مسعود شکرانی، عضو کمیسیون تأمین سازمان نظام صنفی رایانهای استان تهران و مدیرعامل شرکت دادهورز جویا است. او بهعنوان کاندیدا در انتخابات دوره هفتم سازمان نصر استان تهران حضور یافته و یکی از اعضای طیف سرآمد به شمار میرود. شکرانی در گفتوگو با «کارنگ» درباره مواضع و اهدافش در انتخابات پیش رو صحبت کرده است. او همچنین انتقادهای خود را به هیئتمدیره دوره ششم بیان کرده که بارزترین آن در خصوص مطالبهگری صنف و همچنین صدور بیانیه مرتبط با قطعی اینترنت در سال گذشته است.
در انتخابات پیش رو، گروهی به نام «همآفرینی» وجود دارد که بیشتر آنها نمایندگان وضع موجود هستند و طیف دیگر نیز «سرآمد» نام دارد که شما عضو آن هستید. ارزیابی شما از دوره ششم هیئتمدیره نظام صنفی رایانهای چیست؟
نگاه من به دوره ششم یک نگاه توأم با احترام است. افرادی که در هیئتمدیره دوره ششم بودند بسیار کار کردند، البته منهای پارهای از مسائل که به آنها خواهم پرداخت. رفتار هیئتمدیره دوره ششم مناسب با فضای بازار هم بود. در واقع دوره ششم و دوره پنجم زمانهایی بودند که در خصوص منابع ارزی دچار مشکل شدیم. این مشکلات ناشی از فشاری بود که ترامپ به کشور ما وارد کرد. در آن زمان دولت روزانه با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکرد و نصر هم مجبور بود خود را با شرایط وفق دهد. سالهای ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۱، سالهای پرافتوخیزی بودند؛ دولت در سال ۱۴۰۰ عوض شد، در سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ مسائل مربوط به کرونا پیش آمد و در سال ۱۴۰۱ چالشهای سیاسی در کشور اوج گرفت. تبعات مختلفی که هر کدام از این موضوعات داشتند، شرکتها را با مشکل روبهرو کرد. در این برهه نیاز به کار زیاد احساس میشد که هیئتمدیره از پس آن برآمد و همچنین کمیسیونها کار خود را به خوبی انجام دادند که ما بتوانیم تا امروز پیش بیاییم.
عمده نقدی که به عملکرد دوره ششم دارید، چیست؟
یک نصر فراگیر وجود داشت که اعضای آن ۹ نفر بودند و اعضای همآفرینی نیز ۱۱ نفر بودند. در شرکتهای سهامی خاص، شما ۳۰ درصد سهام را دارید و فرد دیگری ۷۰ درصد، اما نباید به این صورت باشد که چون طرف مقابل دارای ۷۰ درصد سهام است، هرچه بگوید باید دیگران انجام دهند. اتفاقی که افتاد بعد از شکلگیری هیئتمدیره بود. البته تغییراتی در ساختار آن به وجود آمد. در واقع ۴۵ درصد طرز فکر نصر فراگیر را ترجیح و به آن رأی دادند و ۵۵ درصد نیز به طرز فکر همآفرینی رأی دادند. در نتیجه باید ترکیب اعضای هیئتمدیره به صورتی شکل میگرفت که به آن ۴۵ درصد رأیدهنده احترام گذاشته شود که نشد.
البته بعدتر در ترکیب هیئتمدیره تفاوتهایی اعمال شد.
میتوان گفت به صورتی بله. شاید به خاطر تعقل آقای یوسفیزاده بود که جای خود را به یکی دیگر از اعضای نصر فراگیر دادند. برای مثال، وقتی که در سال ۱۴۰۰ رسته به وجود آمد، آقای عدالت، رئیس گروه سختافزار شد. این رسته هفت نفر عضو داشت؛ متشکل از خود من، آقای یوسفیزاده، مازیار نوربخش و دیگران. همه ما معتقد بودیم که آقای احسان زرینبخش دبیر باشند. در همین راستا به پیشنهاد یکی از دوستانم با آقای عدالت در این باره صحبت کردم. آقای عدالت در این صحبت گفتند دبیری آقای زرینبخش صورت میگیرد که البته در آینده صورت نگرفت. من حتی با آقای نوربخش در این باره گفتوگو کردم. آقای نوربخش به آقای اسلامی گفتند که «ما که همه از یک گروهیم»؛ وقتی این حرف را به من گفتند، بسیار جا خوردم، برای اینکه خودم هم در هیچ گروهی نبودم.
پس عمدهترین مشکل دوره ششم را تمامیتخواهی در این دوره ارزیابی میکنید؟
درستتر این است که بگوییم ما نمیتوانیم یک گروه در گروهی دیگر داشته باشیم، ما نمیتوانیم یک سازمان در یک سازمان دیگر داشته باشیم، ما نمیتوانیم یک نصر داشته باشیم و یک نصرتر.
پس به نظر شما، اگر یک لیست ارائه شود بهتر است؟
خیر. شأن صنف در این اقدام نیست. اما اگر به طور مثال ۱۰ یا ۱۱ نفر از اعضای سرآمد انتخاب شدند، این را باید بدانند که هیئتمدیره همه صنف و همه اعضا هستند.
فکر میکنید هیئتمدیره دوره ششم، هیئتمدیره همه صنف نبود؟
نظر کاملاً شخصی من و نه نظر گروه سرآمد این است که هیئتمدیره دوره ششم، هیئتمدیره همه صنف نیست. در جاهایی مشاهده کردم که گرایشهای همآفرینی غلبه دارد و حقیقتاً همین موضوع هم باعث شد تا تیمی دیگر را برای حضور در عرصه انتخابات انتخاب کنم.
فکر میکنید اگر گروه سرآمد «نصف بهعلاوه یک» کرسیهای هیئتمدیره را داشته باشد، چنین کاری نمیکند؟
صددرصد.
چه تاکتیکی را پیاده خواهید کرد؟
قطعاً احترام خواهیم گذاشت.
آیا برای مثال ممکن است هیئترئیسه را تقسیم کنید؟
من درباره نفس هیئترئیسه مشکل دارم. در کتاب آبی چیزی به اسم هیئترئیسه ذکر نشده است. هیئتمدیره نیز چنین وکالتی را به سه نفر نداده که به جای آنها تصمیم بگیرند. در کتاب آبی بسیار واضح مشخص شده که یک هیئتمدیره وجود دارد و این هیئتمدیره، یک رئیس دارد و این رئیس، یک دبیر را پیشنهاد میکند. مفهوم هیئترئیسه از نظر من جایگاه قانونی ندارد و بهتر است که برای آن فکری دیگر شود.
اما به هر صورت در هر هیئتمدیرهای، سه نفر بهعنوان رئیس و خزانهدار و نایبرئیس انتخاب میشوند که اسماً این گروه هیئترئیسه نام دارد.
نه اینطور نیست. برای مثال در قانون تجارت، تنها یک مسئول به نام مدیرعامل وجود دارد که در صورت افتادن هر اتفاقی، قانون، اول رئیس هیئتمدیره را مسئول میداند. حال اگر بگوییم که قائممقام هیئتمدیره وجود دارد، قانون پذیرا نخواهد بود. به هر صورت، جایگاه افراد مشخص است. شما فکر میکنید برای هیئترئیسه باید یک مدیرعامل تعیین شود؟ خیر بر اساس کتاب آبی اصلاً هیچ هیئترئیسهای وجود ندارد و من بهشخصه با هیئترئیسه مشکل دارم.
رئیس چه میشود؟
رئیس جزو ارکان است. هنگامی که از قانون صحبت میکنیم، ترتیب کتاب آبی، هیئتوزیران و مجلس شورای اسلامی است. بنابراین هرچند که در جایی مشکلی هم وجود داشته باشد و نیاز به اصلاح دیده شود، بازهم نمیتوان مفاهیم مندرآوردی درست کرد. هیئترئیسه اگرچه در دورههایی مرسوم بوده، اما براساس کتاب آبی، اساساً چنین مفهومی وجود ندارد.
راهکاری که شما در این مسیر انتخاب میکنید چه خواهد بود؟
پیشنهاد من به اعضای تیم این است که یک برنامه مشخص سهساله با وقفههای یکساله باید وجود داشته باشد که این برنامه در هیئتمدیره نیز طرح میشود و به تصویب میرسد. رئیس هیئتمدیره به همراه دبیرخانه که بسیار هم روی آن تأکید داریم و مشخصاتش جدی بودن و اساسی بودن آن است؛ پیشبینی ما برای دبیرخانه، سه معاونت است که هر کدام از معاونتها بهاندازه دبیر فعلی هستند. معاونت اقتصادی، معاونت اجرایی و معاونت آموزشوپژوهش، سه معاونتی هستند که ما در نظر گرفتیم. اگر فضای مالی نصر اجازه دهد این معاونتها به پنج عدد ارتقا پیدا میکنند. وظیفه معاونتهای مذکور اجرای برنامههاست در راستای افزونگی سرویس و ایجاد تسهیل در کسبوکار.
فکر نمیکنید این فرایند جریان بروکراسی را در نصر بیشتر میکند؟
نه اینطور نیست. این فرایند در اتاق بازرگانی، نظام مهندسی و موارد مشابه دیگر انجام میشود که روی آنها مطالعه و برخی از قسمتهای آن که عملی نیستند را حذف کردیم و در نهایت از قسمتهای منطبق استفاده کردیم.
آیا شما اعتقاد دارید که نصر در دوره ششم سیاسی شده است یا نه؟
نصر در برخی موارد نباید ورود میکرد.
مثل چه مواردی؟
بگذارید مصداقی مطرح نکنم اما میتوان اینگونه بیان کرد که برخی از مسائل را نباید توییتری کرد. سازمان ما نباید یک سازمان بیانیهمحور باشد. ما باید به صورت عملیاتی و در عمل خود را نشان دهیم.
برای مثال در خصوص طرح صیانت نصر باید دخالت میکرد؟
شکل اظهار نظر کردن در اینباره اشتباه بود.
موضع نصر در مقابل اینترنت طبقاتی باید چه باشد؟
من میتوانم در این باره نظر شخصی خودم را بگویم.
به هرحال شما میخواهید عضو نصر باشید.
نمیتوان در هر مسئلهای موضعگیری کرد.
اما این مسائل مربوط به نصر است.
اگر بنا بر صحبت کردن درباره اینترنت طبقاتی است باید به گونهای پیش رفت که ماجرای قهر وزیر با رؤسای کشور و تهران پیش نیاید. در این شرایط من طور دیگری عمل میکنم؛ کمااینکه اینگونه هم پیش رفتم. برای مثال طرح مناطق ویژه اقتصادی فناوری را به وزارت ارتباطات واگذار کردیم و خواستیم که برای مثال فرودگاه پیام یا سایت نجفآباد را بهعنوان منطقه ویژه در نظر بگیرد تا در این مناطق اینترنت کلاً آزاد باشد.
اما این موضوع تعریف دیگری از اینترنت طبقاتی است. زیرا شما در این اقدام قصد دارید به یک بخش خاصی اینترنت بدهید. پس اگر بگویند برای برخی از شرکتها اینترنت آزاد در نظر گرفته شده است برای آن درخواست میدهید؟
محوریت همهچیز بیزینس است. این موضوع شاید با افکار کلی دولت هم یکراستا نباشد اما همهچیز بیزینس است. از نظر من ترامپ بیزینس است و شیخ محمد دوبی هم بیزینس است. شیخ محمد در حال حاضر برای دبی برندینگ میکند. ما نیز باید همین کار را انجام دهیم. در کشور ما به بهانه اینکه اگر اینترنت آزاد باشد، ممکن است یک نفر برود و فیلم غیراخلاقی نگاه کند، میلیاردها تومان درآمدی را که میتوانیم از طریق گیمینگ، فروش خدمات و غیره کسب کنیم، در نظر نمیگیریم. اما من میگویم که این مسئله را باید کنار گذاشت و در آن دخالت نکرد، زیرا سازمانهایی هستند که در این مورد کار انجام دهند. واکنش بیزینس ما میتواند این باشد که اقدامی انجام دهد تا در مناطق ویژه اقتصادی اینترنت آزاد در اختیار افراد متخصص قرار بگیرد.
تعریف شما از اینترنت آزاد چیست؟ آیا اینترنت آزاد به معنای این نیست که دسترسی افراد به اینترنت آزاد باشد؟ میخواهم بگویم حتی برای این موضوع هم باید تعریف وجود داشته باشد؟ برای مثال اکنون اگر به مدت یک هفته اینترنت قطع باشد، واکنش نظام صنفی چه باید باشد؟
صددرصد نصر باید واکنش داشته باشد؛ اما باید به اثرگذاری حرف هم دقت کرد. اما اگر توییتی بزنید که صرفاً افرادی را خوشحال کند، فایدهای در آن نیست.
واکنش نظام صنفی چه باید باشد؟
صددرصد باید در واکنش خود از کسانی که میتوانند، درخواست وقت فوری داشته باشند. با کسانی مانند رئیس مرکز ملی فضای مجازی، وزیر ارتباطات و معاونان مرتبط با او جلسه بگذارند. آنها در هر صورت تحت فشار هیئت دولت هستند اما باید از این سو وضعیت مردم و کسبوکارها به آنها منعکس شود. اما صادر کردن بیانیه میتواند شرایط را بدتر کند.
در نتیجه فکر میکنید بیانیه نصر اوضاع را بدتر کرد؟
من فکر میکنم که حداقل به بهتر شدن شرایط هیچ کمکی نکرد.
فکر نمیکنید که اعضای صنف شما باید در جریان این اتفاقات قرار بگیرند؟ اکنون بالای ۹ هزار نفر عضو نصر هستند. برای چنین موضوعی افراد نباید در جریان کار نصر باشند؟
بهتر بود که کار را انجام میدادیم سپس دیگران را در جریان میگذاشتیم. با بیانیه صادر کردن صرفاً افراد را در جریان قرار میدهید اما تعامل خود را با دولت از دست میدهید. اگر ما کارهای خود را به درستی انجام دهیم، این اعتماد وجود دارد که بدون اینکه افراد بدانند کارها به درستی انجام میشود. به هر صورت، قطعی اینترنت، بخش بزرگی از درآمدهای صنف را بهخصوص در قسمت سکوها و عرضهکنندگان خدمات به خطر میاندازد. مشخص است که باید بلافاصله واکنش نشان دهیم اما این واکنش بازوی مشورتی بودن است. اما بیانیهای که فلان کارمند را در شرکت من خوشحال کند، کمکی به کسبوکارها و به دولت نمیکند.
کسی که در حوزه تجارت اجتماعی یا در دیگر حوزههای تجارت الکترونیکی فعالیت میکند، چگونه باید از اقدامات شما مطلع شود؟ برای مثال زمانی میرسد که مذاکرات شما به بنبست خواهد خورد که با توجه به شرایطی که در این زمینه وجود دارد، بعید میدانم مذاکرات به نتیجه مثبتی برسند؛ میخواهم بدانم در این صورت شما خروجی خود را چگونه اعلام میکنید؟
من کاملاً برعکس شما فکر میکنم؛ شما خودتان را بگذارید جای دولت. در وضعیت همسانسازی حقوقها و قوانین استخدام کشوری که سقف حقوقی وجود دارد و برای یک متخصص، باید ۲۰ میلیون هزینه کرد، اتفاقی که برای دولت میافتد این است که نیروی تخصصی دولت یا به بخش خصوصی مهاجرت میکند یا کارفرمای خود میشود. در چنین شرایطی دولت از خدا میخواهد که افرادی مثل شما یا آقای اسلامی که صاحب تجربه هستند بگویید که اکنون وضعیت به چه شکل است و بازخوردها چیست. باید آمار درستی در دست داشت. اینکه میگویم باید یک معاون آموزش و پژوهش داشته باشیم، برای این است که عدد و ارقام در دست یک نفر باشد تا در هنگام مواجهه با وزیر بتواند با سند بگوید برای ما چنین مشکلاتی پیش آمده است. برای مثال من یک میلیون و خردهای کارمند دارم و هزینه بیمه و مالیات و غیره را پرداخت میکنم و قطعی اینترنت در سه ماه برای کسبوکار من به میزان مشخصی افت به همراه داشته است. باید بتوان با اعداد و ارقام صحبت کرد تا نتیجه مثبت گرفت.
صحبت اینجاست که صنف تنها دسته سختافزار و نرمافزار نیست و کسی که در حوزه تجارت اجتماعی در اینستاگرام فعالیت میکند، کجا میتواند صدای خود را به گوش برساند و از کجا بداند که کسی نماینده اوست تا صدایش را به گوش حاکمیت برساند؟
این سؤال بسیار خوبی است. یکی از مشکلات در سازوکار فعلی سازمان این است که همه دیده نمیشوند. باید سازوکاری در دبیرخانه وجود داشته باشد تا در موارد اینچنینی به صورت ستادی عمل شود؛ به این صورت که گروههای خبره جمع شوند، راهکارها را تشخیص دهند و بر اساس راهکارها پیشنهاد خود را ارائه دهند. گفتنی است در جاهایی که صحبت کردیم قدرت اقناع بیشتری داشتیم و راهکاری که به دولتیها ارائه دادیم در راستای مأموریت آنها بود.
شما فکر میکنید باید مذاکره را جایگزین بیانیه کرد؟
صددرصد همینطور است. بیانیه نگاه از بالا به پایین دارد و اقدامات هیجانی، کار به جایی نخواهد برد. این اقدام قطعاً کارمند ۲۸ساله من را خوشحال خواهد کرد اما خب که چه؟
اما نظام صنفی رایانهای تنها نماینده یک کارمند نیست، بلکه نماینده یک جامعه بزرگ است. اکنون و فقط در تهران سه هزار شرکت وجود دارد که برای انتخابات حق رأی دارند. اما قدمی جلوتر برویم و درباره فضای انتخابات صحبت کنیم. شما نتیجه انتخابات را با هر شرایطی میپذیرید؟
یعنی با هر ترکیبی؟
بله. زیرا در انتخابات گذشته این مشکل پیش آمد و بسیار هم ضربهزننده بود؛ واکنش شما چه خواهد بود؟
اگر در دوره گذشته اتفاقاتی افتاد، تقصیرش به گردن تیم برگزارکننده انتخابات است. مشکلی که پیش آمد این بود که تیم برگزارکننده از کار کسی که صاحب مواضع بود و هفت اسم مشابه را با یک لوکیشین و با یک مدیریت عضو کرده و هفت رأی هم به خودش داده است، مطلع نبود. این موضوع را باید تیمهای برگزارکننده در نظر بگیرند. خود آقای آزاد معروفی هم در مورد موضوع خاصی بحث داشتند که با ورود آقای اشکان ابراهیمی همه چیز حلوفصل شد.
موضوع ریاست اکنون در سرآمد موضوعی حل شده است؟ به عبارتی اگر سرآمد پیروز شود، آقای حکیم جوادی رئیس خواهند شد؟
ما از ابتدا بنایی برای ریاست نداشتیم و درباره این موضوع هیچگاه صحبت نکردیم. در رابطه با آقای حکیمجوادی هم که پرسیدید باید بگویم که ما باید برای کشور برنامه داشته باشیم، زیرا دعوای عمده ما بحث بین نصر تهران و کشور بود. بارها شده بود که ما از طرف نصر تهران نامه نوشتیم و طبق قانون، وزارت کشور پاسخ نامه را داد و نه نصر کشور. این مسئله برای ما پرزحمت شد؛ بنابراین ما برای کشور برنامهریزی کردهایم.
یعنی برای نصر تهران برنامهریزی نکردید؟
به هر صورت اگر ایشان بخواهد رئیس نصر کشور باشند باید در اینجا و بر اساس انتخاب هیئتمدیره رئیس باشند. در هر صورت من با الفاظی مثل مطالبهگری در مقابل دولت مشکل دارم و به نظرم تعامل با دولت درستتر است. تعامل هم به این معناست که بتوانیم با دولت زبان مشترکی داشته باشیم. یکی از کسانی که میتواند این زبان مشترک را با توجه به پستهای مختلفی که دولت و بخش خصوصی دارد و در شهرستانها هم پذیرش دارد، خود آقای حکیمجوادی است و امیدوار هستیم مانند سه سال گذشته وارد دعوای نصر تهران و نصر کشور نشویم.