کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
یادداشتی از رضا قربانی، مدیر محصول کارنگ – جمعه این هفته یعنی ۱۶ مهرماه در اختتامیه رویداد CS50 ایران حضور داشتم. در این رویداد برای جمع مشتاق و پرانرژی که آمده بودند، درباره «درآمدزایی از نوآوری» صحبت کردم. این رویداد با هدف آموزش علوم کامپیوتر به جوانها با همکاری دانشگاه هاروارد برگزار شد؛ میانگین سنی کسانی که در این دوره شرکت کرده و بخشی از آنها در اختتامیه حضور داشتند ۲۵ سال بود. جوانهایی پرانرژی که بخش مهمی از آنها برنامه مهاجرت دارند و تصور میکنند مهارتآموزی راه آنها را برای مهاجرت سادهتر میکند. در این رویداد پنلی هم درباره مهاجرت برگزار شد که امیراحمد ادیبی، امیرحسین قربان حسینی و محمدرضا حاجی مقصودی آن را میگرداندند.
برای من که در دو سال گذشته در رویدادهای عمومی کمی شرکت کردم، بعد از مدتها دوری از رویدادها، نشستن پای این پنل بهشدت آموزنده و درگیرکننده بود. صادقانه تا امروز در هیچ جا ندیده بودم که اینچنین دقیق و صریح درباره مسئله مهاجرت صحبت کنند. این سه پنلیست جوان نه تلاش میکردند به کسی بگویند برو، نه اینکه بگویند نرو؛ دید روشن این بچهها فوقالعاده بود؛ چیزی که متأسفانه در بسیاری از دولتمردان و تصمیمسازان و تصمیمگیران ما دیده نمیشود.
پدیدههایی مانند مهاجرت با ارزشگذاریهای احساسی بررسی میشوند و افراد تصمیمگیر و تصمیمساز دقت نمیکنند که مهاجرت یک پدیده واقعی است و برای مدیریت آن نیاز به راهحلهای واقعی داریم؛ مشابه چیزی که در سالهای گذشته نیز با دمیدن در حباب امید شاهد ایجاد کژکارکردهای جدی برای اکوسیستم نوآوری ایران بودیم.
در سخنرانیام در اختتامیه رویداد CS50 گفتم درآمدزایی از نوآوری درباره پول نیست؛ درباره حرکت از امید و امیدواری به سوی آگاهی است. در این نشست در این باره صحبت کردم که «چرا همه نوآوریهای به محصولات موفق تبدیل نمیشوند؟ و چرا تعداد زیادی از آنها شکست میخورند؟» عددی هم ارائه کردم که منبع آن کتاب «درآمدزایی از نوآوری» است: ۷۲ درصد؛ این نرخ شکست محصولات جدید است.
معنای این عدد این است که اگر آنها که دور میز نشستهاند برای تصمیم گرفتن سکه بیندازند، احتمال بیشتری برای موفقیت و نتیجه گرفتن وجود دارد! وقتی در کسبوکارهای جهان و در شرکتهایی که بهترین منابع انسانی در آنها جمع شدهاند و تلاش میکنند با نوآوری محصولات جدیدی بسازند، نرخ موفقیت ۲۸ درصد است – یعنی کمتر از توسل به بخت و اقبال – به نظر یک جای کار ایراد دارد.
ایراد را هم اگر بخواهم در یک چیز خلاصه کنم، آن آگاهی است. اگر آن هرم معروف را بگذاریم جلومان و از پایین تا بالا را مرور کنیم، پایین هرم دادهها هستند و در ادامه اطلاعات و دانش و در نهایت هم در بالای هرم خرد را داریم. آنچه امروز گمشده ماست، نه دادهها و اطلاعات پراکنده، بلکه دانش و آگاهی است که منجر به خرد و کنشورزی خردمندانه شود. برای این موضوع باید وقت بگذاریم و هزینه کنیم.