگار هم بر اساس همین ایجاد حس در مخاطب و روایت یک قصه از خلق محصول است.


بازار بزرگ و فرصت‌ها زیاد است اما موانع زورشان بیشتر است!


مژده بابادی،‌ خالق برند مژده سرامیک / در درجه اول خودم را در این کسب‌و‌کار کشف کردم. من به مجسمه‌سازی علاقه داشتم اما به دلیل اینکه گرافیک بازار کار و درآمد بهتری داشت، به سمت گرافیک رفتم، اما با زندگی کارمندی خوشحال نبودم.

اگرچه زندگی کارمندی ثبات درآمد و خیال راحت به ارمغان می‌آورد، اما خلق آزادانه محصولات و برنامه‌ریزی آزادانه‌تر هدیه کسب‌و‌کار شخصی است و تأکید می کنم من اینها را به عنوان برتری یک سبک زندگی به سبک دیگر نام نمی‌برم، اینها صرفاً روش‌هایی برای امرار معاش است. کسب‌و‌کار شخصی صبوری زیادی می‌طلبد.

ترکیب علاقه من به علاوه امکاناتی که داشتم و استقبالی که اخیراً از محصولات سفارشی سفال اتفاق افتاده، باعث شد سرامیک‌سازی را انتخاب کنم.

بازار سفال و سرامیک بسیار گسترده است و کسب‌وکارها در دو مسیر مختلف با هم رقابت می‌کنند؛ فروش حضوری و فروش آنلاین. در فروش آنلاین هزینه تبلیغات و تولید محتوا برای همه کسب‌و‌کارها وجود دارد، اما در فروش حضوری، وقتی یک هنرمند تازه وارد بازار می‌شود، باید بتواند گیفت‌شاپ‌ها و کتابفروشی‌ها را راضی کنند تا محصولات او را در معرض نمایش قرار دهند و این فروشگاه‌ها به صورت امانی محصولات را در معرض نمایش می‌گذارند و پس از سه ماه با کسر حدود ۴۰ درصد، فقط پول محصولات فروش‌رفته را تسویه می‌کنند.

این مدل فروش باعث می‌شود که برنامه‌ریزی سخت‌تر باشد، اما پس از شناخته شدن در بازار کم‌کم همین فروشگاه‌ها محصولات را کلاً می‌خرند یا به صورت سفارشی پیش‌خرید می‌کنند. پس لازم است اگر شخصی به سراغ این کسب‌و‌کار می آید، این روند را در برنامه‌ریزی مالی خود ببیند. من سعی دارم مستمر کار کنم تا بتوانم جایگاه خودم را در بازار تثبیت کنم و فروش خوبی داشته باشم.


تولد یک کسب‌وکار در روزهای سخت و ادامه دادن و به پیش رفتن…


ناهید ترابی،‌ خالق برند «آرتیشو» / یک روز وقتی مادرم را به همراه پدر از بیمارستان مرخص کرده بودم، تصادف سختی کردم. در همان مدتی که خانه‌نشین شده بودم، کمی به سمت علاقه‌‌مندی‌ام رفتم. همیشه آرزو داشتم یک فود‌کورت حرفه‌ای در یک مرکز خرید داشته باشم. تصمیم گرفتم یک پیج اینستاگرامی راه‌ بیندازم تا فریاد بزنم که هنوز زنده‌ام. مدام در اینترنت می‌گشتم و پیج‌های ایرانی و خارجی بسیاری را می‌دیدم.

محصولاتی را که می‌توانستم ارائه دهم، روی کاغذ نوشتم. از خواهرم که عکاس حرفه‌ای بود کمک گرفتم تا از محصولات عکس بگیرد. پشتوانه همسرم را هم داشتم. هرچند همیشه از این می‌ترسیدم که دیگران به او برچسب بزنند «با این همه تجربه و تحصیلات، آشپزی می‌کنی؟»

با واکر راه می‌رفتم. تا یک محصول درست کنم و عکس بگیرم چند روز از درد دست و کمر از پا می‌افتادم. اما احساس می‌کردم دنیای تازه‌ای برایم شروع شده است. همه تصور می‌کردند پیج آرتیشو راهی برای سرگرم شدن و انگیزه گرفتن من است و شاید کسی تصور نمی‌کرد یک راه درآمدزایی برای چندین نفر شود.

به‌مرور درباره اینستاگرام مطالعه کردم تا تولید محتوای درست داشته باشم. اول کار، آشنایان سفارش محصول می‌دادند و شاید کار برای آرتیشو چندان جدی نبود. اما کم‌کم غریبه‌ها هم به من اعتماد کردند. همیشه تلاش کرده‌ام بهترین مواد را برای محصولاتم استفاده کنم. شاید ابتدای کار قدری از سود کم کردم اما دنبال اعتبار، ماندگاری و ارائه کار باکیفیت بودم.

تلاش کردم کارهایم را از کلیشه‌های موجود خارج کنم. سبک کار هر کسی امضای او است اما در همین حوزه هم بسیاری از افراد دنبال کپی کردن کارها هستند. البته که فعلا وضعیت اینستاگرام همه کسب‌وکارهای شبیه ما را دچار بلاتکلیفی بزرگی کرده است.


فارغ از قضاوت اطرافیان کاری را که دوست دارید انجام دهید


ندا هاشمی، بنیان‌گذار کارگاه-گالری ساخت‌زیورآلات طلا و نقره / توصیه من به زنان این است که فارغ از رشته تحصیلی و رتبه کنکور و قضاوت اطرافیان، مسیری را انتخاب کنند که به آن علاقه‌مند هستند و هرگز از طی کردن این مسیر خسته نشوند و به تلاش‌شان ادامه دهند. اجازه ندهند رؤیاهای‌شان زیر بار قضاوت‌های جامعه از بین برود و توانایی‌های خود را نادیده نگیرند.

من در ابتدا از اتاق خانه‌ام شروع به کار کردم. محصولاتم را می‌ساختم و در گالری‌های مختلف می‌فروختم، بعد از چندی تصمیم گرفتیم با یکی از دوستان به صورت اشتراکی کارگاهی راه‌اندازی کنیم و توانستیم اولین کارگاه شخصی را افتتاح کنیم. پس از مدتی تصمیم به توسعه گرفتیم و با دو نفر دیگر از دوستان‌مان کارگاه را توسعه دادیم.

در حقیقت همیشه با همراهی هم توانستیم کار را گسترش دهیم. من با سرمایه شخصی شروع کردم که بسیار اندک بود. البته در مسیر آموزش، هم مهارت‌های خوبی کسب کردم و هم با شبکه‌سازی توانستم دوستان همکارم را بیابم. همین باعث شد بتوانم از همراهی همه استفاده کنم.

من سعی دارم در کارهایی که طراحی می‌کنم، علاوه بر زیبایی و ظرافت کار، معنا و مفهومی را انتقال دهم که مشتری علاوه بر زیبایی، معنا، انرژی و احساسات نهفته در آن اثر را نیز درک کند. ما در همه زیورآلاتی که تولید می‌کنیم، می‌کوشیم مفهوم خاصی را به مخاطب نمایش دهیم و این یکی از مزیت‌های ماست.

در بخش کارگاهی هم سعی داریم علاوه بر ساختن محیطی دوستانه و امن برای سازندگان طلا و جواهر، شرایط منعطفی برای همکاری تعریف کنیم تا دوستان هنرمند با خیال آسوده‌تری با ما همکاری کنند.


اوضاع این روزهای کسب‌وکارهای زنانه خوب نیست


الهه ادیبی، بنیان‌گذار کسب‌وکار زیکفام / کار من در پیج اینستاگرامی، آموزش ساخت صابون‌های دست‌ساز و فروش لوازم مورد نیاز این کار است. معمولاً این‌طور بود که بسیاری مواد اولیه را از ما می‌خریدند و در خانه محصول‌شان را درست می‌کردند و از طریق پیج اینستاگرام‌شان می‌فروختند. در واقع کاری که ما می‌کردیم، به اشتغال‌زایی نیز منجر می‌شد.

درست است تعداد فالوئرهای این افراد کم بود، اما باز هم فروش داشتند. تمام فروش من به اینستاگرام وابسته بود و راه دیگری برای فروش نداشتم. در حال حاضر همان‌طور که من تحت تأثیر این اتفاق قرار گرفته‌ام، آنها هم از این وضعیت آسیب دیده‌اند.

هیچ فروشی ندارند و حتی بعضی‌ها برای اینکه از وی‌پی‌ان استفاده می‌کنند، پیج اینستاگرام‌شان پریده و زحمت چندین ماهه‌شان بر باد رفته است. بسیاری از مشتریان قدیمم تماس می‌گیرند و می‌گویند دو، سه هفته است که اصلاً نمی‌توانند به اینستاگرام وصل شوند که محصول‌شان را بفروشند یا مواد اولیه سفارش دهند.

ما به طور متوسط هفته‌ای ۸۰، ۹۰ سفارش داشتیم که الان نهایتاً هفته‌ای ۲۰ سفارش داشته باشیم. هم به خاطر اینکه خیلی‌ها دسترسی ندارند که بخواهند سفارش دهند، هم به این خاطر که کسب‌و‌کارشان خوابیده و با خود فکر می‌کنند چیزی را که می‌سازند، اصلاً کجا باید بفروشند. خودمان هم دو کارگر داشتیم.

یکی‌شان مجرد بود که مجبور شدیم به او بگوییم این ماه نیاید. کارگری را که متأهل بوده نگه داشته‌ایم. ادمین پیج‌مان هم خانمی بود که دو بچه داشت و همسرش نمی‌توانست خرج خانه را بدهد. هم خودش صابون درست می‌کرد و می‌فروخت، هم ادمین پیج بود و بابت آن حقوق می‌گرفت. این چندماه چون او هم دسترسی به اینستاگرام نداشت و اصلاً دیگر نیازی به ادمین نیست، نتوانستیم به او حقوق بدهیم!


یک کار دلی که به یک کسب‌وکار جدی تبدیل شد


مرجان مردی‌ها، بنیان‌گذار برند کورال / برند کورال در بخشی از بیوی اینستاگرام خود عنوان دوستدار محیط‌زیست را نوشته است. دلیل این مسئله استفاده از دورریزها برای درست‌کردن خمیر پاپیه‌ماشه است. دورریزهای کاغذ، روزنامه یا شانه تخم‌مرغ به جای تبدیل به زباله، به یک مجسمه هنری تبدیل می‌شود که هم حالت کاربردی دارد و هم تزئینی است.

اینکه تصویری در ذهن داشته باشیم و ابتدا به شکل دوبعدی ظهور پیدا کند و در نهایت به حجم سه‌بعدی تبدیل شود، شگفت‌انگیز است. من کارهای هنری مختلفی انجام داده‌ام، اما وقتی وارد این کار شدم حس کردم فعالیت بسیار متفاوتی است. به اعتقاد من، تمایز کار هر هنرمند، شخصی‌سازی کارهاست که می‌تواند تبدیل به امضای هنرمند شود.

کمااینکه برند کورال هم تلاش کرده به سبک و روش خودش آثارش را بسازد. مجسمه آذردخت به‌عنوان یکی از این کارهای شخصی‌شده دختر پاییز و شرقی است. یک مثال دیگر کارهای شخصی‌شده، مجسمه دختری است که پرتقال در دست دارد و باز هم نمادی از پاییز است. هردوی این دختران هم شکل تزئینی دارند و هم کاربردی هستند، چون جایی برای قرار گرفتن شمع‌های وارمر دارند.

در حال حاضر می‌خواهم قدری از کارهای فانتزی فاصله بگیرم و آثار تزئینی با حجم‌های بزرگ‌تر تولید کنم. اتودهایی زده‌ام که در آینده اجرا خواهم کرد.موفقیت یک برند به بسیاری موارد بستگی دارد. اینکه کارها خاص باشد و به دل مخاطب بنشیند، در موفقیت آن مؤثر است. برندها باید کارهایشان را اصولی انجام دهند. از ابتدا نام‌گذاری و در ادامه رنگ و نمادهای مربوط به محصول اهمیت دارد.

من پله بعدی فعالیت خود را داشتن یک کارگاه برای ادامه تولید کارهای پاپیه‌ماشه و آموزش به علاقه‌مندان می‌دانم.
اوایل کار سرمایه اندکی داشتم و البته کار پاپیه‌ماشه نیز سرمایه زیادی نمی‌خواست. به قصد درآمد به سمت آن نرفتم و برایم فعالیتی دلی بود. اما در حال حاضر همه هزینه‌ها بالا رفته و بدون فروش، پیش بردن کارها مشکل است.


زنان باید نترسند و به دنبال علایق خود بروند


زهرا حیدری،‌ بنیان‌گذار برند «ایران‌کارا» / به خاطر سبک زندگی و کمبود فضا و تنوع پوشش و اکسسوری شخصی، این روزها استقبال بسیار گسترده‌ای از نظم‌دهنده‌های پارچه شده است. این محصولات به علت حمل و نگهداری راحت با زندگی امروزی همخوانی دارد.

اما اولین مشکل این است که در سازمان‌های مختلفی که ثبت برند می‌کنند یا مجوز صادر می‌کنند، هیچ سرفصل و دسته‌بندی برای نظم‌دهنده وجود ندارد و این کار را بسیار دشوار می‌کند. ما مجبور شدیم سرفصل نظم‌دهنده را وارد فرایندهای اداری این سازمان‌ها کنیم تا بتوانیم مجوز ثبت برند بگیریم. البته ما در زمینه شناساندن محصول به مشتری هم این سد را پیش رو داشتیم که با تلاش ۱۰ ساله توانستیم تا حدودی این محدودیت را رفع کنیم.

مشکل دیگر اینکه هیچ‌گونه حمایت خاصی از مشاغل انجام نمی‌شود و حتی برای دریافت یک وام اندک نیز، هیچ امتیازی برای ما قائل نمی‌شوند.

اینکه من به عنوان یک خانم محصولاتی که مشتری آن اکثراً خانم‌ها هستند، طراحی می‌کنم، بسیار به کسب‌و‌کارم کمک کرده؛ اما مشکل بزرگ آنجاست که در تولید صنعتی و عمده‌فروشی، فضا آنچنان مردانه است که من بسیاری از مشتریانی را که عادت به معامله با مردان دارند، از‌ دست می‌دهم؛ آنها وقتی متوجه می‌شوند که صاحب اصلی کار یک خانم است، کلاً از معامله منصرف می‌شوند.

از زنان تقاضا دارم به دنبال کاری که به آن علاقه‌مندید، بروید. خیلی از خانم‌ها فقط به دنبال استقبال و نیاز بازار می‌روند و چون علاقه‌ای به آن ندارند، مسیر را تا انتها پیش نمی‌روند. اگر علاقه داشته باشند، خلاقیت نیز رخ می‌دهد و موفق‌ می‌شوند. دوم اینکه از موانع نترستند و بدانند روزی‌دهنده خداست.


همه‌چیز به‌یکباره تغییر کرد؛ اما تغییر بد و به ضرر کسب‌وکارها


نگار حسینی،‌ بنیان‌گذار بلانش / ما در بلانش محصولات آرایشی بهداشتی طبیعی، فاقد هرگونه نگهدارنده و ماده شیمیایی می‌فروشیم. فروشگاه ما از ابتدای شکل‌گیری یعنی سال ۹۵، روی پلتفرم اینستاگرام راه‌اندازی شد. بهتر است بگویم با سرمایه محدودی که آن زمان داشتیم، این بهترین اتفاقی بود که می‌شد برایمان بیفتد.

گویی از ابتدا در سرتاسر ایران بلکه جهان به‌رایگان شعبه داشتیم و این برای کسب‌و‌کار نوپای ما عالی بود. بر همین اساس و با وجود اینکه پس از شش، هفت سال کار تعداد قابل توجهی مشتری وفادار داریم، همچنان بخش زیادی از فروش از طریق اینستاگرام انجام می‌شد.

تحلیل اجمالی حدود یک ماه اخیر می‌گوید ما حدود ۷۵ درصد از فروش‌مان را از دست داده‌ایم. البته جدا از فیلتر بودن اینستاگرام، شرایط جامعه به قدری ملتهب است که به گمانم خرید، آن هم خرید محصولات آرایشی – بهداشتی اولویت مردم نیست. این است که مشتری‌های وفاداری که برای خرید به اینستاگرام وابسته نبودند هم کمتر سفارش ثبت می‌کنند. حتی گاهی عده‌ای از مشتریان می‌گویند خجالت می‌کشند در چنین شرایطی نگران پوست‌شان باشند.

بیش از تأثیر بر فروش، فیلترینگ اینستاگرام روی برنامه‌های توسعه‌ای ما اثر منفی گذاشت. برنامه اعطای نمایندگی به چند شهر داخلی و دو شهر خارجی معلق شد. کارگاه‌های آموزشی‌مان که باید از طریق اینستاگرام اطلاع‌رسانی و پیگیری می‌شدند، امکان برگزاری نیافتند. برنامه‌ای برای جذب چند نیرو و ایجاد چند دپارتمان جدید برای توسعه بلانش داشتیم که همگی مسکوت ماندند.

ما در بلانش معتقدیم نباید تسلیم شد. همه تلاش‌مان را برای بازگرداندن پلتفرم اصلی کارمان یعنی اینستاگرام می‌کنیم. سایت بلانش هم به‌زودی راه‌اندازی می‌شود. باید بگویم بسیار آسیب‌دیده‌ایم‌، به‌ویژه از لحاظ میزان درآمد، اما ناامید نیستیم. اینجا خاورمیانه است و ما هر روز ناچاریم برنامه‌های جایگزین داشته باشیم.


اوضاع کسب‌وکارهای اینستاگرامی امسال فاجعه بود!


عاطفه هاشمی منفرد،‌ بنیان‌گذار برند روچ منفرد / کار ما فروش محصولات سوزن‌دوزی بود. با چندین زن روستایی در سیستان و بلوچستان کار می‌کردم. ما سایت هم داریم، ولی آن‌قدر که روی اینستاگرام فروش داشتیم، در سایت نداشتیم. شاید بتوانم بگویم ۹۰ درصد فروش‌مان از طریق اینستاگرام بوده که الان کلاً تعطیل شده است.

هیچ‌کدام از زنانی که با من کار می‌کردند، دیگر کاری ندارند. فقط هم مسئله فیلتر اینستاگرام نیست. نیروهای من در روستاهای سیستان و بلوچستان هستند. من از طریق واتس‌اپ با آنها در ارتباط بودم و می‌گفتم هر سفارش را با چه رنگی و چطور بدوزند و مشتری چه چیزی خواسته است.

الان در آن منطقه کلاً اینترنت را قطع کرده‌اند و من با آنها ارتباطی ندارم. هرازگاهی به آنها اس‌ام‌اس می‌دهم و حال‌شان را می‌پرسم. از آنجا که فروش درستی نداریم، نیروهایم را هم کم‌کم از دست داده‌ام. کسانی که تا یک ماه پیش درآمد کمی از این طریق داشتند، الان فقط نان خشک و آب می‌خورند. خودم کارمندم و حقوقم را که می‌گیرم، بدون اینکه آنها کاری داشته باشند، برایشان مبلغی را واریز می‌کنم که لااقل زنده بمانند.

بسیاری از مردم از طریق اینستاگرام درآمد داشتند و همین افراد از پیج‌های دیگر خرید می‌کردند. حالا آنها هم کسب‌و‌کارشان تعطیل شده و دست‌شان خالی است و نمی‌توانند خرید کنند. پول دست مردم نیست. حتی چند روزی یکی از دوستان غرفه‌ای کنار دریاچه چیتگر اجاره کرد و از روی محبت اجناس ما را هم گذاشت که اگر مردم خواستند، بتوانند بخرند.

من سایت را راه‌اندازی کردم و با اینکه هیچ درآمدی نداریم، هزینه بزرگی برای سایت کرده‌ام. ولی چطور به مردم بگویم از طریق سایت خرید کنند؟ اینستاگرامی نیست که بخواهم سایتم را در آنجا تبلیغ کنم.


بیکاری و از بین رفتن کسب‌وکارها خطر بزرگی است


زهرا شبانی،‌ بنیان‌گذار کسب‌وکار یوکابد / اسم کاری که انجام می‌دهم، قیطان‌دوزی است. سبد درست می‌کنم و در پیج اینستاگرام به فروش می‌رسانم. کل فروش من از طریق اینستاگرام بود. دو ماه پیش می‌خواستم سایتی راه بیندازم که برایش خیلی هزینه کردم، اما این روزها به اختیار خودم فعالیتم را کنسل کرده‌ام و دایرکت‌هایم را چک نمی‌کنم. به طور کلی می‌توانم بگویم با وجود اینکه در زمان تغییر فصل مشتری‌هایم بیشتر می‌شدند، تعداد سفارش‌هایم به ۱۰ درصد گذشته رسیده است.

تصمیم داشتم بعد از راه‌اندازی سایت، کارگاه را گسترش دهم و نیروی کار بیشتری داشته باشم که در بخش‌های مختلف مثل آماده‌سازی و بسته‌بندی کمک کنند که کنسل شد. فیلترینگ اینستاگرام حتی به کسی که من از آن نخ و کاغذ بسته‌بندی می‌خریدم هم آسیب زده، چون دیگر خریدی ندارم و آنها هم اینستاگرامی بودند.

در کل سه نفر بودیم که در این مدت نه خودم کار کرده‌ام، نه بچه‌ها آمده‌اند. قرار بود با راه‌اندازی سایت تعدادمان بیشتر هم بشود، ولی قبل از راه‌اندازی سایت این اتفاق افتاد. فکر نمی‌کنم در حال حاضر کسی از نظر شرایط روحی آمادگی شروع به کار داشته باشد.

لااقل من این‌طور هستم. به نظر نمی‌رسد که مردم هم روحیه خرید داشته باشند. نمی‌دانم در آینده چه اتفاقی می‌افتد، ولی اگر اینستاگرام فیلتر بماند، کاری نمی‌توان کرد. من می‌خواستم سایت را هم از طریق اینستاگرام راه بیندازم و تبلیغ کنم. تمام مراحل تبلیغ و ارائه محصول در اینستاگرام بود.

مجموع این شرایط، کار کردن را برای فروشگاه‌ها و کسب‌وکارهایی که از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کردند تقریبا غیرممکن کرده است. البته که تلاش داریم در همین شرایط سخت هم مسیری برای ادامه دادن پیدا کنیم اما انگیزه‌ها از همیشه کمتر شده است!


رؤیای جهانی شدن در روزگار محدودیت‌ها


سپیده عظیمی، خالق کسب‌وکار کیک‌و‌شیرینی / بازار خوراکی‌جات یک بازار جهانی است و بالطبع آموزش آشپزی، کیک و دسر نیز در تمام جهان متقاضیانی دارد، مخصوصاً که این آموزش‌ها تجربه‌محور هستند و نوع آموزش ربطی به فرهنگ و حتی زبان کشورها ندارد. همین امر باعث می‌شود استادان حوزه‌ آشپزی بازار بسیار بزرگی پیش‌ رو داشته باشند.

من با چندین آموزشگاه آشپزی در دوبی نیز مذاکره کرده‌ام تا آموزش‌هایم را در سطح بین‌المللی نیز گسترش دهم. نوع کیک و شیرینی‌هایی که در ایران تولید می‌شود برای کشورهای همسایه بسیار جذاب است. البته از سهم بازار خودم اطلاعی ندارم، اما ورک‌شاپ‌ها و هنرجویان آنلاین زیاد هستند. به لحاظ در‌آمدی نیز درآمد شخص من بالاتر از کسانی است که در رشته من شغل ثابت و استخدامی دارند.

دوست دارم کسب‌و‌کارم جهانی شود. به ‌دلیلی که پیش‌تر گفتم، مطمئن هستم که می‌توانم کسب‌وکارم را جهانی کنم و این آموزش‌ها را به تمام افراد در دنیا ارائه دهم. من برای آموزش‌دیدن خودم و به‌روز نگه‌داشتن سرفصل‌های آموزشی‌ام، از طریق شبکه‌های اجتماعی با استادان مطرح دنیا در ارتباط هستم و می‌دانم این کسب‌و‌کار به‌راحتی در سطح جهان قابل توسعه است.

استقبال مخاطبان و زمینه‌ رشد این کار در جهان بسیار زیاد است و منع بین‌المللی برای ورود به بازار جهانی وجود ندارد، اما مشکل اصلی رسیدن به این چشم‌انداز درون خود کشور است. فیلترینگ و محدودیت‌های شبکه اجتماعی نه‌تنها فروش محصول و خدمات را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، بلکه گردش اطلاعات مفید و آموزش‌های به‌روز و طرح سؤالات و ارتباطات کاری با استادان مطرح جهان را نیز از بین می‌برد و همه برندسازی که سال‌ها برای آن زحمت کشیده بودیم نیز بلااستفاده شده است. بماند که از ابتدای طرح فیلتر شبکه‌های اجتماعی، من حتی هزار تومان درآمد نداشته‌ام.


چرا باید روی کار خودمان تمرکز کنیم و به پیش برویم


زهرا غفوری،‌ بنیان‌گذار کلبه مهرسان / اولین توصیه من داشتن تمرکز است؛ از این شاخه به آن شاخه نپرید و در یکی از حوزه‌هایی که دوست دارید یا در آن توانمند هستید، به شکل متمرکز پیش بروید و همان کار را انجام دهید. از نظرات و حرف‌های دیگران نهراسید و اگر هدفی دارید، همه زمان و انرژی خود را صرف آن کار کنید تا نتیجه بگیرید. بعد از اولین نتیجه‌ها کم‌کم افراد با شما همراه می‌شوند.

بسیاری از دوستان گالری‌دار هستند که طی سال‌ها کار توزیع صنایع دستی را انجام می‌دهند و بالطبع هزینه‌های زیاد و محدودیت نمایش محصولات در یک گالری باعث می‌شود هم مبلغ سربار بیشتر شود و هم تنوع محصولات برای کسانی که خرید عمده یا جزئی دارد، کاهش یابد.

نوآوری در کلبه مهرسان بدین ترتیب است که یک فروشنده در شهرستان به خاطر سقف مبلغ خرید عمده از یک گالری مجبور است تنوع کار فروشگاهش را پایین بیاورد یا از خرید منصرف شود. گاهی هم به دلیل نیاز به هماهنگی بسیار زیاد با گالری‌های مختلف هزینه و زمان زیادی را صرف می‌کند؛ اما فروشنده در خرید از کلبه مهرسان، با هر بار خرید عمده می‌تواند از میان کارهای ۵۰ تولیدکننده، با یک بار مذاکره و هماهنگی و هزینه جابه‌جایی محصولات مورد علاقه خود را سفارش دهد.

به همین دلیل استقبال بسیار خوبی از این خدمت ما از طرف گالری‌داران و فروشندگان صنایع دستی رخ داده است. البته این نکته که من یکی از معدود زنانی هستم که پخش عمده صنایع دستی را انجام می‌دهم و ظرافت‌های کار را در نظر می‌گيرم نیز می‌تواند در این استقبال مؤثر باشد. در ابتدای کار من در اتاق خودم کار می‌کردم، اما اکنون در یک واحد جداگانه محصولات صنایع دستی را نگهداری می‌کنم و تولید محتوا انجام می‌دهم.


چرخش تمرکز از استارتاپ‌ها به بیگ‌تک‌ها!


زینب دولتی، بنیان‌گذار مرکز نوآوری و توسعه کسب‌وکار مدسا / مدسا مرکز نوآوری و توسعه کسب‌وکار تخصصی طراحی و تولید لباس است. ما در این مرکز با کسب‌و‌کارهای نوپا همراه می‌شویم تا با بهینه‌ترین مسیر به توسعه دست‌ یابند. چند بخش مجزا و متفاوت برای ارائه خدمات به مشتریان داریم و بخش تولید لباس که برند شخصی من است نیز از فعالیت‌های مدسا است.

در بخش مشاوره، همراه کسب‌و‌کارهای این حوزه هستیم و در هر کجای مسیر که باشند، به آنها خدمات ارائه می‌دهیم. مثلاً برای کسب‌وکارهای نوپا مشاوره مسیر و تعیین استراتژی و حتی خدمات مسیر تولید محصول ارائه می‌دهیم و برای کسب‌و‌کارهای بالغ‌تر، خدمات کمپین‌نویسی و تولید محتوای تصویری انجام می‌دهیم و به نمایش بیشتر محصولات تولید‌شده توسط برندهای نوپا نیز کمک می‌کنیم.

با توجه به اینکه کسب‌وکارهای نوپا و خلاق اکثراً با سرمایه کم و اندک شروع به کار می‌کنند، این بودجه محدود باعث می‌شود که استفاده حداکثری از همه پلتفرم‌های کم‌هزینه و رایگان یک امر گریز‌ناپذیر باشد و اگر کسب‌و‌کارها به این فضا دسترسی نداشته باشند، به‌طور قطع، مسیر معرفی و گسترش آنها مختل می‌شود.

فیلترینگ نیز باعث شده که طی چند ماه اخیر همه این کسب‌و‌کارها تحت فشار مضاعف قرار بگیرند. فشار قبلی و اولیه از جانب تورم و تغییر قیمت‌ها بود که به واسطه افزایش قیمت هرروزه دلار، رخ داده بود و همزمان فیلترینگ ضربه بسیار محکمی را به‌صورت مضاعف به کسب‌و‌کارها وارد کرد و باعث شد بسیاری از ‌آنها تعدیل نیرو کنند، تولید محصولات جدید را متوقف یا به‌طور کلی کسب‌وکار را تعطیل کنند و این ضربه نه‌تنها کسب‌وکارها را تهدید می‌کند، بلکه نبض مد ایرانی را نیز متوقف می‌کند، چون همین کسب‌وکارهای خلاق و کوچک بودند که تنوع و رنگارنگی را به بازار تزریق کردند، چراکه تولیدکنندگان قدیمی و بزرگ بازار نتوانسته بودند نیاز متنوع بازار را پوشش دهند و این خلأ را پر کنند.

لینک کوتاه: https://karangweekly.ir/odnx
نظر شما درباره موضوع

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.