کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
با وجود انتقاداتی که به ساختار نئوبانکها در ایران وارد است، به نظر میرسد با حضور گروههای مختلف روزبهروز بر رونق این بخش افزوده میشود. کسانی که از این نئوبانکها استفاده کردهاند دیگر به خدمات و امکاناتشان عادت کردهاند و سخت میتوان آنها را به دنیای ماقبل ظهور نئوبانکها بازگرداند.
همان اتفاقی که برای مردم دنیا رخ داده، برای ایرانیان نیز افتاده است؛ هرچند هنوز کاستیهای بسیاری وجود دارد که یک سر این کمبودها به رگولاتوری ضعیف در این بخش و قسمتهای مرتبط با آن برمیگردد و بخشی هم به علت نوپایی این صنعت در کشور است.
نوید رجاییپور، مدیرعامل فردابانک که از سرمایهگذاری مشترک هلدینگ هایوب و بانک ایرانزمین شکل گرفته، میگوید ماهیت کسبوکاری بانکها متفاوت از نئوبانکهاست و این دو نباید خود را رقیب یکدیگر بدانند.
مدیرعامل این نئوبانک که هنوز نسخه آزمایشی آن در دسترس است، مخالف اینترنت طبقاتی است و معتقد است با اینکه سرویسهای داخلی طی این مدت کمتر دچار اختلال بودهاند، میتوان شاهد عقبنشینی مردم در استفاده از آنها بود. او میگوید سنگی داخل آب انداخته شده که موج ایجادشده در اثر آن به همه کسبوکارهای دور و نزدیک خواهد رسید.
فعالیت فردابانک از چه زمانی شروع شد و در حال حاضر در چه مرحلهای قرار دارد؟
چندین سال بود که در هلدینگ هایوب برنامههای متعددی داشتیم تا بتوانیم در حوزه سرویسهای بانکی وارد شویم و به کاربرانمان سرویس بهتری ارائه دهیم. با بسیاری از بانکها هم در این زمینه تعاملاتی داشتیم، ولی متأسفانه نتوانستیم از هیچکدام سرویس مطلوبی دریافت کنیم.
روی چندین استارتاپ در این حوزه سرمایهگذاری کردیم و آزمون و خطاهای متعددی داشتیم تا اینکه در سال ۱۴۰۰ موقعیتی پیش آمد که با بانک ایرانزمین سرمایهگذاری مشترک (Joint Venture) انجام دهیم. اواخر آبانماه ۱۴۰۰ با هم تفاهم کردیم و اردیبهشتماه امسال شرکت را به ثبت رساندیم.
قرار بر این شد که بانک ایرانزمین از لایسنس بانک مرکزیاش استفاده کند و با رگولاتور در تعامل باشد و زیرساختهای لازم را ارائه دهد. هلدینگ هایوب نیز بخش اجرایی را پیش ببرد و مدیریت کند. هر دو تجربههای متعددی داشتیم. بانک ایرانزمین گروه آوای خود را درگیر کار کرد که یکی از زیرمجموعههای بسیار نوآور و بهروز این بانک است.
همچنین از ظرفیتهای مرکز نوآوری بانک نیز بهره بردیم و معاونت فناوری اطلاعات نیز این پروژه را جزو اصلیترین پروژههای خود قرار داد و تمام تجربیاتش را در اختیار تیم فردابانک گذاشت. ما تا حدودی با زیرساختهای فنی بانک ایرانزمین آشنا بودیم، ولی هنگام کار متوجه شدیم امکاناتی در اینجا وجود دارد که شخصاً جای دیگری ندیده بودم.
درنهایت ۲۷ اردیبهشت، در روز جهانی ارتباطات از نسخه آزمایشی این نئوبانک رونمایی کردیم. همچنان نسخه آزمایشی فردابانک فعال است، هرچند در حال حاضر با تغییراتی که انجام شده، به نسخه آزمایشی نمیماند، اما این عنوان را حفظ کردهایم. به علت مسائلی که در کشور رخ داده، نمیخواستیم برندینگ جدیدی روی نسخه اصلی داشته باشیم و فعلاً دست نگه داشتیم تا در زمان مناسبتری این کار را انجام دهیم. در حال حاضر چند هزار نفر به شکل ارگانیک عضو فردابانک شدهاند؛ بدون اینکه تبلیغات خاصی صورت گرفته باشد.
اساساً نئوبانکها نیامدهاند تا جای بانکهای سنتی را پر کنند. البته شاید نئوبانکی باشد که قدرتش زیاد شده و مجوز بانک هم گرفته است.
این نئوبانک چه سرویسهایی ارائه میدهد؟
سرویسهایی که روی فردابانک داریم، سرویسهای پایهای نئوبانکها در کشور است، ولی در حال آمادهسازی یکسری سرویسهای دیگر نیز هستیم که به محض اینکه شرایط بهتر شود، در این باره اطلاعرسانی خواهیم کرد. معتقدیم این سرویسها ارزشافزودههای جالبی برای کاربران ایجاد میکنند که در صنعت بانکداری نبوده است. علتش هم این است که نگاهی که میخواهد این سرویسها را به فردابانک بیفزاید، از صنعت تلکام میآید. به این ترتیب میتوانیم یک Telco Bank باشیم و بهعنوان مزیت رقابتی از آن سود ببریم.
درباره این سرویسهای متمایزکننده بیشتر توضیح میدهید؟
در دنیا نمونههای موفقی وجود دارند که میتوان از امکاناتی که آنها به کاربرانشان ارائه میدهند، الگوبرداری کرد. آن نئوبانکها یا شرکتهای فینتکی که در اثر سرمایهگذاری مشترک میان شرکتی از صنعت تلکام یا اپراتورهای موبایلی با گروههای مختلف ایجاد شدهاند، امکانات جالبی دارند.
ما هم چندان دور از آن فضا نیستیم. بخشی که ما به شکل جدی روی آن وقت و انرژی گذاشتهایم، باندلینگ (Bundling) سرویسهای مختلف است. ما در هایوب و گروه ایرانزمین سرویسهایی داریم که یکپارچه شدنشان در یک نئوبانک میتواند مزیت رقابتی برای ما و رفاه بیشتر برای کاربر ایجاد کند و تجربه کاربری بهتری نیز به ارمغان آورد.
مثالی هم دارید؟
مثلاً شما در بسیاری از کشورهای دنیا میتوانید خدمات اپراتوری و موبایلتان را بهصورت اقساطی روی بستر شبکهای تهیه کنید، بدون اینکه پول پیش بدهید یا مبلغ بیشتری پرداخت کنید. از این اتفاق با عنوان «باندلینگ» یاد میکنیم که شما میتوانید سیمکارت، اینترنت، موبایل یا لوازم جانبی مرتبط را در سولوشن بانکی بخرید، بدون اینکه مجدداً احراز هویت شوید.
بانک هم برای شما تأمین اعتبار خرد انجام میدهد و خیلی راحت میتوانید از آن بهره ببرید. خدمات دیگری هم میتوانند افزوده شوند؛ مثل سرویسهای بیمه، سرگرمی یا سایر سرویسهای حق اشتراکی. اینها را میتوان با سرویس بانکی یکپارچه کرد تا نیازی نباشد برای خرید سرویس از تکتکشان مجدداً رجیستر شوید.
این اصلیترین ارزش پیشنهادی است که برای خود در فردابانک تعریف کردهایم. البته سرویسهای نوآورانه دیگری هم هست، مثل ایجاد سازوکاری که مسافران خارج از کشور بتوانند نیازهای مالی – بانکی خود را پوشش دهند.

تعریف نئوبانک میگوید که باید شرکت ارائهدهنده آن به شکل مستقل فعالیت کند و منشعب از یک بانک سنتی نباشد. برخی نئوبانکها ادعا میکنند که صرفاً به دلیل مشکلات رگولاتوری به بانک سنتی وصل هستند و زمانی که بانک مرکزی آماده ارائه مجوز فعالیت به نئوبانکها باشد، آنها از هر نظر آنقدر مستقل هستند که از زیر چتر بانک سنتی بیرون بیایند. شما در فردابانک چگونه عمل کردید و این تعریف نئوبانک را در نظر گرفتهاید؟
حرف شما کاملاً درست است و ما امیدواریم این صنعت به سمتی حرکت کند که برایش هویت مستقلی تعریف شود، زیرا ارزشی ایجاد میشود که مهمترینش راحتی کاربر است. ما هم دقیقاً همین رویکرد را در پیش گرفتهایم و حتی احساس میکنم از سایرین در این زمینه جلوتر هستیم، زیرا سهامدار ما صرفاً بانک عاملمان نیست و دو شریک هستیم.
ما در فینتکها نقدی را به بانکهای سنتی وارد میدانیم و میگوییم یکسری نوآوریها که در اثر نیازهای مشتریان در صنعت ایجاد میشود، بسیاری از مسیرها را تسریع کند، ولی گروههای بانکی که محدودیتهایشان کمتر است، ریسکها را نمیپذیرند و در مسیر سنتی پیش میروند.
در فردابانک عملیات اجرایی و استراتژی و برنامهریزی در دست گروه غیربانکی است و من که بهعنوان مدیرعامل فعالیت میکنم، از لایه هلدینگ هایوب منصوب شدهام. یکی از مزیتهای بانک ایرانزمین که ما را به مشارکت ترغیب کرد، این بود که عملاً نمیخواستند دخالتی داشته باشند، بهجز در لایه رگولیشن و زیرساختهای اصلی.
دست ما در هایوب برای عملیات مختلف و نوآوریها باز است. بانک ایرانزمین ممیزی (Audit) و کنترل میکند. اگر هم روزی لایسنس نئوبانک بدهند، حتماً گروهی هست که این کار را انجام دهد، حال چه شریکمان باشد چه بانک مرکزی. همه کسانی که در این صنعت هستند، برایشان مهم است که رگولیشنی وجود داشته باشد.
در اصل بانک ایرانزمین بهعنوان رگولاتور حضور جدی دارد، ولی عملیات ما مستقل است و ساختارها را نیز مستقل دیدهایم. تدابیری اندیشیدهایم که اگر روزی خواستند سرویسی را تأیید کنند یا لایسنسی بدهند، ما بتوانیم کاملاً مستقل عمل کنیم. در لایه سهامداری نیز چه در مورد بانک ایرانزمین، چه گروههای دیگری که میخواهند حضور داشته باشند، برنامهریزیهای سهامی داریم.
مسئلهای که منتقدان نئوبانکها در جهان مطرح میکنند، این است که با وجود ظهور نئوبانکهای بزرگ، تبلیغات گسترده و استقبال کاربران، وضعیت نئوبانکها همچنان شکننده است و بانکهای سنتی، چه از نظر مالی و چه از حیث مشتری سردمدار هستند و قدرت در دستان آنهاست و زودباورانه است اگر بخواهیم مرگ بانکهای سنتی را اعلام کنیم. نظر شما در این باره چیست؟ وضعیت نئوبانکها را در ایران چگونه میبینید؟ آیا ما هم میتوانیم پابهپای دنیا پیش برویم؟
نکته مهم این است که اساساً نئوبانکها نیامدهاند تا جای بانکهای سنتی را پر کنند. شاید نئوبانکی باشد که منابع و قدرتش زیاد شده و مجوز بانک سنتی را هم گرفته است.
در دنیا ساختارهای نئوبانکی راحتتر هستند و بعضاً چند بانک عامل دارند. نئوبانکها مسیر نوآورانهای برای بانکها و سایر ذینفعان ایجاد میکنند که کاربر با آن راحتتر است، تجربه بهتری دارد و حتماً هم این یک ارتباط دوسویه با بانکهای عامل است.
اگر بانکی خود را چندوجهی تعریف کند و بخواهد با گروهی رقابت کند که خودش را نئوبانک تعریف کرده یا حتی یک اپ فینتکی، احتمالاً این تعارض ایجاد میشود. اما اگر بانک صرفاً محل سپردهگیری مشتریان باشد که تضمین میدهد سپردهها یا تراکنشهای کاربر به مسئله و مشکل نمیخورد، مسئلهای وجود ندارد.
یعنی شما معتقدید که در اینجا اصلاً تعارض منافعی وجود ندارد؟
نه، وجود ندارد. اگر بانکی خود را چندوجهی تعریف کند و بخواهد با گروهی رقابت کند که خودش را نئوبانک تعریف کرده یا حتی یک اپ فینتکی، احتمالاً این تعارض ایجاد میشود. اما اگر بانک صرفاً محل سپردهگیری مشتریان باشد که تضمین میدهد سپردهها یا تراکنشهای کاربر به مسئله و مشکل نمیخورد، مسئلهای وجود ندارد.
سرویسهایی که تحت عنوان نئوبانک فعالیت میکنند یا فینتکهای کوچک و بزرگ حتماً باید از خدمات بانکهای عامل استفاده کنند. البته از آنجا که در فردابانک با وجود دشواریها، محدودیتها و چالشها، تجربه مثبتی در همکاری با بانک ایرانزمین داشتهایم، هرچند سخت بود و محدودیت و چالش داشت، خیالمان از جهاتی راحت است و دید بهتری نسبت به فضای بانکها داریم.
ببینید مسئله اینجاست که من بهعنوان نئوبانک نیامدهام در سال اول فعالیتم اقداماتی را انجام دهم که یک بانک طی چند سال انجام داده و به مشتری متعهد شوم عیناً شبیه یک بانک عمل میکنم که تمام ملاحظات قانونی و امنیتی را رعایت میکند. در دنیا هم میبینید که اکثر نئوبانکها از اساس عملکرد بانکی نداشتهاند و زمانی که بزرگ شدهاند، مجبور شدهاند مجوزهای بانکی هم بگیرند.
در این صورت باز هم همزمان با بانکهای دیگر تعامل میکنند. ما فعلاً این اشکال را در ایران داریم که اگر یک نئوبانک با بانکی شریک شد یا آن بانک عاملش بود، دیگر خودش را به همان بانک محدود میکند و با گروه دیگری توافق نمیکند. به نظر من این اشتباه است و ما باید مولتیبانک باشیم.
ولی رگولاتور نکاتی دارد و در جلسات گفتهاند شما مجبورید با یک بانک پیش بروید. در دنیا سرویسهای متنوع وجود دارد. مجموعههایی مانند گوگل یا اپل نیز در حوزه پرداخت فعالیت میکنند و آنقدر حجم منابعشان زیاد میشود که مجبور میشوند سرویس بانکی هم ارائه دهند.

گفته میشود تحریمها فضایی غیرواقعی ایجاد کرده که مشخص نیست اگر فردا درهای کشور باز شود، کدام کسبوکارها میتوانند در فضای واقعی دوام بیاورند. شما در این باره چه فکر میکنید؟ وضعیت فردابانک را چطور میبینید؟
اکوسیستمهای نوآوری در جهان بسیار به هم شبیه هستند. مثلاً ترکیه را در نظر بگیرید که جمعیتی در حدود ایران دارد و تحریمهای کشور ما را ندارد. اکوسیستم این کشور شبیه به آینده ایران است، اگر تحریمها برداشته شود. آن یک سالی که توافق برجام صورت گرفته بود، فضا تقریباً همان بود.
اکوسیستم نوآوری ترکیه بهشدت فعال است و در حال حاضر دو یونیکورن در حوزه بانکی دارد که مسترکارت و ویزاکارت به آنها وصل شدهاند و سرویس میدهند، بدون اینکه سهامدارش باشند. شاید برخی استارتاپها زمانی که کوچک بودهاند سهام خود را به مستر یا ویزا فروخته باشند، ولی در این دو مورد اینطور نیست.
مجموعه پاپارا در ترکیه که چند میلیون کاربر دارد و در موقعیتی شکل گرفته که همه برندهای بزرگ در ترکیه حضور داشتهاند. اتفاقاً به نظرم باز بودن فضا، سرعت رشد استارتاپها و گروههای کوچک را بهشدت افزایش میدهد. در چنین شرایطی رقابت به هر حال سخت، ولی شیرین است.
به نظرم این نگرانی که گروه بزرگتری وارد ایران شود و سایرین حذف شوند، چندان جدی نیست. در خود آمریکا هم به این شکل نیست و قواعد خودش را دارد. شما میبینید سالانه گروههای اصلی گروههای کوچکتر را میخرند یا در سیستمهای خودشان ادغام میکنند که روندی طبیعی و جزئی از اکوسیستم نوآوری است، اما بسیاری در همین شرایط پیچیده و سختی که رقبایی مانند آمازون، گوگل یا متا در بازار هستند، یونیکورن میشوند.
در حوزه ما در سنگاپور، چین و هند که بازارهای محلیشان هم بزرگ است، آنقدر تعداد استارتاپهای مالی – بانکی موفق زیاد است که برای بزرگان این صنعت در جهان هم جذاب است که با این کسبوکارهای محلی تعامل کنند و فعالیت کسبوکاری داشته باشند.
با اینکه معتقدیم در مورد نئوبانک ها، رگولاتور اصلی بانک مرکزی است و طرفدار رگولهشدن فضا هستیم، انتقاداتی نیز به نحوه عملکرد بانک مرکزی در گذشته داریم، مثل اینکه معتقدیم بانک مرکزی نباید در عرصه رقابت با کسبوکارها وارد شود یا بانکهای نزدیک به بانک مرکزی نباید مزیتی نسبت به سایرین داشته باشند.
در مورد فضاهای فینتکی بعضاً دو اتفاق رخ میدهد؛ یا رگولاتوری بد صورت میگیرد یا اصلاً رگوله نمیشود. رگولاتوی بد فضا را میبندد، رگولهنشدن هم فضا را مبهم و پرریسک میکند؛ هرچند در این موقعیت دست یکسری کسبوکارها برای نوآوری بازتر است. در حوزه نئوبانکها وضعیت به چه شکل است؟
ما برای هر صنعتی، بهخصوص تلکام و فناوری اطلاعات قائل به رگولیشن هستیم. هم در تعرفهگذاری جذابیت دارد، هم در تنظیم بازار و حفاظت از منافع مشتری و کسبوکار. پس صددرصد به رگولیشن نیاز است، خصوصاً در مورد نئوبانکها و کسبوکارهای جدید.
نقدی که ما به رگولاتور داریم، این است که کسبوکارهای جدید در ایران زودتر از رگولیشن شکل میگیرند، زیرا خواسته بازار و نیاز مشتریان است. وقتی کسبوکارها شکل میگیرند، رگولاتور بعد از مدتی وارد میشود و شروع به مقابله میکند و میخواهد همهچیز همانطوری باشد که او میگوید.
اگر این روند برعکس بود و رگولیشن سریعتر از کسبوکار شکل میگرفت، مسیر تسهیل میشد. در سازمان فناوری اطلاعات و تنظیم مقررات این تجربه وجود داشته که زودتر از شکلگیری صنعت رگولیشن اتفاق بیفتد، مثل موضوعات مخابراتی.
مسئله دیگر این است که با اینکه معتقدیم در مورد نئوبانک ها، رگولاتور اصلی بانک مرکزی است و طرفدار رگولهشدن فضا هستیم، انتقاداتی نیز به نحوه عملکرد بانک مرکزی در گذشته داریم، مثل اینکه معتقدیم بانک مرکزی نباید در عرصه رقابت با کسبوکارها وارد شود یا بانکهای نزدیک به بانک مرکزی نباید مزیتی نسبت به سایرین داشته باشند.
همینطور که پیش میرویم با اطلاعرسانیها و کارهایی که رسانهها انجام میدهند، جلوی یکسری اشتباهات گرفته شده، ولی همچنان مشکلاتی هست. مثل اینکه شرکتهایی که ذیل بانک مرکزی شکل میگیرند، برای کسبوکارهایی که واقعاً میخواهند کاری انجام دهند، مقداری محدودیت ایجاد میکنند.
در حال حاضر همچنان نئوبانکها ذیل بانکها با یک شعبه مجازی شکل میگیرند. خوشبختانه پنج نئوبانکی که در بازار هستیم، ممیزیهایی شدهایم و رفتوآمدهایی با نظارت گروههای بانک مرکزی داشتهایم. فعلاً بانکهای عاملمان نقش رگولاتور را بازی میکنند و تعاملاتی هم با نهاد بالادستی دارند، زیرا هنوز قواعد ایجاد نشده اما باید نیاز بازار را پوشش دهند و رقابت را پیش ببرند.
ما هر گامی که برمیداریم با بانک عامل در ارتباطیم و آنها هم حتماً تعاملی با بانک مرکزی انجام میدهند که بدانند قدمهایی که برداشته میشود خارج از چهارچوب ذهنی مدیران یا قوانین جاری نیست. یک مقدار کارمان سخت میشود، زیرا به هر حال بخشهایی وجود دارد که با قوانین جاری مغایرت دارد ولی مردم هم به آن نیاز دارند. در همین فضا میبینید با اینکه برخی کسبوکارها آن فعالیت را انجام دادهاند، همچنان فضا بسته است.
مثالی در این مورد دارید؟
مثلاً همین امضای الکترونیک. در مقطعی از تاریخ نئوبانکها نمیتوانستیم افتتاح حساب قطعی و آنلاین انجام دهیم، زیرا بندی در آییننامه بود که میگفت مشتری حتماً باید پای قرارداد امضای خیس بگذارد که این مشکل بعد از مدتی حل شد. نمونه دیگر اینکه فناوری میگوید در مواردی مشکلی ایجاد نمیکند که اگر شما رمز خود را روی موبایل ذخیره کنید یا نخواهید چندفاکتوره کار را پیش ببرید.
ولی ما مجبوریم به واسطه قوانین و آییننامههایی که وجود دارد، همچنان چندفاکتوره بودن را در نظر داشته باشیم. گروهی آمده و آنها را حذف کرده و تراکنش هم دارد. ولی رگولاتور میگوید نه، آنها هم اشتباه میکنند و باید اصلاح شود.

ما در سه ماه اخیر با مشکل اختلال اینترنت مواجه بودیم و در آینده هم موضوع اینترنت طبقاتی و اینترنت ملی وجود دارد. این اتفاق چه تأثیری روی کار شما میگذارد و تا اینجا چه تأثیراتی داشته است؟
اول از همه بگویم که ما بهشدت مخالف اینترنت طبقاتی و محدودیتهایی که ایجاد شده هستیم و امیدواریم این اتفاقات رخ ندهد و عقلای قوم مانع از انجام این کار شوند.
بهطور کلی وقتی به بخشی از اکوسیستم ضربهای وارد میشود، اکوسیستم حتماً دچار اختلال میشود. شبیه به انداختن سنگ در آب است که موج ایجاد میکند و همه بخشها متأثر میشوند. نمیتوانید بگویید این اتفاقات روی بخش خاصی تأثیر نگذاشته، چون مثلاً سرویس داخلی است و از شبکه داخلی استفاده میکند.
ما میبینیم که طی این مدت مصرف اینترنت در کشور حتی روی سرویسهای داخلی کاهش یافته است. حالا عدهای با ارائه اعداد و ارقامی ادعا میکنند تغییری حاصل نشده، ولی وقتی به ارقام بادقت نگاه میکنید، متوجه میشوید که مردم از خرید آنلاین و دریافت سرویس عقبنشینی کردهاند.
بانکها یا سرویسهایی که با روزمره مردم در ارتباط هستند، کمتر دچار آسیب شدند. بهخصوص که بعد از سال ۹۸ اکثراً سرویسها داخلی شدهاند. البته کاربران خارج از کشور برایشان محدودیت ایجاد شده بود. ما به سبب یکی، دو سرویسی که میخواستیم برای این دسته از کاربران ایجاد کنیم و در حال تحقیقات بازار بودیم، متوجه شدیم که در این بخش بهشدت اختلال وجود دارد و این کار را برای دانشجویان خارج از کشور و خانوادههایی که مهاجر دارند، بسیار دشوار کرده بود. اما عمده سرویسهایی که محور داخلی داشتند، شاید بعضی روزها که اختلال سراسری بود، به مشکل میخوردند و در سایر مواقع در دسترس بودند. هرچند این امکان وجود دارد که رغبت مردم به استفاده از این سرویسها کاهش یافته باشد.
فکر میکنید با این روند، آینده اکوسیستم فینتک چطور خواهد بود؟
این اکوسیستم در برخی لایهها دچار اختلال جدی میشود و تحت فشار قرار میگیرد. به طور مثال مسدود شدن اینستاگرام بخش عمدهای از فعالیت گروههایی که تراکنش را در این بخش مدیریت میکردند، دچار اختلال کرد. معتقدم فیلترینگ به شکل مقطعی میتواند آسیب بزند، ولی چنانچه ادامهدار باشد، فقط هزینه مردم را افزایش میدهد، وگرنه راهحل رسیدن به سرویس کار پیچیدهای نیست.
همین الان میبینید که سرویسهای اینستاگرام هستند و مردم در آن فعالیت میکنند و گروههای مختلف حضور دارند. من فکر میکنم همان افرادی که واتساپ را فیلتر کردهاند هم از آن استفاده میکنند، زیرا خواهناخواه باید حضور داشته باشند و عقلانی نیست خود را از این فضا حذف کنند.
با همه این تفاسیر، من آینده را مثبت میبینم و به آن امید دارم. این موبایلی که دست شما و سایر افراد است، طی سالها رشد کرده و به بهترین ابزار تبدیل شده و سرویسها بیشترین انرژی خود را صرف کارآمدی در این ابزار میکنند. در فینتکها هم بخش عمدهای از کسبوکارها روی موبایل تعریف شده و این قابل حذفکردن نیست.
حتماً راه خود را پیدا میکند و مسیری ایجاد میشود. منکر اختلالات نیستم و شاهدم بسیاری خروج کردهاند، تعدیل نیرو داشتهاند یا کار خود را متوقف کردهاند. این خطرات مقطعی وجود دارد، ولی در بلندمدت به نظرم حاکمیت چارهای ندارد جز اینکه راهحل درستی پیدا کند؛ کسبوکارهایی که میخواهند بمانند نیز همینطور.
در این شرایط آسیبزا و تحت فشار از همه گروههایی که در حوزه نوآوری فعالیت میکنند؛ حتی رقبا دعوت میکنم با محوریت کارنگ در پارک فردا نشستهایی برگزار کنیم تا بتوانیم کسبوکارهایمان را رشد دهیم. با همه شرایطها و محدودیتهایی که وجود دارد، ما دست یاری به سوی این کسبوکارها دراز میکنیم تا تیمهایی که به خدمات نئوبانک، فینتک یا API نیاز دارند، به ما مراجعه کنند. ما تا سالها محدودیت داشتیم و حالا که امکاناتی داریم، علاقهمندیم این امکانات را در اختیار کسبوکارهای نوآور قرار دهیم.