رسانه اقتصاد نوآوری ایران

دویدن روی تردمیل

گزارش ویژه کارنگ از وضعیت کسب‌وکارهای نوآور حوزه کشاورزی که نسبت به سایر حوزه‌ها، به دلایل مختلف، اوضاع نامساعدتری پیدا کرده است.

زمان مطالعه: 9 دقیقه

امنیت غذایی در گرو توسعه پایدار و بهینه‌سازی‌ منابع آبی و خاکی برای تولید و خودکفایی غذایی است که یکی از مهم‌ترین وظایف هر دولت و حکومتی به‌شمار می‌رود. راهکارهای نوآورانه و فناوری‌محور در زنجیره کشاورزی سبب ایجاد بهر‌ه‌وری، توزیع عادلانه منابع، شفافیت، زنجیره ارزش پویا و استحکام بنیان‌های غذایی و بهره‌برداری حداکثری با کمترین میزان تخریب منابع در کشورهای مختلف شده و همین موضوع، اهمیت حرکت از شکل سنتی به روش‌های نو را بیش ‌از ‌پیش برای حوزه کشاورزی آشکار کرده است.

این حرکت نیازمند وجود بسترهای باثبات، فرهنگ‌سازی، آموزش و حمایت حاکمیت است. در سال‌های اخیر شاهد تولد کسب‌وکارهای نوآور در حوزه کشاورزی بوده‌ایم که توانسته‌اند الگوهای موفقی بسازند و موجب ترغیب کارآفرینان نوآور به این حوزه شوند.

اما آنچه امروز به نظر می‌رسد، این است که موانع و متغیرهای غیرقابل پیش‌بینی عرصه را برای نوآوران کشاورزی تنگ کرده است. در گفت‌وگویی با برخی از این کسب‌وکارها، از آنها وضعیت امروز کشاورزی نوین ایران را جویا شدیم و از چالش‌هایی که با آنها درگیر هستند، پرسیدیم.


توسعه روستایی بدون اینترنت بی‌معناست


فاطمه کشاورزی، بنیان‌گذار استارتاپ واچینک / برای کسب‌و‌کارهای روستایی، پلتفرمی مانند اینستاگرام زیرساخت بسیار ساده‌تری نسبت به سایت است. اساساً شبکه‌های اجتماعی به خاطر ذات خود پتانسیل بیشتری برای کسب‌و‌کارهای کوچک، مانند کسب‌و‌کارهای روستایی دارند.

اما زمانی که این پلتفرم‌ها بدون در نظر گرفتن مشاغلی که در آن ایجاد شده، از دسترس خارج می‌شوند، عملاً بخش بزرگی از روستاییانی که با مشقت‌های فراوان توانسته بودند روی این پلتفرم‌ها محصولات‌شان را به فروش برسانند، حذف می‌شوند. زحمات زیادی بابت فرهنگ‌سازی استفاده از اینترنت برای روستاییان کشیده شده بود.

اگر سیاست‌های توسعه روستایی را بر مبنای زیرساخت‌ها قرار ندهیم، این مفهوم کلاً بی‌معنا می‌شود. اینترنت یکی از مهم‌ترین زیرساخت‌های توسعه روستایی است که نمونه‌های تأثیرگذار بسیاری از آن در کشور وجود دارد. هر روستایی که دسترسی به اینترنت پیدا کرده، در مسیر توسعه قرار گرفته است.‌

ما از ابتدای سال تا اواخر شهریورماه امسال رشد خوبی را تجربه کردیم و با توجه به اینکه محصولات ما فصلی است، بیشترین فروش ما در نیمه دوم سال اتفاق می‌افتد. اتفاقات اخیر ضربه سنگینی به ما زد. از طرفی دسترسی نداشتن به اینترنت با‌کیفیت و از طرف دیگر هجمه‌های غیرمنصفانه از سمت برخی کاربران، اجازه فعالیت به ما در شبکه‌های اجتماعی را نمی‌دهد.

به همین دلیل روی وب‌سایت تمرکز کرده‌ایم که البته اختلالات اینترنت اجازه بهره‌مندی از سایت را، هم برای ما و هم برای کاربران، سخت کرده است. در کنار اینها افزایش روزانه قیمت دلار هم فضای گیج‌کننده‌ای برای کسب‌و‌کارها و سرمایه‌گذاران ایجاد کرده است.

ما استارتاپ‌مان را با هزینه شخصی راه‌اندازی کرده‌ایم و در چنین شرایطی ترجیح می‌دهیم به جذب سرمایه فکر نکنیم. مشتریان فعلی که از ما خرید می‌کنند، مشتریانی هستند که حداقل یک ‌بار از ما خرید کرده‌اند و روند جذب مشتری جدید برای ما متوقف شده است.


۸۰ درصد ریزش داشته‌ایم


سهیل جعفر صالحی، بنیان‌گذار مجموعه گردشگری کشاورزی ورگانو / امروز استارتاپ‌ها در زمینی بازی می‌کنند که بستری وجود ندارد. خودشان باید بسترهای مورد نظرشان را ایجاد کنند. وقایع اخیر و محدودیت‌های اینترنت و منع دسترسی به شبکه‌های اجتماعی، این مشکل را دوچندان و کورسوی امید ما را تنگ‌تر کرد.

امروز مشکل بزرگ ما مسئله تأمین است. در واقع حلقه اول کسب‌‌وکار ما مزارع کشاورزی هستند. بسیاری از این مزارع بسته شده‌اند، خود ما هم در بازاریابی و فروش با مشکل مواجه شده‌ایم و تا امروز حدود ۸۰ درصد ریزش را تجربه کرده‌ایم. موضوع فعالیت ما گردشگری کشاورزی است که دو صنعت گردشگری و کشاورزی را به هم متصل می‌کند.

قوانین و تعاریف درستی برای این موضوع فعالیت وجود ندارد. بوروکراسی‌های پیچیده و دست‌وپاگیر هم مزید ‌بر ‌علت است. از طرف دیگر بحث آموزش برای مزرعه‌داران و کشاورزان بسیار پر‌هزینه است. آموزش کار ما نیست، ولی مجبور شدیم برنامه‌های بازاریابی و تبلیغات خود را متوقف کنیم و بیشتر روی آموزش متمرکز شویم.

ما از ابتدای سال تا هفته اول مهرماه فعال بودیم و با برنامه‌ریزی‌هایی که از سال قبل کرده بودیم، آماده برداشت و بهره‌برداری بودیم. اما با اتفاقات اخیر و بی‌ثباتی‌های اجتماعی و اقتصادی، مسئله گردشگری به حاشیه رانده می‌شود.

هرچند گردشگری کشاورزی جزو شاخه‌های ارزان‌قیمت گردشگری محسوب می‌شود، اما فضای روانی حاکم بر جامعه باعث شده گردشگری یا از سبد خانوار حذف شود یا سهم بسیار کوچک و ناچیزی به خود اختصاص دهد. در چنین شرایطی ریسک سرمایه‌گذاری افزایش می‌یابد و سرمایه‌گذار به‌دنبال فرصت‌های کم‌خطرتر برای سرمایه‌گذاری است.

ما راهی جز امیدواری نداریم. اگر بخواهیم در این کشور کار کنیم، باید بدانیم که اول به امید نیاز داریم و بعد باید برای رشد بجنگیم. طی سال‌های گذشته هم یاد گرفتیم چطور با مشکلات روبه‌رو شویم.


۳۰ درصد ترافیک از دست رفت


محمد براتی، بنیان‌گذار آهوتا / اکنون اصلی‌ترین چالش ما این است که برای اتصال به سرویس‌های بین‌المللی باید زمان زیادی صرف کنیم، اما از نظر فروش دچار چالش جدی نشده‌ایم؛ با اینکه تبلیغاتی هم در شبکه‌های اجتماعی در دو ماه گذشته نداشته‌ایم، ولی تفاوتی در فروش مشاهده نکرده‌ایم.

ما این موقعیت را از قبل پیش‌بینی کرده بودیم و با اینکه بیشترین فالوور اینستاگرام در بین پیج‌های مرتبط با عسل را در ایران داریم، سعی کردیم مشتریان خود را به سایت‌مان هدایت کنیم. عسل برای مشتریان ما یک محصول پرمصرف و روزانه است و بعد از اتمام محصول، دوباره از خود ما خرید می‌کنند.

چالش جدیدی که برای ما به وجود آمده موضوع ارزش‌افزوده برای محصول عسل است. از سالیان دور محصولات زنبور عسل معاف از مالیات بوده، ولی متأسفانه امسال برای اولین سال، این معافیت مالیاتی برداشته شده است. به هر جایی که دسترسی داشتیم، نامه‌نگاری کردیم؛ از نمایندگان مجلس تا دفتر ریاست‌جمهوری و هر جایی که احساس می‌کردیم ممکن است صدایمان را بشنوند.

البته نه‌ فقط ما، بلکه تمامی اتحادیه زنبورداران و کسانی که در این حوزه فعال‌اند. ولی متأسفانه هیچ پاسخ مشخصی دریافت نکرده‌ایم. یکی دیگر از مسائلی که این روزها برای ما به وجود آمده، مرتبط با نرخ دلار است که بلافاصله در قیمت مواد مصرفی بسته‌بندی تأثیر داشت. افزایش نرخ ارز موجب می‌شود تأمین‌کنندگان این مواد، عرضه را متوقف کنند و این یک چالش جدی برای ماست. در کل فضای کسب‌وکار را ازدست‌رفته می‌بینم و دیگر به ماندن فکر نمی‌کنم.

بسیاری از دوستان من هم که کسب‌وکاری داشتند، رفته‌اند. اگر ابراز ناراحتی نمی‌کنم به این دلیل است که دیگر امیدی ندارم. حتی اگر فروش هم بیشتر شود، ارزشش را ندارد. چون هیچ چیزی معلوم نیست. ما کلی برای تولید محتوا زحمت کشیدیم، یک استودیو تجهیز کردیم و هزینه‌های هنگفتی برای این کار صرف کردیم، اما یکباره همه‌ چیز از دست رفت. حدود ۳۰ درصد از ترافیک سایت‌مان به‌دلیل اختلالات کم شده؛ اینها مسائلی است که دیگر انگیزه‌ای برایمان نمی‌گذارد.


یک اتفاق روانی در حال رخ‌دادن است


فاطمه درویشی، بنیان‌گذار زعفروش / پیش‌تر هم این ترس وجود داشت که نکند اینستاگرام فیلتر شود. از لحظه‌ شروع حوادث این چند ماه، دکمه فیلترینگ را زدند. از همان‌جا نطفه امید در دل ما کشته شد. تمام امیدها و آرزوها، تمام برنامه‌ریزی‌ها و انگیزه‌ها به یک لحظه بند است؛ کسی تصمیم می‌گیرد دکمه‌ای را بزند و تو تمام می‌شوی.

کسب‌وکاری مانند ما که ۷۰ درصد سرمایه‌گذاری‌اش را روی اینستاگرام کرده، نابود می‌شود. این شاید به معنای نابودی کسب‌وکار نباشد، ولی قطعاً به معنای نابودی امید و انگیزه است. ۶۰ درصد از مخاطبان‌مان را از دست داده‌ایم. یک اتفاق روانی در حال رخ‌دادن است. درد بزرگتر این است که با وجود افزایش قیمت دلار، قیمت زعفران به شکل دستوری کاهش پیدا کرده است.

دولت مصوب کرده بود هر کیلو زعفران را ۴۱ میلیون و ۳۰۰ تومان می‌خرد؛ یک‌ ماه بعد همین دولت که دکمه‌های مختلفی زیر دستش است این قیمت را به ۲۷ میلیون تومان کاهش می‌دهد. چرا؟ می‌گویند نقدینگی نیست. اگر می‌خواهی بفروشی فقط با این قیمت می‌خرم. تمام حرف‌هایی که برای حمایت از کشاورز و کشاورزی نوین زده می‌شود، فقط شعار است.

امروز خود دولت بیشترین فشار را به اکوسیستم کشاورزی وارد می‌کند و آن را به مرز نابودی کشانده است. با این تورم، گوجه و خیار را کیلویی دو هزار تومان از کشاورز می‌خرند که بیشتر شبیه یک شوخی است. این شرایط نه به نفع کشاورز است، نه کارآفرین و نه سرمایه‌گذار. ما هم اگر موتور خلق پول درستی نداشته‌ باشیم، نمی‌توانیم سرمایه جذب کنیم.

توسعه و رشد نیز که به‌طور کلی بی‌معناست. فعلاً باید زنده‌ بمانیم و باید بین ماندن و رفتن یکی را انتخاب کنیم؛ اما شرایط به قدری پیچیده است که هیچ تصمیمی نمی‌شود گرفت.


جوانه‌هایی که رشد نمی‌کنند


محمد قائم‌پناه، بنیان‌گذار کشمون / تا پیش از این هم چالش‌ها کم نبودند. ما در مرحله اول جذب سرمایه در کشمون مبلغی معادل ۱۰۰ هزار دلار جذب سرمایه داشتیم. در مرحله دوم که مبلغ ریالی چندبرابر مرحله اول بود، باز هم معادل ۱۰۰ هزار دلار شد. انگار روی تردمیل پیش رفتیم. البته در این مدت آموزه‌های زیادی کسب کردیم، اما از نظر کسب‌وکار پیشروی به حساب نمی‌آید. این مسئله عمیقی است.

وقتی سرمایه‌ و پولی به کشور نمی‌آید، فقط سرمایه‌گذارانی باقی می‌مانند که قریب به ۸۰ درصد آنها تنها بلدند از طریق بازی‌های سیاسی‌ و رانت پول دربیاورند و می‌خواهند در استارتاپ‌هایی سرمایه‌گذاری کنند که ۸۰ درصد این استارتاپ‌ها اهل شفافیت و کار مشخص با هدف مشخص هستند.

وقتی سرمایه‌گذار خارجی به کشور نیاید، یادگیری‌اش را هم نمی‌آورد. ۹۵ درصد سرمایه‌گذار داخلی هم سرمایه‌اش را از دنیای سنتی کسب‌ کرده و این فضا را کمتر می‌شناسد و کلاً ذهنیت متفاوتی نسبت به این حوزه دارد. وقتی ذهنیت بنیان‌گذاران با سرمایه‌گذاران همسو نباشد، چالش‌های عمیق دیگری هم شکل می‌گیرد. حالا با اتفاقات اخیر، دیگر دویدن روی این تردمیل برای همه واضح و روشن شده است.

حالا کسب‌وکارهای کوچک کشاورزی در شهرستان‌های کوچک هم به مهاجرت فکر می‌کنند. هند، کشورهای حاشیه خلیج ‌فارس و اروپا، مقاصدی هستند که این تیم‌ها انتخاب کرده‌اند. این ناامیدی‌ها و مهاجرت‌ها از آنجا ناشی می‌شود که انگار دیگر قرار نیست کسب‌وکارها در اینجا به نتیجه برسند.

برخی علنی‌تر این موضوع را بیان می‌کنند و برخی هم که درجه‌ای از امیدواری را داشته‌اند، درگیر تصمیم‌گیری هستند. خود من هم کارهایی را در هلند پیش برده‌ام و اگر هم قرار باشد اینجا کاری کنم، ترجیح می‌دهم زیرساخت‌هایش را از بیرون کشور بسازم. چشم‌اندازی برای بزرگ‌شدن وجود ندارد؛ چراکه فضای کسب‌وکار امنیتی شده است.

حتی اگر استارتاپی فعالیتش در زمینه امنیت غذایی و پدافند غیرعامل باشد، باز هم اجازه بزرگ‌شدن و جذب حداکثری کاربر را ندارد. حاکمیت قانون و ثباتی دیده نمی‌شود. حتی انتقادات ساده کسب‌وکاری هم به برخوردهای امنیتی شدید منجر می‌شود که نمونه‌اش مسائلی است که برای چند تن از دوستان اکوسیستم پیش آمده است.

با این حال در حال توسعه پلتفرم اشتراک‌گذاری تجارب کشاورزی هستم که هیچ تضمینی وجود ندارد با رشد و جذب کاربر، جلوی فعالیتش گرفته نشود. سقف‌ها کوتاه شده و عرصه بر امنیت شخصی و کسب‌وکاری تنگ شده است. اگر هم بخواهم مثبت نگاه کنم، می‌توانم بگویم اکوسیستم برای ما مثل دبستانی بود که الفبای کسب‌وکار را در آن آموختیم و حالا برای مقطع بالاتر باید از این دبستان خارج شویم تا روزی که بتوانیم برگردیم و دانش کسب‌شده را در اینجا به کار بگیریم.


بخش خصوصی کشاورزی و مفهوم نوآوری


حمیدرضا مختاری، بنیان‌گذار باشگاه نوآفرینی توسکانو / عمده مسئله‌ای که کسب‌وکارهای نوآور کشاورزی و در کل جامعه امروز ما با آن مواجه است، عدم امکان مشارکت افراد و بخش خصوصی در برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌هاست. یکی از مبانی ساده مدیریت این است که اگر فردی در برنامه‌ریزی مشارکت کند، آن برنامه‌ریزی ساده‌تر اجرا می‌شود، اما زمانی که بخش خصوصی نادیده‌ ‌گرفته می‌شود و برنامه‌ریزی‌ها به‌صورت ابلاغی و دستوری صادر می‌شود، طبیعتاً دافعه به همراه دارد و نباید انتظار داشت که امور طبق برنامه‌ریزی پیش برود؛ بنابراین یکی از موارد مهم در سیاست‌گذاری، دخالت بخش خصوصی است.

یکی از اتفاقات مبارکی که در دوره وزارت آقای حجتی، وزیر سابق کشاورزی افتاد، این بود که ایشان در جلسات اداری وزارتخانه همواره چند تن از فعالان بزرگ کشاورزی را از بخش خصوصی دعوت می‌کردند و نظرات و دیدگاه‌های آنان را جویا می‌شدند. از طرفی مسئله مهم بخش خصوصی این است که هنوز نهادینه نیست؛ یعنی نهادهایی که امروز به‌عنوان بخش خصوصی می‌شناسیم، هنوز به بلوغ و پختگی نرسیده‌اند. اگر بخواهیم بخش خصوصی پویا داشته‌ باشیم و از مشارکت آن در سیاست‌گذاری بهره‌مند شویم، به انسجام نیاز داریم.

عمر تعاونی در اروپا به دهه ۱۸۸۰ برمی‌گردد و ما هنوز تعاونی به آن مفهوم در ایران نداریم؛ یعنی افراد نتوانسته‌اند در کنار هم با انگیزه‌های درون‌زاد یک تعامل سازنده ایجاد کنند و عمده اتحادیه‌ها و سندیکاها به دولت وابسته‌اند. باید فرهنگ مشارکت و اتحاد را احیا کنیم و این امر به زمان و آموزش نیاز دارد.

از طرف دیگر در دنیای پرشتابی زیست کرده و مدام فکر می‌کنیم که از دنیا عقب‌ افتاده‌ایم. به خودمان وقت نمی‌دهیم و مسائل را ریشه‌ای حل نمی‌کنیم. ما در کوتاه‌مدت کماکان با این مشکلات امروزی روبه‌رو هستیم و باید سعی کنیم از آن عبور کنیم، اما افق‌های میان‌مدت و بلند‌مدت را روشن می‌بینم و فکر می‌کنم بر موانع غلبه خواهیم کرد.


زمین به آب و کسب‌وکار دیجیتال به اینترنت نیاز دارد!


حسن موحد، بنیان‌گذار تازه‌چین / ما نیز مانند بسیاری از کسب‌وکارهای این حوزه در «تازه‌چین» دچار چالش‌های زیادی شدیم که مهم‌ترین عامل آن قطعی ‌اینترنت و دسترسی نداشتن به شبکه‌های اجتماعی بود و راهی که مشتریان برای ارتباط با ما انتخاب کردند، تماس تلفنی است. تأثیر این اتفاقات روی بازار امسال ما کم بود، اما مطمئناً برای سال آینده خیلی بیشتر خواهد بود؛ چراکه ابزارهای مارکتینگ و جذب مشتری جدید از کار افتاده است. تعداد کسانی که امسال از ما خرید نکرده‌اند در سال آینده بیشتر خواهد شد، چون نمی‌توانیم ریزش‌ها را جبران کنیم.

برای دسترسی به پلتفرم‌ خودمان هم دچار دردسر و آسیب زیادی شدیم. سرورهای ما در آلمان بود و به‌دلیل اختلالات مجبور شدیم آن را به داخل منتقل کنیم و روی سرورهای ابر آروان قرار دهیم که بعد هم خود ابر آروان دچار مشکلاتی شد که باز هم آسیب‌زننده بود و مجبور شدیم دوباره زیرساخت‌هایمان را تغییر دهیم.

تنها اتفاق دلگرم‌کننده، حمایت مردم بود. اگر مردم ترجیح نمی‌دادند از ما خرید کنند، تأثیرات منفی به‌مراتب بیشتری متوجه ما بود. بی‌ثباتی قیمت ارز هم می‌تواند چرخه تولید محصول را دچار مشکل کند. محصولی مانند گردو، فصلی است و کشاورزان در مهرماه محصولات‌شان را به فروش می‌رسانند. کشاورز هم دلال یا سفته‌باز نیست که به‌دنبال ارز و نوسانات آن باشد. کشاورز گردو را با دلار ۲۷ هزار تومانی برداشت کرده و به فروش رسانده است.

افزایش ناگهانی قیمت، کشاورز را دچار آسیب می‌کند؛ چراکه برای سال مالی آینده که افزایش قیمت برای سم و کود و ماشین‌آلات دلاری محاسبه شده، محصولش را به قیمت پایین‌تری و به ریال فروخته است. اوضاع صنعت کشاورزی، خصوصاً برای محصول گردو، اوضاع طبیعی و مناسبی نیست. زمین کشاورزی به آب و کشاورزی دیجیتال هم به اینترنت نیاز دارد. تمام این گرفتاری‌ها در کنار بحران آب در همدان و کمبود نیروی متخصص، چشم‌انداز امیدوارکننده‌ای تصویر نمی‌کند.

لینک کوتاه: https://karangweekly.ir/jlqv
نظر شما درباره موضوع

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.