کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
همه ما داستانهای زیادی از راهاندازی استارتاپها شنیدهایم. برخی از این داستانها بهقدری خستهکننده هستند که خوابمان میگیرد. خیلی از آنها اصلاً معنا و منطقی ندارند. حتی خیلی از آنها حرص ما را درمیآورند؛ بنابراین کارآفرینانی که میخواهند استارتاپ راهاندازی کنند باید توجه داشته باشند بعداً اگر خواستند داستان کسبوکارشان را تعریف کنند، در زمره داستانهای مذکور قرار نگیرند و داستان آنها کسی را خسته یا عصبی نکند. در ادامه به سؤالاتی که این افراد باید از خود بپرسند، پرداختهایم. این سؤالات به آنها میآموزند که قصه غنیتری برای گفتن داشته باشند.
سؤال اول: چه مشکلی را میخواهید حل کنید؟
دقیقاً شما و دیگر شرکتها و افراد سعی در حل چه مشکلاتی دارید؟ آیا از هزینه نبود یک راهحل مطلع هستید؟ دیگر شرکتها و اشخاص حاضرند چقدر برای راهحل شما هزینه کنند؟
سؤال دوم: این مشکلی که میخواهید حل کنید چقدر بزرگ است؟ اندازه بازار راهحل شما چقدر است؟
ورود به بازارهای بزرگ مهم است؛ درحالیکه بازارهای خاص میتوانند جذاب باشند. گاهی اوقات بازارهای بزرگ بسیار سودآور هستند. همچنین توسعه محصولات و خدمات برای بازارهای بزرگتر و درحال رشد با یک محصول یا راهحل منحصربهفرد هوشمندانهتر است.
سؤال سوم: آیا شخص دیگری برای حل این مشکل اقدام کرده است؟ چه راهحلی ارائه داده است؟ آیا راهحل آنها موفقیتآمیز بوده است؟ دلیل موفقیت یا عدم موفقیت این راهحل چیست؟
سرمایهگذاران اگر بررسیهای لازم را انجام دهند ممکن است رقیب شما را انتخاب کنند. پس باید این سؤالات را با دقت از خود بپرسید. باید در مورد رقبا تحقیق کنید و جزئیات کارشان را بدانید. باید بدانید که آنها کدام ایده شما را اجرایی کردهاند و در چه بخشهایی درست عمل کرده یا اشتباه کردهاند؟ شناسایی رقبا بسیار مهم است و باید داستان آنها را بدانیم.
سؤال چهارم: راهحل منحصربهفرد شما چیست؟ موانع پیادهسازی این راهحل چیست؟
آیا راهحل شما مبتنی بر فناوری است؟ اگر اینطور است، تمایز راهحل فناورانه شما چیست؟ آیا در حال حاضر مالکیت معنوی فعال یا تعلیقشده دارید؟ چه چیزی در مورد تیم، فناوری و برنامه شما منحصربهفرد است؟ در ایدهآلترین حالت باید یک لیست طولانی در جواب این سؤال داشته باشید.
آیا راهحل شما بهراحتی توسط رقبای بزرگ قابل کپیبرداری است؟ از توسعه خدمات عمومی که بهراحتی قابل کپیبرداری هستند، بپرهیزید. شاید با ارائه این راهحل، شما در بازار پیشگام و نفر اول باشید، اما اگر این راهحل قابل کپی باشد، مزایای آن برای شما کوتاهمدت خواهد بود.
سؤال پنجم: راهحل شما یک محصول است یا یک خدمت؟
ویژگیهای منحصربهفرد محصول یا خدمات خود را شرح دهید: آیا این محصول تغییرات قابل توجهی ایجاد میکند یا روی بهبود متمرکز است؟ تمام ابهامات را حداقل هنگام راهاندازی برای خود روشن و حل کنید. ممکن است در ادامه مسیر شما تغییر کند، اما این کار در ابتدای کار برای آزمایش بازار و جلب اعتماد سرمایهگذاران مهم است.
سؤال ششم: نقاط قوت و ضعف بنیانگذار شما چیست؟
آیا تیم شما استوار است؟ آیا بهاندازه کافی در زمینه محصول یا خدماتی که میخواهند ارائه دهند تجربه دارند؟ آیا تجربیات آنها موفقیتآمیز بوده است؟ چه جنبههای خاصی از شخصیت کارآفرینی شما برای موفقیت حیاتی هستند؟ کدام جنبهها تهدید محسوب میشوند؟ آیا نقاط ضعف و قوت خود را میدانید؟ در تیم شما افرادی وجود دارند که بتوانند حقیقت را بگویند؟
سؤال هفتم: هزینه اجرایی کردن راهحل شما چقدر است؟
هر کدام از مراحل راهاندازی، ارائه محصول و بزرگ شدن چقدر برای شما هزینه دارند؟ البته جواب دادن به این سؤال مثل تخمین زدن است، اما نمایی کلی برای سرمایهگذاری، پروژه و فرایند به شما میدهد. البته این تخمینها باید واضح باشد، عدم قطعیت در پاسخ به این سؤالها خطرناک است؛ زیرا در این زمینه به عدد نیاز است.
سؤال هشتم: مراحل و نقاط عطف لازم در راهاندازی چه هستند؟
پروژهها را با ذکر نام، کارهای مربوطه و نتایج ایدهآل فهرست کنید. فهرست پروژهها نهتنها به سرمایهگذاران شما کمک میکند تا مسیر و مقصد شما را متوجه شوند، بلکه به شما و تیمتان هم کمک میکند تا بفهمید چه کاری باید انجام شود. فرایند شناسایی و توصیف پروژه برای خود یک تمرین آموزشی است.
سوال نهم: چه درآمدی را برای محصول یا خدمت خود پیشبینی میکنید؟
فراموش نکنید که این پیشبینیها از نگاه دیگران فرضیه هستند. در نهایت این بازار است که تصمیم میگیرد درآمد شما چقدر باشد یا اصلاً درآمدی داشته باشید یا خیر. با این اوصاف، شما باید محدودههای درآمدی را با نتایج احتمالی براساس دادههای موثق ارائه کنید.
هزینهها نیز مانند درآمد فرضیه هستند و معمولاً کمتر از حد برآورد میشوند. ریسکها بر درآمد و هزینهها تأثیر میگذارند؛ اما در هر صورت باید ارائه شوند، حتی اگر فقط حدس و گمان باشند. یکی از اشتباهات رایج کارآفرینان این است که دادهها را به عنوان اعداد واقعی ارائه میدهند.
سؤال دهم: برنامه شما برای جذب سرمایه چیست؟
این طرح باید بر اساس روابط فعلی شما با سرمایهگذاران باشد. این روابط را موشکافانه بررسی کنید و ببینید کدام در مرحله راهاندازی کنار شما خواهند بود. بعد از خود بپرسید طرح شما چقدر متقاعدکننده است؟ آیا سرمایهگذار برای سرمایهگذاری روی طرح شما آماده است؟ هدف این طرح چه کسانی هستند؟ برنامهریزی این طرح به چه صورت است؟
سؤال یازدهم: طرح باید چگونه باشد؟
طرح باید کوتاه و قانعکننده باشد و بتواند مخاطبان را قانع کند. بهترین ارائهدهنده و نویسنده و گرافیست را پیدا کنید و سپس طرح را آماده کنید. طرح باید برای مخاطبان مناسب باشد. برای تأثیرگذاری روی سرمایهگذاران، به فروشندگان عالی، هنرمندان فریبنده و بازیگران شگفتانگیز نیاز دارید.
اگر نتوانستید به این ۱۱ سؤال پاسخ دهید باید بدانید که شما یک کارآفرین نیستید و آمادگی لازم را برای جذب سرمایهگذاران ندارید. شما باید بتوانید به هر کدام از ۱۱ سؤال بالا در یک اسلاید با استفاده از دمو و ویدئو و… پاسخ دهید.
به هر حال، شما باید به تمام این سؤالات در ۱۱ تیغه یا کمتر با دوز جدی از ویدئوها، دموها و داستانهای تعبیهشده در «صحنه» پاسخ دهید. ارائه ۱۱ اسلاید پاورپوینت مبهم که توانایی قانع کردن مخاطب را ندارد شما را از این بازی بیرون میاندازد.