کارنگ، رسانه اقتصاد نوآوری ایران
رسانه اقتصاد نوآوری ایران

یادداشت دوم از هفت یادداشت در حال و هوای جیتکس / چه خوبه که برگشتی؟

۱. هنوز در شوک خبر قتل دردناک داریوش مهرجویی‌ام. کارهای بزرگ مهرجویی را در زمان خودش ندیدم؛ اصلاً سنم قد نمی‌داد که «گاو» (۱۳۴۸) و «اجاره‌نشین‌ها» (۱۳۶۵) و «هامون» (۱۳۶۸) را در زمان خودش ببینم. بعداً ولی بارها و بارها دیدم. «لیلا» (۱۳۷۵) و «درخت گلابی» (۱۳۷۶) هم دم‌دم‌های زمانی بود که داشتم چشم به جهان باز می‌کردم. از سه فیلم آخر او که هر سه هم در دهه نود ساخته شد‌ه‌اند، «اشباح» را در جشنواره فجر دیدم که دوست نداشتم و «لامینور» را ندیدم که این بار خود فیلم در زمان خودش اکران نشد؛ برخلاف برخی، فیلم «چه خوبه که برگشتی» مهرجویی را بسیار دوست داشتم؛ شوخ‌طبع و آسان‌گیر.

مهرجویی فارغ‌التحصیل فلسفه از UCLA بود و چند سالی بعد از انقلاب مهاجرت کرد و دوباره بازگشت و در ایران فیلم ساخت و زندگی کرد. «هامون» را ساخت که نقدی بود بر وضعیت روشنفکر ایرانی و «اجاره‌نشین‌ها» را ساخت که نقدی بود بر وضعیت جامعه ایرانی. یک خط سیر مشخص داشت و حرف خودش را می‌زد؛ گیرم لجوجانه؛ ولی خودش بود.
مهرجویی برای من یادآور محسن مخملباف است؛ کسی که در نقطه مقابل مسیری است که مهرجویی طی کرده؛ مخملبافی که با «توبه نصوح» شروع کرد و به «فریاد مورچه‌ها» رسید. کسی که زمانی می‌گفت می‌خواهد به خودش نارنجک ببندد و مهرجویی را بغل کند و حاضر نیست با کسی مثل مهرجویی در یک لانگ‌شات هم بایستد، نوسان‌های باورنکردنی‌ای را پشت سر گذاشت.

مهرجویی فیلم‌های خوب زیادی دارد که او را جزو دوست‌داشتنی‌ترین کارگردان‌های ایرانی می‌کند که برای قرار گرفتن در این لیگ حتی یک فیلم هم کفایت می‌کند؛ وقتی چنین فردی این‌چنین دشنه‌آجین می‌شود، ذهن یک مخاطب معمولی مثل من نمی‌تواند آرام بماند.

۲. تناقض‌ها بیشتر از هر زمان دیگری شده‌اند و لذت بردن از بزرگ‌ترین جلوه‌گاه فناوری و نوآوری در خاورمیانه را سخت می‌کنند. گرمای هوا پوشیدن کت را سخت‌تر کرده و نفس کشیدن را دوچندان سخت‌تر. دوشنبه قرار است نمایشگاه اصلی شروع شود و روز یکشنبه دست‌گرمی بود با شروع بخش استارتاپی. بخش استارتاپی با اینکه جذابیت‌های خودش را داشت ولی رفتن به محل جدید احتمالاً تصمیمی با فکر به همه جوانب نبوده است.

برخی از سالن‌ها با سقف‌های کوتاه‌شان محل مناسبی برای نمایشگاه نیستند؛ بی‌نظمی در رویداد دیده می‌شود ولی این وسط زشت‌ترین گرافیک تعلق می‌گیرد به صندوق نوآوری و شکوفایی که سعی کرده بود پاویونی متمایز برای ایرانی‌ها بسازد. هنوز نمی‌دانم فلسفه آن طرح‌هایی که با پرچم ایران روی ستون‌ها زده‌اند و آن فونت زشتی که استفاده کرده‌اند چیست. آدم یاد آن پیراهن‌های تیم ملی فوتبال ایران می‌افتد که قرار بود ۲۵۰۰ سال تاریخ ایرانی را یکجا در لباس بریزند و نتیجه چیزی کج‌‌ومعوج می‌شد و نخواستنی.

۳. هوش مصنوعی قرار است کلیدواژه اصلی رویداد جیتکس و حومه امسال باشد. قرار است همه‌چیز رنگ هوش مصنوعی به خودش بگیرد. در ورودی رویداد نورث‌استار کد کیوآری گذاشته‌اند برای ثبت‌نام و نمایش قدرت هوش مصنوعی در رویداد. در صفحه ثبت‌نام از ما نام و مشخصات می‌خواهند به همراه یک عکس سلفی. ادعا کرده‌اند تا پایان رویداد تصاویری که از ما در محیط نمایشگاه ثبت شده را برایمان می‌فرستند. فعلاً منتظریم که میل‌باکس‌مان بترکد با قدرت هوش مصنوعی.

۴. صحبت ایمیل شد؛ یک نگاهی بیندازیم به درون میل‌باکس‌مان؛ قرار است نشست شبکه‌سازی متخصصان و کارآفرینان ایرانی برگزار شود؛ در کنار رویداد ایرانیان و رویداد پرشین، این سومین رویداد ایرانیان و فارسی‌زبان‌ها در حاشیه جیتکس است که این گروه تصمیم گرفتند در روز اول رویداد جیتکس برگزار شود. روز اول رویداد فین‌تک سیرج برگزار شده و در پرس‌ریلیزی که برای من فرستاده‌اند گفته‌اند GENERATIVE AI قرار است انقلابی در بخش بانکی ایجاد کند! گویا این روند ترساندن فعالان حوزه‌های مالی با کلیدواژه‌های فناوری پایانی ندارد و از نظر برخی هرچقدر چیزی را ترسناک‌تر توصیف کنند جذاب‌تر می‌شود! برگزارکننده‌های روز اول رویداد بلاکچین سامیت هم در پرس‌ریلیزی که فرستاد‌ه‌اند گفته‌اند اکوسیستم بلاکچین و رمزارز جهان را در دوبی جمع کرده‌اند.

۵. دوشنبه قرار است روز اول جیتکس گلوبال باشد و هنوز از بار تناقض‌هایی که با خودمان حمل می‌کنیم کم نشده است. با امید به خدا روز دیگری را شروع می‌کنیم؛ در حالی که حال‌ و هوای شوخ‌طبعانه فیلم «چه خوبه برگشتی» داریوش مهرجویی در ذهنم نوسان می‌کند.

لینک کوتاه: https://karangweekly.ir/6xdw
نظر شما درباره موضوع

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.