کارنگ، رسانه اقتصاد نوآوری ایران
رسانه اقتصاد نوآوری ایران

یادداشت سوم از هفت یادداشت در حال و هوای جیتکس / چقدر کاسب شدی؟

۱. دیروز در حوالی غرفه «اتصالات»، یکی از مدیران سابق معاونت علمی را دیدم؛ مدیر سابق این روزها در یکی از شرکت‌های سرمایه‌گذاری بانک‌های کشور هیئت‌مدیره است. بدون مقدمه بعد از سلام و احوالپرسی پرسید؛ «تا الان چقدر کاسب شدم؟»
خدا شاهد است که من که تا این‌جای کار چیزی کاسب نبودم و همین‌طور پول نقد بوده که خرج کرده‌ام! البته که من هم مانند بسیاری از فعالان بخش خصوصی که آمده‌اند بازارهایشان را گسترش دهند، همین رؤیا را دارم و خوب می‌دانم که این چه راه سختی است؛ راهی با موانع بسیار؛ از زبان و فرهنگ بگیر تا محدودیت‌های عجیب و غریب برای کار.
این دیالوگ کوتاه نکته مهمی داشت که باید آن را جدی گرفت؛ نمایشگاه‌ها به طور کلی و «جیتکس» به طور خاص، جایی برای عکس یادگاری گرفتن با ماشین‌های زیبا، پری‌رویان غرفه‌دار، نور و رنگ، ربات‌ها و ده‌ها چیز جذاب و رنگارنگ نیست.
اینجا جایی است برای آنهایی که این‌کاره هستند؛ آنهایی که برای فروختن محصول یا خدمتی آمده‌اند؛ آمده‌اند تا جایی که می‌توانند بفروشند و آنهایی هم که این‌کاره هستند، بگردند و ارزان‌ترین‌ و بهترین‌ و قابل اعتمادترین محصولات و خدمات را انتخاب کنند. اینجا جایی برای نمایش لبه‌های فناوری و نوآوری نیست؛ اینجا جایی است که محصولات مبتنی بر فناوری و نوآوری آماده خریده و فروخته شدن هستند. حالا گیرم در کنارش حاکمان امارات و دوبی و کشورهای اطراف هم از آخرین ایده‌هایشان برای رگولاتوری فناوری و نوآوری بگویند. اینجا جایی برای یافتن محصول است، نه فناوری خالص!

۲. نمایشگاه جیتکس در طول سال‌های گذشته تغییر شکل داده است؛ سال‌های دورتر دوران ترک‌تازی مخابراتی‌ها و زیرساختی‌ها بوده، حالا اما هوآوی و اریکسون و اتصالات و چند تای دیگر در انتهای سالن ۲۲ جمع شده‌اند؛ البته که هنوز هم بزرگ‌ترین و زیباترین غرفه‌ها را دارند، ولی حالا شاهد رشد شرکت‌های قد و نیم‌قدی هستیم که محصول و خدمت در حوزه‌های گوناگون ارائه می‌کنند. از محصولات مبتنی بر اینترنت اشیا بگیر تا محصولات نرم‌افزاری در حوزه فناوری مالی. نمایشگاه جیتکس برای من تا امروز خلاصه شد در آن جوان هندی که در شرکت توزیع‌کننده محصولات سخت‌افزاری حوزه صدا و استودیو کار می‌کرد و لحظه‌ای در نگه‌داشتن ما در غرفه‌ای که انواع محصولات برندهایی مانند «رود» را عرضه می‌کرد کوتاهی نمی‌کرد و تا جایی که توانست به ما محصول معرفی کرد.

۳. هر سال که نمایشگاه جیتکس شروع می‌شود و مدیران زیادی از ایران روانه دوبی می‌شوند، سیل انتقادها هم شروع می‌شود که این همه مدیر ایرانی رها کرده‌اند و رفته‌اند دوبی که چه بشود! البته که بخشی از این انتقادها درست است. برای بسیاری از مدیران دولتی که با هزینه دولت و از جیب مردم به این نمایشگاه می‌آیند بعید می‌دانم این هزینه‌ها هم تأثیری در بهتر شدن رگولاتوری داشته باشد. بسیاری از دولتی‌ها و اعوان و انصارشان به شکل توریستی به این رویداد می‌آیند و هاج و واج مبهوت نورپردازی‌ و زیبایی‌های بصری و غیربصری غرفه‌ها می‌شوند و چند عکس یادگاری می‌گیرند و تمام. بعید می‌دانم حتی به اندازه یک برگه A4 هم بتوانند چیزی درباره دریافت‌هایشان بنویسند. این راهی گران است برای آموزش مدیران دولتی. در این میان البته هستند صاحبان کسب‌وکارهایی که با هزینه خودشان به این رویداد آمده‌اند؛ چه به شکل‌ تیم‌های یک‌نفره و چندنفره و چه با گرفتن غرفه و استند در نمایشگاه نورث‌استار و جیتکس گلوبال. این کسب‌وکارها که به صورت رسمی تعدادشان ۷۰ کسب‌وکار است و غیررسمی بسیار بیشتر از این تعداد، به دنبال راهی می‌گردند برای توسعه بازار به کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا. کاری سخت به‌ مثابه کسی که می‌خواست با ریختن ماست در آب دریا دوغ درست کند.

۴. عربستان و امارات دو کشوری هستند که می‌توانند نقش هاب و دریچه را بازی کنند برای دسترسی به بازارهای خاورمیانه و شمال آفریقا. تصور می‌کنم سهم کسب‌وکارهای ایرانی (فارسی‌زبان) از این بازار کم‌تر از چیزی است که باید باشد. با یک نگاه سطحی هم قابل درک است که هندی‌ها و چینی‌ها این بازارها را قبضه کرده‌اند؛ آن اندازه که یک هندی ممکن است ایرانی‌ها را تهدیدی برای خودش ببیند، تصور نمی‌کنم عرب‌ها چنین نگاهی داشته باشند. متأسفانه در طول سال‌های گذشته فاصله‌ای که بین فارسی‌زبان‌ها و عرب‌زبان‌ها ایجاد شده را هندی‌ها و چینی‌ها پر کرده‌اند و امروز یافتن بازار در خاورمیانه و شمال آفریقا برای کسب‌وکارهای فارسی‌زبان سخت‌تر از گذشته شده است. اگر از معدود تاجران سنتی که نفوذ قابل قبولی در بازارهای منطقه دارند بگذریم، به نظر می‌رسد چالش جدی در توسعه بازار کسب‌وکارهای فارسی‌زبان داریم. ولی باید کمک کرد نسل نوینی از کسب‌وکارهای فارسی شکل بگیرد؛ کسب‌وکارهایی که یک پای‌شان ایران است و یک پای‌شان کشورهای اطراف.

۵. امسال کارهای خوب و مقدماتی انجام شده که این شکاف‌ها پر شود. از گردهمایی فعالان فناوری و نوآوری صندوق نوآوری و شکوفایی گرفته تا رویداد ایرانیان و پرشین. به نظر می‌رسد این تازه شروع راهی برای ساختن کامیونیتی و حلقه ارتباطی فعالان کسب‌‌وکارهای فارسی‌زبان مبتنی بر فناوری در منطقه است. امیدوارم این فعالیت‌ها کمک کنند کامیونیتی فارسی‌زبان‌ها در منطقه قوی‌تر بشود و بتوانند با همکاری هم راه‌هایی برای توسعه بازار کسب‌وکارهای ایرانی بسازند.

۶. و هنوز این سؤال مدیر قدیم دولت و فعال فعلی سرمایه‌گذاری در فضای بانکی کشور در گوشم مانده که چقدر کاسب شدم؛ اصلاً کسب‌وکارهایی که آمده‌اند چقدر کاسب شده‌اند؟ چقدر توانسته‌اند بفروشند و چقدر توانسته‌اند به قیمت بخرند؟ چند قرارداد بسته شده که در نهایت منجر به تراکنش می‌شود؟ نمایشگاه جایی است برای خریدن و فروختن. جز این وقت تلف کردن است.

لینک کوتاه: https://karangweekly.ir/molu
نظر شما درباره موضوع

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.