کارنگ، رسانه اقتصاد نوآوری ایران
رسانه اقتصاد نوآوری ایران

پارک‌های علم و فناوری دانشگاه‌ها و استان‌ها چقدر توانسته‌اند تجربه موفقی رقم بزنند / پارک دولتی‌ها

اگر پیگیر صفحه تاریخ نوآوری «کارنگ» باشید، احتمالاً مطلبی با عنوان «الگوی نوآوری فلورانس دوره رنسانس بهتر از سیلیکون‌ولی» را به یاد دارید. مطلبی که به ما گوشزد می‌کند سیلیکون‌ولی برای الگوبرداری بسیار جوان است و باید به دنبال الگو‌های موفق قدیمی‌تر بود.

از همان آغاز شکل‌گیری نهادهای تحقیقاتی مانند پارک تحقیقاتی استنفورد، یافتن یک روش نظام‌مند برای کاربست نوآوری، جزئی از چالش‌های مهم و اساسی بود. بسیاری معتقد بودند اساساً نظام‌مند کردن چنین مفهومی، خیانت به نوآوری است و صرفاً باید همراه آن بود و از آن حمایت کرد.

فارغ از درست و غلط این دیدگاه‌ها، نزدیک به دو دهه است با مفهومی به نام پارک علم و فناوری آشنا شده‌ایم. این پارک‌ها، چه از جنس استانی و چه دانشگاهی، در طول مدت حیات خود فراز و فرودهای گوناگونی را تجربه کرده‌اند، ولی هرگز خروجی بزرگی از آنها دیده نشده است.

در این شماره از گزارش ویژه به سراغ چند تن از رؤسای دانشگاهی و استانی پارک‌های علم و فناوری رفتیم و از آنها مهم‌ترین چالش‌های توسعه پارک‌های علم و فناوری را جویا شدیم و اینکه چرا شرکت‌ها و تیم‌های موفق و بزرگی از این مجموعه‌ها بیرون نیامده است.


مسئله بازار است


ابوالحسن رزمی‌نیا، رئیس پارک علم و فناوری خلیج فارس بوشهر / پارک‌های علم‌ و ‌فناوری فرزند خلف دانشگاه‌ها و متولی فناوری در حوزه پیرامونی خودشان هستند. زیرمجموعه پارک‌ها که مراکز رشد هستند، از مفهوم زیبایی برخوردارند که شرکت‌ها در کنار هم در عین استقلال با یکدیگر امکان هم‌افزایی و مشارکت دارند و می‌توانند یک بازار موضعی برای خود ایجاد کنند. اما چالش اصلی تمام این مجموعه‌ها، بازار است. تمام این حمایت‌ها و زیرساخت‌ها باید در نهایت به بازار ختم شود و این مسئله از چند جنبه قابل بررسی است.

اول بازارسنجی؛ بسیاری از شرکت‌ها به صرف داشتن یک ایده شروع به کار می‌کنند، بدون اینکه اطلاعی از بازار، قرارداد یا ویژگی‌های دوام یک محصول داشته باشند و فقط به جنبه مهندسی کار نگاه می‌کنند. یکی از کارهایی که پارک‌ها می‌توانند انجام دهند، همین بازارسنجی است.

دوم بازارسازی؛ ما تا پایان عمر این شرکت‌ها نمی‌توانیم آنها را به شرکت‌های بزرگ معرفی کنیم. باید بازارسازی انجام دهیم تا شرکت‌ها از طریق راه‌های ارتباطی خودشان بتوانند به بازار متصل شوند.

سوم شبکه‌سازی؛ یکی از مشکلات این مسئله این است که شبکه‌سازی بیشتر قائم به فرد می‌شود. مثلاً من به‌عنوان رئیس پارک چقدر قدرت شبکه‌سازی دارم. اگر می‌شد سازوکاری طراحی کرد که اولاً پارک‌ها بین خودشان شبکه‌سازی قوی داشته باشند، خیلی خوب بود؛ مثلاً اگر پروژه‌ای به پارک بوشهر داده می‌شود که شرکت مرتبط با آن را نداریم، فوراً شرکتی در پارک مشهد اعلام آمادگی کند و آن را انجام دهد. منظورم این است که ما در نهایت یک پارک باشیم در کل ایران. ابتدا باید این شبکه داخلی شکل بگیرد و بعد برای شبکه‌سازی فراسازمانی اقدام کنیم و بتوانیم دستگاه‌های مختلف را با رسالت پارک آشنا کنیم.

پارک‌ها، از ابتدا اشتباه نام‌گذاری شده‌اند. پارک‌ها محل تولید علم نیستند و صرفاً فناور هستند. علم قرار است در دانشگاه تولید شود. نباید جایگاه‌ها را با هم مخلوط کرد. علم را باید دانشگاه و مهارت را فنی‌وحرفه‌ای آموزش دهد و حلقه آخر اتصال به بازار هم پارک‌ها هستند.

اینکه نتوانسته‌ایم شاهد تولد برند‌های بزرگ از دل پارک‌های علم‌ و فناوری باشیم، چند دلیل دارد. یکی مسئله فرهنگی است که افراد معمولاً تک‌نفره حرکت ‌می‌کنند و کمتر بلد هستند در قالب یک تیم کار کنند. باید بین تیم و گروه هم تفاوت قائل شد. بنیان‌گذاران بیشتر از همه باید به این کار تیمی اصرار داشته باشند، اما متأسفانه می‌بینیم که گاه در شرکت‌ها رشته تمام امور به یک نفر ختم می‌شود. بخشی از این مهارت‌های تیمی باید از دل دانشگاه بیرون بیاید. یک تیم باید دیسیپلین‌های مختلف را در خود جای دهد و هر نفر بازویی از کل تیم باشد.

نکته بعد این است که پارک‌ها، از ابتدا اشتباه نام‌گذاری شده‌اند. پارک‌ها محل تولید علم نیستند و صرفاً فناور هستند. علم قرار است در دانشگاه تولید شود. نباید جایگاه‌ها را با هم مخلوط کرد. علم را باید دانشگاه و مهارت را فنی‌وحرفه‌ای آموزش دهد و حلقه آخر اتصال به بازار هم پارک‌ها هستند.

از جهاد دانشگاهی و بنیاد نخبگان تا خود دانشگاه، همه می‌خواهند کاری را انجام دهند که پارک باید انجام دهد. استقرار دفتر صنعت در دانشگاه هم نمونه دیگری از این کارهاست که بعد از مدتی ناکارآمد می‌شود و صرفاً جنبه تشریفاتی به خود می‌گیرد. ارتباط بین صنعت و دانشگاه باید به‌صورت ارگانیک شکل بگیرد.


چالش دولتی بودن پارک‌ها


علیرضا نصیری، رئیس پارک علم و فناوری هرمزگان / اعتقاد دارم باید از خود دانشگاه شروع کرد. باید دانشجویانی که روحیه کارآفرینی دارند، با افرادی که دارای مهارت هستند ارتباط پیدا کنند. لازم است فرایند تربیت نیروی انسانی را قبل از ورود افراد به مراکز رشد و پارک‌های علم و فناوری آغاز کنیم و ذهنیت کار تیمی در آنها شکل گرفته‌ باشد.

وجود بازیگران متعدد در زیرمجموعه پارک‌ها نظیر مراکز رشد به بزرگ شدن این فضا و جدی‌تر ‌شدن فرهنگ کارآفرینی برای دانشجویان یاری می‌رساند و قانون مراکز رشد مشترک هم که توسط وزارت علوم تدوین شده، کمک می‌کند این مراکز در تعامل با پارک‌های علم و فناوری و تفکر حاکم بر پارک عمل کنند و اصطلاحاً هرکسی ساز خود را نزند.

از طرفی بودجه‌های تخصیص‌یافته به پارک‌ها متناسب با مأموریت آنها نیست. بودجه کل پارک‌های استانی کشور حتی با یک دانشگاه مثل دانشگاه تهران همخوانی ندارد و قابل قیاس نیست. درست است که هزینه دانشگاه‌ها بسیار زیاد است، اما انتظارات از پارک‌ها هم کم نیست. نیاز است که دولت تمرکز بیشتری بر زیرساخت‌ها و منابع داشته باشد.

یکی از آسیب‌هایی که متوجه پارک‌هاست و توسعه آن را دشوار می‌کند، دولتی بودن آن است. حضور دولت در قانون‌گذاری مثبت است، اما در مرحله اجرا با مشکلات متعدد روبه‌رو می‌شود. نمونه موفق جهانی حاصل کار بخش خصوصی است.

اکوسیستم ما هنوز بسیار جوان است و ما باید بستر را برای آینده فراهم کنیم. اما با این بودجه و برنامه‌ریزی فکر نمی‌کنم امکان توسعه وجود داشته باشد. از منظر دیگر ظرفیت‌های خوبی در قانون جهش تولید دیده شده که جای امیدواری دارد. اما یکی از آسیب‌هایی که متوجه پارک‌هاست و توسعه آن را دشوار می‌کند، دولتی بودن آن است. حضور دولت در قانون‌گذاری مثبت است، اما در مرحله اجرا با مشکلات متعدد روبه‌رو می‌شود. نمونه موفق جهانی حاصل کار بخش خصوصی است.

ورود دولت در شکل‌گیری اکوسیستم نیاز بود و تا حد قابل قبولی هم این اتفاق افتاد. در بحث فرهنگی هم پیشرفت خوبی داشته، اما روال تجاری‌سازی و رشد محصول نباید درگیر سازوکار دولتی باشد. باید روند طبیعی رشد یک شرکت از دل خود شرکت بیرون بیاید. این در ذات فعالیت پارک هم تناقضی ایجاد می‌کند به این معنی که از یک بخش دولتی انتظار کار تجاری می‌رود.


دانشجویی که به فکر رفتن است…


علی باستی، رئیس پارک علم ‌و فناوری گیلان / متأسفانه رویکردی در انتخاب رشته شکل گرفته که عموماً از من می‌پرسند چه رشته‌ای انتخاب کنند که بتوانند در خارج از کشور تحصیل کنند. دانشجو با این تصور وارد دانشگاه می‌شود و دغدغه او این است که ادامه تحصیل در خارج از کشور برایش مهیا باشد، نه‌اینکه بعد از فارغ‌التحصیلی وارد بازار کار شود و کسب‌وکار خودش را راه بیندازد. این یک مسئله فرهنگی است و به شرایط کشور و جامعه وابسته است.

نکته بعدی فرهنگی است که در دانشگاه‌های ما جریان دارد. به هر حال دانشگاه یک مجموعه دولتی است و عموماً با کسب‌و‌کار و نوآوری میانه‌ای ندارد. من همان درس‌هایی را که در سال ۱۳۷۰ خوانده‌ام، امروز به دانشجویانم تدریس می‌کنم و انگار هیچ تحول و تغییری در دنیا اتفاق نیفتاده است.

30 سال پیش یکی از اهداف تحصیلات دانشگاهی این بود که افراد پس از فارغ‌التحصیلی جذب مجموعه‌های دولتی شوند و البته این امکان هم فراهم بود. امروز باید به این نکته توجه شود که خروجی دانشگاه به خلق کسب‌وکار منجر شود، نه استخدام؛ اما متأسفانه این فرهنگ در دانشگاه وجود ندارد.

حتی اساتید هم برای ارتقا به مقالاتی نیاز دارند که عموماً با هدف چاپ در ژورنال‌های خارجی منتشر می‌شود و دردی از جامعه دوا نمی‌کند. در صورتی که در بسیاری از دانشگاه‌های دنیا شاهد این هستیم که گرنتی که به اساتید اعطا می‌شود، از حالت دولتی به غیردولتی تغییر داده شده و تعداد دانشجوهای ارشد و دکتری که یک استاد می‌تواند داشته باشد، به حجم ارتباط او با صنعت مربوط است.

اینها نکاتی است که هرچند کارهایی هم در این راستا انجام شده، اما هنوز عقب هستیم. این عقب‌ماندگی در تشکیل تیم هم وجود دارد و باز بر‌می‌گردد به آموزش در سال‌های اول تحصیلی که عموماً فرهنگ کار تیمی بین کودکان و نوجوانان ما به شکل متمرکز آموزش داده نمی‌شود.

این نقیصه در شکل‌دهی تیم‌ها برای کسب‌وکار هم نشت می‌کند و ما متأسفانه تیم‌های قدرتمند کمی را در پارک‌ها می‌بینیم. نکته‌ای که باید در بررسی شرکت‌های بزرگ و یونیکورن جهان به آن دقت شود، درآمد آنها نیست، بلکه ساختار و شاکله آنهاست که چطور توانسته‌اند مثلاً برای یک دهه در کنار هم کار کنند و موفق شوند.

از طرف دیگر زمین مناسب برای رشد کسب‌وکارها در کشور فراهم نیست. ما در شاخص‌های جهانی رتبه خوبی در پرورش نیروی انسانی داریم، اما در زمینه‌سازی فضای کسب‌وکار، حاکمیت و قانون‌گذاری رتبه‌مان خوب نیست و بخش زیادی از دلایل عدم موفقیت در اکوسیستم کسب‌وکار به سیاست‌گذاری‌های غلط بر‌می‌گردد.


نمی‌گذارند شرکت‌ها بزرگ شوند


محمد راضی جلالی، رئیس پارک علم و فناوری خوزستان / پارک‌های علم‌ و‌ فناوری می‌توانند بستری مناسب برای اشتغال دانش‌آموختگان ما باشند. این مسئله در استان ما یکی از چالش‌های اصلی است. با وجود فرصت‌های بی‌نظیر جغرافیایی، لجستیکی و صنعتی و ظرفیت‌های بالای استان خوزستان، متأسفانه این استان نرخ بیکاری بالایی دارد. از ۲۴۵ هزار بیکار خوزستان، حدود ۴۳ ‌درصد افراد تحصیل‌کرده‌ هستند و با وجود داشتن این ظرفیت‌ها نتوانسته‌اند شغل مناسبی برای خود ایجاد کنند.

پارک‌های علم ‌و فناوری چتر حمایتی بسیار خوبی دارند و در زمینه‌های نیروی انسانی، گمرک، درآمد و… معاف از مالیات هستند و مشوق‌های گوناگونی هم در اختیار دارند. متأسفانه یکی از مهم‌ترین مشکلات توسعه پارک‌ علم‌ و فناوری در خوزستان، مسئله زیرساخت و نبود فضای فیزیکی است.

شرکت‌های نوآور تا حدی اجازه رشد دارند و اگر بخواهند بیشتر رشد کنند، جلوی آنها گرفته می‌شود. برخی نهاد‌های ثروت در کنار نهاد‌های قدرت، اجازه بزرگ‌شدن به کسب‌وکارهای فناور را نمی‌دهند.

شهرک علمی اصفهان نمونه خوبی در کشور است و اگر این امکانات در اختیار خوزستان قرار بگیرد، قطعاً موفقیت بیشتری کسب خواهد کرد؛ چراکه از لحاظ ژئوپلتیکی و تعدد صنایع، مزایای بسیار بیشتری نسبت به اصفهان دارد.

مسئله دیگر این است که شرکت‌های نوآور تا حدی اجازه رشد دارند و اگر بخواهند بیشتر رشد کنند، جلوی آنها گرفته می‌شود. برخی نهاد‌های ثروت در کنار نهاد‌های قدرت، اجازه بزرگ‌شدن به کسب‌وکارهای فناور را نمی‌دهند. کسب‌وکاری که محصول بسیار باکیفیت تولید کرده و کشور را از واردات آن بی‌نیاز کرده است، آن‌قدر از راه‌های مختلف تحت فشار قرار می‌گیرد که همان محصول را باید با برچسب خارجی در کشور به فروش برساند و این بسیار تأسف‌بر‌انگیز است.

باید پذیرفت که ما کشوری خام‌فروش هستیم و حتی فروش محصولات پتروشیمی هم خام‌فروشی به شمار می‌رود. کشورهای خارجی این محصولات را با قیمت بسیار پایین خریداری می‌کنند و بعد محصولاتی را که از همین مواد ما تولید کرده‌اند، با چندبرابر قیمت به ما می‌فروشند.

باید شرکت‌های فناور ما به‌عنوان بازوهای فناوری در کنار صنایع قرار بگیرند و چالش‌های صنایع را از نزدیک رصد و حل کنند. یکی از مواردی که باعث شده شرکت‌های مستقر در پارک‌های علم و فناوری نتوانند در برند‌سازی موفق باشند، نبود ارتباط تنگاتنگ بین این شرکت‌ها و صنایع بزرگ است.


دانشگاه‌ها دیوان‌سالار تربیت می‌کنند


بابک سوری، رئیس پارک علم و فناوری کردستان / مسئله به نظام آموزش‌ برمی‌گردد. کمتر به فرزندان خود آموخته‌ایم که جامعه را «کار» سرپا نگه می‌دارد و اگر هم به تحصیل علم می‌پردازیم، برای این است که در نهایت کار مناسبی داشته باشیم. از همان ابتدا که ما دانشگاه را در کشور از مدل غربی تقلید کردیم تا امروز رویه به این شکل بوده که دانشگاه به جای اینکه متخصص و نیروی ماهر کار پرورش دهد، دیوان‌سالار تربیت کرده است.

بسیاری از خروجی‌های دانشگاه کمتر می‌توانند در عمل گرهی را باز کنند و این یکی از آسیب‌هایی است که در کارآفرینی وجود دارد. فرهنگ کار به‌عنوان یک عامل هویت‌بخش به فرزندان ما آموزش داده نمی‌شود. چه در دانشگاه و چه در مراحل ابتدایی آموزش.

فعالان سنتی خود را از نوآوری و نیروی خلاق بی‌نیاز می‌بینند و این نیز به‌نوعی به اقتصاد نفتی ما بر‌می‌گردد. از همان دهه ۳۰ که نفت ملی شد و پول نفت به اقتصاد ما اضافه شد، این روند شکل گرفت و تا امروز هم ادامه دارد.

این مسئله در کنار تحول اقتصادی صد سال اخیر جامعه ایران که از فروش منابع نفتی و معدنی ایجاد شده، فرهنگ کار را ضعیف کرده است. ارتباط بین علم و عمل هم در کشور ما به‌صورت ارگانیک نیست. باز هم اینجا مسئله تقلید در کار است. مشکلی با تقلید ندارم و معتقدم باید از تجربیات خوب دیگران بهره جست، اما ما اگر سیستمی را به تقلید بنا می‌کنیم،‌ باید با مقتضیات و شرایط جامعه خود آن را بومی کنیم.

در بخش اقتصاد هم، فعالان سنتی خود را از نوآوری و نیروی خلاق بی‌نیاز می‌بینند و این نیز به‌نوعی به اقتصاد نفتی ما بر‌می‌گردد. از همان دهه ۳۰ که نفت ملی شد و پول نفت به اقتصاد ما اضافه شد، این روند شکل گرفت و تا امروز هم ادامه دارد. این نگرش در انتخاب رشته دانشجویان هم نفوذ کرده و جوانی که برای تحصیل اقدام می‌کند، خود را درگیر بازار کار نمی‌بیند و ممکن اصلاً نداند که چرا آن رشته را انتخاب کرده است.


متغیرها و عناصری وجود دارند که در پارک‌های علم و فناوری دانشگاه‌ها به آنها توجه نمی‌شود


بهنام طالبی، رئیس پارک علم ‌و فناوری دانشگاه شریف / با نگاه به کل اکوسیستم نوآوری کشور می‌توان گفت ما به مرحله‌ای رسیده‌ایم که بسیاری از ایده‌ها عملیاتی شده است. حتی ایده‌های کپی هم بومی‌سازی شده و سهم خود را در بازار پیدا کرد‌ه‌اند.

چند سال پیش می‌شد با یک بررسی کوچک، ایده‌های موفق خارجی را پیدا کرد و نمونه بومی آن را در کشور پیاده‌سازی کرد. الان اما شرایط تغییر کرده و ما در اکوسیستم، خصوصاً اکوسیستم دانشجویی به ایده‌های نو نیاز داریم و در مرحله بعد، کار تیمی مهمترین چالشمان است.

از بین بچه‌هایی که ما خودمان با آنها کار می‌کنیم، می‌بینیم که با وجود داشتن ایده خوب، تیم خوبی شکل نگرفته و همین مسئله باعث می‌شود ایده به شکست منجر شود. حل این مسئله به آموزش نیاز دارد و افراد باید مهارت‌های کار تیمی را فرابگیرند تا بتوانند تیم خوب تشکیل دهند. فرهنگ کار تیمی چیزی نیست که در کوتاهمدت شکل بگیرد و می‌بایست از مراحل ابتدایی آموزش و از دوران کودکی به این نکته توجه شود.

در گذشته این مفهوم وجود داشت که هر کس مسئول کار خودش است و باید سعی کند روی پای خود بایستد. این تفکر که می‌شود کارها را با تشکیل تیم پیش برد، کمتر در آموزش‌های گذشته گنجانده شده بود. آموزش کار تیمی چیزی است که کشورهای پیشرفته بسیار به آن بها می‌دهند.

حتی رقابت مهم زندگی دانشجو هم کنکور است که باز هم باید بهصورت انفرادی عمل کند و بهتنهایی برنده شود و به دانشگاه ورود کند. تازه در محیط دانشگاه است که می‌شود کمی کار تیمی را درک کرد؛ البته آن هم به فرهنگ دانشگاه و پیشرفت‌های درونی دانشگاه‌ها مربوط است. باید اول در آموزش‌وپرورش و بعد در دانشگاه به این مهم بها داده شود.

خروجی پارک‌های علم و فناوری نفر نیست. اتفاقاً پارک‌های علم و فناوری جذب‌کننده نیروی انسانی هستند و خروجی پارک‌های علم و فناوری باید شرکت باشد. اما نداشتن مهارت در تشکیل تیم، گاه باعث می‌شود نیروهای متخصص از پارک به دیگر شرکت‌ها جذب شوند.

مباحث مربوط به مهارت‌آموزی و توانمند‌سازی بیشتر به دانشگاه‌های ما مربوط است. از آنجا که ما پارک دانشگاهی هستیم، مباحث مرتبط با ترویج و فرهنگ‌سازی را هم بر عهده داریم، اما در پارک‌های استانی این مباحث کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد.

اینکه دانشگاه‌ها چقدر توانسته‌اند نیروهایی پرورش دهند که جذب بازار کار و شرکت‌ها و تیم‌های مستقر در پارک‌ها شوند، موردی است که فکر می‌کنم در آن ضعیف عمل شده است. ممکن است بعضی از دانشگاه‌ها هم خوب عمل کرده باشند، اما از نظر واحدهای درسی و آموزشی مباحث کافی در این زمینه ارائه نمی‌شود.

خروجی پارک‌های علم و فناوری نفر نیست. اتفاقاً پارک‌های علم و فناوری جذب‌کننده نیروی انسانی هستند و خروجی پارک‌های علم و فناوری باید شرکت باشد. اما نداشتن مهارت در تشکیل تیم، گاه باعث می‌شود نیروهای متخصص از پارک به دیگر شرکت‌ها جذب شوند.

مهارت‌هایی مانند توسعه فردی و ارتباط برقرارکردن با محیط کار، نحوه حضور در جلسه مصاحبه کاری و مباحث مرتبط با قوانین کار و محیط کار، مباحثی است که باید در دانشگاه به آن پرداخته شود. چند سال پیش در دانشگاه شریف برنامه‌ای تحت عنوان «سفیر کارآفرینی» برگزار شد که بچه‌هایی که از شهرستان در دانشگاه پذیرفته شده بودند، به صورت داوطلبانه در مرکز کارآفرینی آموزشهایی را دریافت می‌کردند و پس از اتمام تحصیل این مباحث را در دانشگاه‌های شهر خودشان به صورت کارگاه یا کنفرانس مطرح می‌کردند.

مثلاً یکی از دانشجویان ترم چهار با فراگیری این مباحث، کارگاهی در شهر خودش برگزار کرد که حدود ۲۰۰ نفر پای صحبت‌های او نشسته بودند. این نشان می‌دهد عدالت آموزشی، خصوصاً در بحث‌های کارآفرینی در سطح کشور بهخوبی برقرار نشده است.

بیشترین تمرکز این آموزش‌ها و مهارت‌آموزی‌های حوزه کسب‌وکار در استان‌های برخوردار مانند تهران، خراسان رضوی، اصفهان و شیراز بوده و استان‌های کم‌برخوردار از این آموزش‌ها کمتر بهره برده‌اند. این کار وظیفه دانشگاه‌هاست و خوشبختانه در سال‌های اخیر این مباحث بیشتر مطرح شده است.

لینک کوتاه: https://karangweekly.ir/y7mb
نظر شما درباره موضوع

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.