پیشرفتهای چشمگیر دوره نوسنگی در شیوههای ساختمانی پیش از تاریخ نمایان است. اطلاعات زیادی درباره تواناییهای فراتر از ساخت چند پناهگاه سنگی در دست نیست، اما در دوره نوسنگی سازههای چشمگیری برپا شد که نخست به عنوان مقبره و گوردخمه و دیگر بناهای مذهبی نمایان شده؛ سپس در پایان دوره محل سکونت خانوادگی مشاهده میشود که برای نخستین بار در آن آجر خشکشده در آفتاب به کار رفته است. در شمال اروپا که دگرگونی نوسنگی دیرتر از نواحی مدیترانه شرقی آغاز شد و بیشتر به طول انجامید نیز بناهای سنگی عظیمی ایجاد شد که استونهنج (Stonehenge) در انگلستان نمونه برجسته آن است؛ بنایی که نه بیان توانایی ریاضی و ابتکار جوامع پس از دوره پارینهسنگی، بلکه گواه روشنی بر مهارتهای فنی است.
به نظر میرسد صنعت تولید در عصر نوسنگی با بهکارگیری روشهایی برای آسیاب ذرت، پخت خاک رس، ریسندگی و بافندگی منسوجات و همچنین رنگرزی، تخمیر و تقطیر پایهگذاری شد. شواهدی برای وجود همه این فرایندها را میتوان در یافتههای باستانشناسی به دست آورد.
پارهای از این ابتکارت در زمان ظهور نخستین تمدنهای شهری به صنایع دستی تخصصی تبدیل شدند. نخستین فلزکاران نیز به همین ترتیب دستیابی به فنون استخراج و کار کردن با فلزات نرمتر مانند طلا، نقره، مس و قلع را شروع کردند که جانشینان آنها را به طبقهای منتخب از صنعتگران تبدیل میکرد.
همه این زمینههای تخصصی اولیه بیانگر توسعه تجارت بین جوامع و مناطق مختلف بود و شواهد باستانشناسی چشمگیری از انتقال محصولات تولیدی در دوره پارینهسنگی در دست است. به عنوان نمونه نوک پیکان ساختهشده از انواع خاص سنگ چخماق را میتوان به شکل گسترده در سراسر اروپا یافت که به معنای مکان تولید مشترک است.
چنین انتقالی نشاندهنده بهبود امکانات حملونقل و ارتباطات است. مردم دوران پارینهسنگی احتمالاً کاملاً وابسته به قدرت پاهای خود بودند و این شیوه معمول حملونقل در سراسر دوره پارینهسنگی پابرجا ماند. اهلی کردن گاو، الاغ و شتر بدون شک مفید بود، گرچه دشواری مهار اسب استفاده کارآمد از آن را مدت زیادی به تأخیر انداخت. قایقرانی با قایقهای ساختهشده از پوست درخت نشان داد که این شیوه حملونقل روی آب چه تواناییهایی ایجاد میکند؛ شواهدی وجود دارد که نشان از ظهور بادبان پیش از پایان دوره نوسنگی دارد.
دگرگونیهایی که درباره دوران پیش از تاریخ بشر بیان شده، در مقایسه با پنج هزار سال تاریخ ثبتشده بشری در بازه زمانی طولانیتری رخ داده است؛ این تحولات ابتدا در نواحی بسیار کوچکی از سطح زمین اتفاق افتاد. انقلاب نوسنگی ابتدا در بخشهایی از جهان با ترکیبی غیرمعمول از ویژگیها رخ داد؛ آب و هوای گرم، تشویق رشد سریع محصولات کشاورزی و چرخه سالانه سیل که به طور طبیعی باروری زمین را بازسازی میکرد.
در خشکی اوراسیا-آفریقا چنین شرایطی فقط در مصر، بینالنهرین، شمال هند و برخی از درههای رودخانه بزرگ چین رخ میدهد. بنابراین مردان و زنان دوران نوسنگی در چنین جاهایی به توسعه روشهای جدید کشاورزی، دامداری، آبیاری و تولید تشویق شدند و پاداش کارشان را با افزایش بهرهوری دریافت کردند که به رشد جمعیت دامن زد و دنبالهای از تغییرات سیاسی-اجتماعی را پدید آورد که پایهگذار تبدیل جوامع یکجا نشین دوره نوسنگی به نخستین تمدنها شد.
در جاهای دیگر که چنین محرکهایی برای نوآوری فناورانه وجود نداشت، باید در انتظار انتقال تخصص فنی از مناطق بسیار مطلوبتر میماندند که ریشه جدایی تمدنهای بزرگ جهانی است؛ زیرا در حالی که تمدنهای مصر و بینالنهرین نفوذ خود را از طریق دریای مدیترانه و اروپا به سمت غرب گسترش میدادند، هند و چین به خاطر موانع جغرافیایی، به مناطق داخلی خود محدود شدند.
دگرگونیهای فناوری که برشمردیم تنها در پاسخ به اساسیترین نیازهای اجتماعی، یعنی جستوجوی غذا و سرپناه بود و بسیار آهسته و در یک دوره زمانی طولانی رخ داد و منابع اندکی برای فعالیتی غیر از برآورده کردن این نیازها در دسترس بود. در همین حال حدود پنج هزار سال پیش یک انتقال فرهنگی مهم در چند موقعیت جغرافیایی مطلوب آغاز شد. این دگرگونی نیازها و منابعی جدید ایجاد کرد و با افزایش چشمگیر نوآوریهای فناوری همراه شد که آغاز اختراع شهر بود.
افزایش مهارتهای کشاورزی دوران نوسنگی موجب رشد جمعیت شد که نیاز به محصولات صنعتگران متخصص در گستره بزرگی از کالاها را ایجاد کرد. بخشی از این صنعتگران فلزکار بودند. آنها فلزاتی مانند مس و طلا را که بهآسانی به دست میآمدند و میتوانستند با کوبیدن به آنها شکل دهند، دستمایه کار خود قرار دادند.
سپس کشف و استخراج برخی از فلزات از سنگ معدن رخ داد. شاید نخستین مادهای که استخراج شد، کربنات مس بود که به آن مالاکیت میگفتند که پس از سوختن بهراحتی به مس تبدیل میشد. گرچه زمان و مکان این کشف روشن نیست اما پیامدهای فوقالعاده داشت و به جستوجوی سایر سنگهای فلزی، توسعه متالورژی، تشویق تجارت به منظور ایمنسازی فلزات خاص و توسعه بیشتر مهارتهای تخصصی منجر شد. این امر به شکلی قابل توجه به پیدایش جوامع شهری و نخستین تمدنها کمک کرد، چراکه وابستگی شدیدی به تجارت و صنایع تولیدی داشت. عصر حجر جای خود را به عصر فلز داد و دوره جدیدی در داستان نوع بشر آغاز شد.
توافقی کلی وجود دارد که تمدن را شامل اجتماعی بزرگ با فرهنگ مشترک، جوامع مستقر و نهادهای پیچیده بدانیم و همه اینها نیازمند تسلط بر سواد ابتدایی و شمارش است. تسلط بر هنرهای متمدن در تمدنهای اولیه، به احتمال زیاد در دست یک طبقه و بهدقت محافظتشده بود. با این حال وجود چنین مهارتهایی حتی در دستان اقلیت کوچکی از جمعیت، نکتهای قابل توجه است، زیرا آنها امکاناتی را برای ثبت و انتقال اطلاعات فراهم کردند که دامنه نوآوری و تفکر را به میزان زیادی افزایش داد.
تا این دوره فناوری بدون بهرهگیری از علم پدید آمده بود، اما در زمان نخستین ستارهشناسان سومری که حرکت اجرام آسمانی را با دقت قابل توجه ثبت کرده و محاسباتی را پایهگذاری کردند که تقویم و سامانههای آبیاری را بر اساس این مشاهدات تنظیم میکرد، رابطه خلاقانه بین علم و فناوری پدیدار شد.
نخستین نتیجه چنین پیوندی بهبود تواناییهای اندازهگیری زمین، وزن کردن و نگهداشتن زمان بود که در زمره نیازهای فنی کاربردی هر جامعه پیچیدهای است که بدون داشتن سواد غیرقابل تصور است و حکایت از آغاز انجام مشاهدات علمی دارد. ظهور این مهارتها در هزاره سوم پیش از میلاد به ایجاد نخستین تمدنها در درههای رود نیل و دجله-فرات انجامید.