کارنگ، رسانه اقتصاد نوآوری ایران
رسانه اقتصاد نوآوری ایران

بررسی شرایط کسب‌وکارهای نوآور حوزه کشاورزی در گفت‌وگو با حسن موحد، بنیان‌گذار استارتاپ «تازه‌چین» همدان / سرعت‌گیرهای کشاورزی نوآورانه

رضا امیرزاده / از زمانی که انسان دانست می‌تواند از راه کاشت بذر و پرورش گیاهان مسیر دشوار یافتن غذا را برای خود سهل‌تر کند، کشاورزی همیشه یکی از مهم‌ترین بخش‌های زندگی بشر بوده است.

در سال‌های اخیر و با رشد کسب‌وکارهای نوآور در حوزه‌های مختلف، بخش کشاورزی نیز به‌عنوان یکی از مهم‌ترین عناصر اقتصادی کشور توجه برخی نوآوران را به خود جلب کرده و شاهد فعالیت استارتاپ‌ها در بخش‌های مختلف از کاشت، داشت، برداشت و همچنین توزیع محصولات بوده‌ایم. اغلب صاحبان کسب‌وکارهای نوآورانه در حوزه کشاورزی باور دارند که این بخش آن‌طور که از آن انتظار می‌رفت، با توسعه همراه نبوده است.

«حسن موحد» بنیان‌گذار فروشگاه اینترنتی خشکبار «تازه‌چین» و یکی از فعالان کسب‌وکارهای نوآور حوزه کشاورزی، مهم‌ترین عوامل این مسئله را گستردگی حوزه کشاورزی در سراسر کشور، تمرکز غیرنرمال سرمایه در پایتخت و چالش‌های لجستیکی مرتبط با این حوزه عنوان می‌کند. او باور دارد در صورتی که حمایت درستی از این بخش صورت گیرد، استارتاپ‌های کشاورزی در قالب یک سیستم به‌هم‌پیوسته می‌توانند علاوه برافزایش بهره‌وری کشاورزی ایران، به کاهش بحران کم‌آبی کشور در این زمینه نیز کمک کنند.

فکر می‌کنید چه عواملی باعث شده‌اند در حوزه کسب‌وکارهای نوآور کشاورزی آن‌طور که انتظار می‌رفت شاهد رشد و توسعه مجموعه‌‌ها نباشیم؟

به طور عمده این موضوع دو دلیل دارد. اول اینکه کشاورزی در کشور ما به‌صورت متمرکز در پایتخت انجام نمی‌شود! در بخش کشاورزی با توجه به توزیع اقلیمی و آب‌وهوایی متفاوتی که در سطح کشور داریم، کشت محصولات نیز به‌صورت متنوعی در مناطق مختلف کشور انجام می‌شود.

استارتاپ‌های حوزه کشاورزی با توجه به امکانات و سرمایه‌ای که در تهران جمع شده، می‌خواستند در پایتخت متمرکز شوند و روی توزیع محصولات در این شهر کار کنند. این مسئله باعث می‌شود که کسب‌وکارها نتوانند ارتباط خوبی با باغدار و کشاورز برقرار کنند. این یکی از عواملی است که باعث شده استارتاپ‌های حوزه کشاورزی نتوانند رشد خوبی داشته باشند، زیرا سرمایه در تهران متمرکز است، اما منابع در شهرستان‌ها و استان‌های متفاوت پخش شده است.

دلیل دوم به نظرم ضعف در لجستیک این حوزه است. توزیع تولید محصولات کشاورزی در شهرهای متفاوت به یک لجستیک خوب نیاز دارد که بتواند با سرعت خیلی بیشتر از اداره پست و همچنین هزینه‌های مناسب‌تر، این محصولات را به دست مصرف‌کننده برساند. سیستم لجستیک ما خیلی کند است.

در شهرهای دیگر به‌جز تهران، اگر شما یک محصول تازه داشته باشید، نمی‌توانید یک سیستم لجستیک مناسب پیدا کنید تا از طریق آن این محصول را به نقطه دیگری از کشور برسانید. اگر بخواهید این کار را با پست معمولی انجام دهید، محصول شما به طور متوسط حدود ۱۰ تا ۱۲ روز در مسیر خواهد بود. هیچ محصول تازه‌ای وجود ندارد که در این مدت بتواند گرما را تحمل کند و سالم به دست مصرف‌کننده برسد. بنابراین می‌توان گفت سیستم لجستیک در این حوزه یکی از مشکلات مهم است که کسب‌وکارها از جانب آن دچار آسیب می‌شوند.

تعامل کسب‌وکارهای این حوزه با نهادهای دولتی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

به نظر من ارتباط کسب‌وکارها نسبت به دولت قبل با نهادهای مربوطه از جمله جهاد کشاورزی کمتر شده است. در دولت گذشته، استارتاپ‌های جهاد کشاورزی گروهی را در واتس‌اپ تشکیل داده بودیم که مدیریت آن با دکتر مختاری، مشاور وزیر سابق جهاد کشاورزی بود. بعد از اتمام دوره دولت قبل، این ارتباطات با بخش دولتی ضعیف شد. دیگر شاهد این نیستیم که از سوی دولت اتفاق خوبی برای فعالان حوزه استارتاپی در زمینه قوانین یا اعتبارات افتاده باشد.

اما شاید نکته مثبت در این دولت این باشد که در زمینه توزیع اعتبارات میان استان‌ها عملکرد بهتری نسبت به دولت قبل داشته است. ولی واقعیت این است که به صرف اعطای اعتبار نمی‌توان کسب‌وکارها را توسعه داد. ما به یک فرهنگ و همچنین فعالیت در جامعه نیاز داریم تا بتوانیم کسب‌وکارها را در استان‌ها توسعه دهیم.

متأسفانه سیستم ما در ایران به این‌گونه است که یک مدل موفق در جهان مانند پارک‌های علم و فناوری را در داخل کپی می‌کنیم، اما می‌خواهیم آن را در سیستم حاکمیت دولتی خود به‌صورت بخش‌نامه‌ای توسعه دهیم، در حالی که چنین کاری باید با فرهنگش توسعه یابد.

برای مثال بخش‌نامه زده می‌شود که همدان باید دارای پارک علم و فناوری باشد، اما سال‌ها طول می‌کشد تا این فرهنگ به اینجا منتقل شود و در این مدت کلی اعتبار می‌رسد که نمی‌دانند باید با آن چه‌کار کنند و مسائلی از این دست باعث نابودی و هدررفتن منابع و سرمایه می‌شود.

آیا با توجه به ابرچالش کم‌آبی در کشور و اینکه بخش کشاورزی یکی از بزرگ‌ترین مصرف‌کننده‌های آب است، استارتاپ‌های این حوزه می‌توانند نقش مثبتی در این زمینه ایفا کنند؟

مسلماً اگر بخش حاکمیت و دولت ارتباط خوبی با استارتاپ‌های حوزه کشاورزی داشته باشند، می‌توان در این حوزه شاهد اتفاقات مؤثری بود. مسئله اساسی فراهم‌کردن بستر مناسبی برای فعالیت استارتاپ‌ها و ارتباط میان آنهاست. استارتاپ‌ها روی بخش‌هایی کار می‌کنند که می‌توانند توسعه‌دهنده آن باشند.

برای مثال ما استارتاپ‌هایی در این حوزه داریم که فضاپایه هستند، یعنی با استفاده از فناوری کار پایش زمین‌ها را انجام می‌دهند. علاوه بر این ما با توسعه برخی سیستم‌ها می‌توانیم زمین‌ها را قطعه‌بندی کنیم که این موضوع در نظام صنفی جهاد کشاورزی که به‌تازگی تأسیس شده، در حال انجام است اما سرعت زیادی ندارند.

مشکلی که ما داریم، بهره‌وری است. کشاورزی ما در ایران بهره‌وری ندارد. من در حال حاضر ریاست انجمن گردوی کل استان همدان را بر عهده دارم و اطلاع دارم در ترکیه از هر هکتار باغ گردو به‌طور میانگین هشت تُن محصول برداشت می‌کنند. این آمار در استان همدان در بهترین حالت که سرمازدگی اتفاق نیفتد و مشکلات آبی وجود نداشته باشد، 5/1 تن در هکتار است. این باعث می‌شود که ما با مصرف همان مقدار آب و سطح کشت بیشتر، برداشت خیلی کمتری داشته باشیم. منابع طبیعی ما در حال از بین رفتن است و همین کم‌بودن بهره‌وری در حوزه کشاورزی به‌شدت به کسب‌وکارهای این حوزه آسیب می‌زند. من پاشنه‌آشیل حوزه کشاورزی را همین پایین بودن بهره‌وری می‌دانم.

جهاد کشاورزی در سال‌های گذشته سازمانی تأسیس کرده که کار آن تحقیق و توسعه در زمینه بذرها و نهال‌ها بوده، اما بر اساس مشاهدات این سازمان اصلاً موفق نبوده است. برخی می‌گویند سازمان تحقیقات جهاد کشاورزی به دلیل کم‌بودن بودجه و منابع نتوانسته عملکرد موفقی داشته باشد. در هر صورت استارتاپ‌های حوزه کشاورزی می‌توانند در چنین زمینه‌هایی کمک‌کننده باشند؛ عده‌ای جوان خوش‌فکر دور هم جمع شده‌اند و دنبال حل کردن چالش‌ها هستند. حل این چالش‌ها به بالا بردن بهره‌وری و توزیع بهتر محصولات کشاورزی کمک می‌کند.

توزیع مناسب باعث می‌شود مصرف به‌صورت بهینه و به‌اندازه اتفاق بیفتد و به‌صورت غیرمستقیم از هدررفت بیش از حد آب جلوگیری کند. اگر مجموعه‌ای از استارتاپ‌های حوزه کشاورزی به شکل به‌هم‌پیوسته به هم کمک کنند، می‌توانیم یک سیستم یکپارچه در زمینه محصولات کشاورزی شامل مراحل کاشت، داشت، برداشت و فروش داشته باشیم. به این نحو که استارتاپ‌های فضاپایه‌ پایش‌ زمین را پیش از کاشت محصول انجام دهند و بر اساس آفات و مشکلاتی که زمین دارد، داده‌های لازم را فراهم و در زمان برداشت، مقدار تولید را از همین طریق مشخص کنند. حاکمیت باید بر اساس مقدار برداشتی که یک محصول دارد، خیلی سریع برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری کند تا مثلاً در صورتی که در یک نوع محصول مازاد بر مصرف داخلی تولید داشته‌ایم، صادرات آن محصول تا مقدار مشخصی آزاد شود.

اما چیزی که در واقعیت وجود دارد این است که در این حوزه آمارسازی زیاد اتفاق می‌افتد. برای مثال در دفترچه باغبانی تولید گردو در همدان را 5/3 تن برای هر هکتار زده، در حالی که واقعیت این نیست و آمار ساختگی است. من با تعداد زیادی از باغداران اینجا صحبت کرده‌ام و هیچ‌کدام چنین تولید محصولی نداشته‌اند.

در بخش توزیع محصولات نیز اگر زیرساخت‌های لجستیک فراهم شود، استارتاپ‌هایی مانند ما می‌توانند متناسب با مصرف، محصولات را به دست مصرف‌کنندگان برسانند و در این زمینه هم جلوی هدررفت محصولات کشاورزی گرفته می‌شود. همچنین محصول با قیمت تمام‌شده کمتری به دست مردم می‌رسد. این موضوع باعث رشد و بهبود کیفیت زندگی افراد می‌شود.

درباره اکوسیستم کسب‌وکارهای نوآور در حوزه کشاورزی صحبت کردید که در آن کسب‌وکارهای نوآور از کاشت تا فروش محصول با تشکیل یک سیستم یکپارچه دخیل باشند؛ آیا در حال حاضر ما در همه این بخش‌ها استارتاپ‌های فعال داریم؟

بله؛ در این حوزه کسب‌وکارهای متفاوتی شکل گرفته و در حال رشد هستند و از این منظر ما شرایط خوبی داریم. افراد توانمندی در بخش‌های مختلف مشغول به فعالیت هستند، هر چند در برخی موارد قانون‌گذاری‌ها در مسیر آنها دست‌انداز ایجاد می‌کند. چهار سال رویکرد دولت این بود که به بخش خصوصی بها دهد و اعتبارات را روی این بخش متمرکز ‌کند، اما با تغییر دولت، این رویکرد هم تغییر می‌کند و به بخش خصوصی اهمیت داده نمی‌شود. این تصمیم‌سازی‌های جدید به کسب‌وکارها آسیب می‌رساند.

برای مثال در سال‌های گذشته دولت تصمیم داشت در حوزه بخش خصوصی فعالیت کند و به همین منظور برای بحث توسعه باغ‌های گردو، با اعتبار دولت، گلخانه نهال ایجاد شد. اخیراً اما با تغییر دولت، اعتباری به این بخش اختصاص داده نشده است.

آیا موضوع فیلترینگ و اختلالاتی که در اینترنت وجود دارد، روی این حوزه تأثیرگذار بوده است؟

دولت بستر خوبی در اختیار فعالان کسب‌وکارهای فناور در حوزه کشاورزی قرار نداده است. واقعیت این است که در شرایط فعلی مردم ما خواهان استفاده از شبکه‌های اجتماعی خارجی هستند. ما در سال گذشته با توجه به فیلتر شدن شبکه‌های اجتماعی خارجی آسیبی جدی دیدیم. ما در یکی از این شبکه‌های اجتماعی نزدیک به ۲۷ هزار نفر دنبال‌کننده داشتیم که دولت با فیلتر کردن آن باعث شد کسب‌وکار ما به‌شدت ضربه ببیند. دولت بعد از اینکه اتفاقی می‌افتد، بر اساس مسائل امنیتی و… به فیلتر کردن یک پلتفرم اقدام می‌کند و در این میان به کسب‌وکارها و فعالیت‌های مردم و آسیبی که آنها می‌بینند، اهمیتی نمی‌دهد.

تصمیم‌گیری‌ها و رگولاتوری در حوزه دولت بر اساس خواست ملت نیست؛ اگر بر اساس خواست ملت باشد، ما می‌دانیم که بسیاری از جوانان و نوجوانان ما در این فضا فعالیت می‌کنند، پس رگولاتور که وظیفه تسهیل کردن کار مردم را دارد، با بستن این فضا به کسب‌وکارها آسیب می‌زند و باعث از بین رفتن برخی از آنها می‌شود. نمی‌دانم روند تصمیم‌گیری در کشور ما به چه شکل است؟ این اتفاق در نهایت هیچ خروجی‌ای هم ندارد.

الان یک سال از این ماجرا می‌گذرد و مدام تبلیغ می‌کنند که از شبکه‌های اجتماعی داخلی استفاده کنید، اما این شبکه‌های اجتماعی به لحاظ خدمات‌دهی واقعاً ضعیف هستند. از طرفی ما تنها یک طیف هستیم که شاید راضی شویم از شبکه‌های اجتماعی داخلی استفاده کنیم، سایر طیف‌ها مانند ایرانیانی که خارج از کشور هستند چه؟ ما مشتریانی داریم که از این طیف‌ها هستند؛ من مشتریانی دارم که از خارج کشور برای خانواده‌هایشان که در داخل زندگی می‌کنند، جنس سفارش می‌دهند. این اتفاق برای کشور ارزآوری دارد.

ما با سیستم فیلترینگ داریم چنین فرصت‌هایی را خراب می‌کنیم. اگر دولت بخواهد حمایتی داشته باشد، باید قانون‌گذاری آن با مشورت بخش خصوصی همراه باشد و هنگام تصمیم‌گیری نظرات این بخش مورد توجه قرار بگیرد. ما اصناف را داریم، اما نمی‌بینیم که نتیجه گفت‌وگوی آنها در تصمیم‌های حاکمیت و دولت لحاظ شود.

از سویی گفته می‌شود که قرار است تولید در کشور با رشد همراه باشد، اما از آن‌سو شاهدیم نهادهای رگولاتور به نحوی قانون‌گذاری می‌کنند که تولید ما ضربه ببیند و نتیجه برخی قوانین تنها رونق گرفتن حوزه‌های دلالی و واسطه‌گری است.

یکی از راهکارهای استارتاپ‌های داخلی ورود به بازارهای کشورهای دیگر از جمله همسایگان ایران است. آیا در حوزه کشاورزی با توجه به حساسیت‌های حاکمیت درباره صادرات و واردات محصولات آن، ظرفیت و بستری برای چنین رویکردی وجود دارد؟

بر اساس اطلاعاتی که من دارم، تلاش دوستان و همکاران‌مان برای ورود به بازارهای همسایه نتایج بدی نداشته است. در حال حاضر می‌دانم دو تن از فعالان این حوزه به عمان مهاجرت کرده‌ و در تلاش هستند آنجا بازارهای خوبی را برای محصولات ایرانی ایجاد کنند. اما واقعیت این است که در بازارهای جهانی رقابت‌ها شدید‌تر است و اگرچه کسب‌وکارهای ایرانی توانمندی‌های خوبی دارند، اما معمولاً شرایط زیرساختی مناسبی برایشان فراهم نیست.

برای مثال در حوزه کاری خودمان اگر بخواهم مثال بزنم، حدود دو سال پیش در کردستان عراق با یکی از تجار آنجا صحبت کردیم و قرار شد چند تن گردو از همدان به آنجا صادر کنیم. بعد از انجام حساب‌وکتاب متوجه شدیم که این صادرات برای ما به دلیل همان پایین بودن بهره‌وری در کشاروزی ایران، صرفه اقتصادی نخواهد داشت. در آن زمان که دلار حدود ۳۰ هزار تومان بود، ترکیه گردو را با قیمت ۸۰ هزار تومان به این منطقه صادر می‌کرد، اما کمترین قیمتی که ما می‌توانستیم برای صادرات در نظر بگیریم، ۱۱۵ هزار تومان بود. طبیعی است که برای مشتری، بازار ترکیه جذاب‌تر است. در زمینه فناوری هم موضوع همین است.

در حال حاضر شرکت‌هایی که در حوزه فضاپایه فعالیت می‌کنند، ماهواره داخلی ندارند و باید از سرویس‌های ماهواره‌های خارجی استفاده کنند. امکان دارد ماهواره‌های خارجی به دلیل تحریم و اینکه این شرکت‌ها داخل ایران فعالیت می‌کنند، اطلاعات را به صورت کامل و دقیق در اختیارشان قرار ندهند. شرکتی را می‌شناسم که در این حوزه فعالیت می‌کند و برای حفظ سرعت مجبور بوده دیتاسنترهایش را داخل نگه دارد و از سویی برای موضوع فیلترینگ و دسترسی به دیتاهای ماهواره‌های خارجی به دنبال یک نیروی متخصص بوده که بتواند راهکاری ارائه دهد.

ما در ایران با دو نوع تحریم مواجه هستیم؛ تحریم‌های داخلی و خارجی. یک کسب‌وکار باید هر دوی این تحریم‌ها را دور بزند تا بتواند با صرف هزینه شرایطی فراهم کند که شرکت‌ها در کشورهای دیگر بدون دردسر این شرایط را دارند. این‌ موارد پاشنه‌آشیل‌هایی است که باعث می‌شود یک شرکت در داخل کشور توسعه پیدا نکند. مگر اینکه شرکت‌های ایرانی بروند و در یک کشور دیگر کسب‌وکار خود را راه‌اندازی کنند که در این صورت چیزی به‌عنوان صادرات وجود ندارد و اتفاقی که می‌افتد در واقع همان مسئله مهاجرت نیروهای متخصص است.

ما همیشه نگاه‌مان به ظلم خارجی است؛ چرا به ظلم‌های داخلی نگاه نمی‌کنیم؟ چرا به این موضوع نمی‌پردازیم که داریم با برخی رفتارهای هنجارشکنانه به کسب‌وکارهای داخلی ظلم می‌کنیم و در نتیجه کشور دچار عقب‌افتادگی می‌شود؟ ما در ابتدا باید روی این مسائل داخلی و حل آنها تمرکز کنیم.

چرا فعالان این حوزه چندان تمایلی به جذب سرمایه و ورود سرمایه‌گذاران ندارند؟

واقعیت این است که سرمایه‌گذارهای ما در ایران جنس درستی ندارند. سرمایه‌گذاری که می‌خواهد روی کسب‌وکار من سرمایه‌گذاری کند، پیشینه خوبی ندارد، چون سیستم به این شکل بوده که مجموعه‌ای با دسترسی به یک رانت توانسته فضای صادراتی را به دست بیاورد و در نتیجه مجموعه‌ای از اتفاقات در حوزه مالی رشد کرده و در واقع جنس رشد آن فرد از جنس کسب‌وکار و تولیدکنندگی نیست، بلکه از جنس دلالی است. افرادی که دلال‌محور هستند و دسترسی به رانت و اطلاعات ویژه داشته‌اند، برای سرمایه‌گذاری مناسب نیستند.

در حوزه کشاورزی اغلب سرمایه‌گذاران از این جنس هستند و هنگامی که سمت کسب‌وکارهای این حوزه می‌آیند با همان نگاه دلالی است. منظور من این نیست که استارتاپ‌های این حوزه به سرمایه نیاز ندارند، اما کسب‌وکارهای نوآور روند رشد خاص خود را دارند. همین چند وقت پیش اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه شرکتی مانند «اوبر» بعد از این همه سال تازه به سوددهی رسیده است.

اما جنس سرمایه‌گذاران ما در ایران به این شکل است که طرف انتظار دارد شما در سال اول به سود برسید و حتی از شما چک ضمانت دریافت می‌کند. این باعث می‌شود صاحبان کسب‌وکارها علاقه‌ای به سرمایه‌پذیری نداشته باشند. این که من از بانک اعتبار دریافت کنم، بسیار راحت‌تر از این است که بخواهم سرمایه را از یک به‌اصطلاح سرمایه‌گذار ریسک‌پذیر بگیرم.

از سویی حوزه کشاورزی زنجیره‌وار است و کشاورز ارتباط تنگاتنگی با ما دارد و به نظر اگر ما بتوانیم کسب‌وکارمان را خوب توسعه دهیم، خود کشاورزها با توجه به نیازی که دارند، از ما حمایت می‌کنند. سرمایه‌گذاری در این حوزه رشد و برندسازی است که با آن جنس از سرمایه‌گذاری که پیش از این اشاره کردم، اتفاق نمی‌افتد.

یکی از اهداف کسب‌وکارهای نوآور به‌ویژه در بخش توزیع و فروش محصولات حذف واسطه‌گری و کاهش قیمت نهایی محصول بوده، اما در عمل هنوز چنین اتفاقی را شاهد نیستیم؛ دلیل این موضوع چیست؟

کسب‌وکارهای نوآور زمانی می‌توانند به این هدف برسند که رشد و توسعه خوبی پیدا کرده باشند. زمانی که ما داریم محصولی را از کشاورز می‌خریم، سورت (دسته‌بندی) نشده است. برخی از این واسطه‌ها در این مرحله کارشان سورت‌کردن بوده که بابت این موضوع هزینه دریافت می‌کردند. این کار اکنون توسط خود کسب‌وکارهای نوآور انجام می‌شود که هزینه‌بر است. از سویی در روال سنتی گذشته، محصول به‌صورت عمده توسط دلال‌ها به شهر‌های مقصد می‌رسید و در نهایت فروشنده نیز با دریافت سودی محصول را به دست مصرف‌کننده می‌رساند.

وقتی بخواهیم این روند را مکانیزه کنیم، باز همه این مراحل سورت کردن و لجستیک و… را داریم. از سویی در روال سنتی، هزینه لجستیک به‌صورت عمده بوده که نسبت به ارسال پستی هزینه بسیار کمتری در بر داشته است. از سویی در سیستم سنتی هزینه‌ای برای بسته‌بندی محصولات در نظر گرفته نمی‌شد.

ارائه محصولات باکیفیت و همراه با بسته‌بندی مناسب برای استارتاپ‌ها هزینه‌بر است. از سویی هزینه‌های ناخواسته‌ای مانند آسیب‌ دیدن مرسولات پستی در طی مسیر نیز وجود دارد. زیرساخت‌های اینترنتی، پشتیبانی و تبلیغ و… نیز مسائلی هستند که در روش سنتی وجود نداشته، اما استارتاپ‌ها مجبور به پرداخت هزینه برای آن هستند. هرچند در صورت توسعه استارتاپ‌ها، همه این هزینه‌ها کمینه می‌شود و می‌تواند تأثیر قابل توجهی بر کاهش هزینه نهایی برای مصرف‌کننده داشته باشد.

لینک کوتاه: https://karangweekly.ir/6m4p
نظر شما درباره موضوع

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.