کارنگ، رسانه اقتصاد نوآوری ایران
رسانه اقتصاد نوآوری ایران

فناوری، جنگ و دولت‌ها / کنش دوسویه جنگ و فناوری در دوران معاصر

تاریخ نظامی گنجینه‌ای از نوشتارها درباره جنگ و فناوری در خود دارد، اما تمرکز آن بر جایگاه فناوری در کمک به ارتش‌ها برای کسب پیروزی است و در مواردی اندک نویسندگان به دنبال بررسی جنگ در زمینه گسترده‌تر فناوری، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ بوده‌اند. در این نوشتار در پی کشف این نکته هستیم که جنگ چگونه نه‌تنها دنیای جنگ را دگرگون کرده، بلکه بر روند فناوری در جهان نیز اثر گذاشته است.

بنیان این نوشتار بر بررسی تجربیات ایالات متحده و بریتانیاست که هر دو دولت نقشی پیشرو در ترویج پژوهش‌های دفاعی پس از سال 1945 داشته‌اند. در این دو کشور، فناوری در چهارچوب‌های راهبردی نقش کلیدی داشته و دارد؛ همچنین هر دو کشور به شکلی آگاهانه، فناوری دفاعی را برای بالا بردن رونق اقتصادی گسترده‌تر به‌ کار گرفته‌اند. پس از سال 1945، فناوری در جایگاه عامل کلیدی حیاتی در روابط جنگ-دولت عمل کرد و امواج این دگرگونی در نهایت به سراسر جامعه گسترش یافت. تنها نگاهی به گوشی هوشمند و فناوری‌های برآمده از پژوهش‌های دفاعی، نشان می‌دهد که این روند چگونه انجام شد و به نوبه خود بر هدایت جنگ و دولت اثر گذاشت. گوشی هوشمند تنها یک نمونه ارزشمند از آن است که فناوری و جنگ چگونه دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم را شکل می‌دهد.


بازسازی مفهوم‌ جنگ: پیدایش جنگ پسامدرن (1989-1945)


تاریخ جنگ، دوره‌های درازی از رکود فناوری را نشان می‌دهد. طراحی کشتی و جنگ‌افزار در اروپا از سال 1560 تا 1850 به میزان زیادی دست‌نخورده ماند. با این حال اهمیت فناوری به شکلی چشمگیر در هدایت جنگ پس از قرن نوزدهم افزایش یافت. این افزایش ناشی از چند چیز بود که نخستین مورد آن، انقلاب صنعتی است. این دوره از نوآوری‌های شتابان و پایدار در فناوری بر همه زمینه‌های فعالیت انسانی ازجمله جنگ اثر گذاشت. در این دوره نیازهای فنی ارتش‌ها را همان دانش علمی و فنی برآورده می‌کرد که صنعت تولید برای نیازهای تجاری خود به‌ کار می‌برد. با این حال، وضعیت به آرامی دگرگون شد و درخواست‌ها برای فناوری نظامی زمینه گسترده‌تری را شکل داد.

در پایان قرن نوزدهم دولت‌ها در نقش پشتیبان نوآوری فناوری دفاعی قرار گرفتند، زیرا ارتش به شکلی روزافزون علاقه‌مند به بهره‌برداری از فناوری شد. جنگ صنعتی گسترده در قرن بیستم، بر شمار تولید بیش از کیفیت پافشاری می‌کرد و به بسیج جامعه و اقتصاد از طریق دولت نیاز داشت. خواسته‌های جنگی همچنین منجر به گسترش آموزش و مراقبت‌های بهداشتی از سوی دولت شد تا نیروی مناسب برای جنگ در اختیار داشته باشد؛ تا آنجا که بریتانیای لیبرال نیز تسلیم این دیدگاه شد. این روند در نهایت به ویژگی‌های کلیدی چیزی تبدیل شد که «هابلز گری» (Hables Gray) آن را «جنگ مدرن» نامید. پیدایش دوران هسته‌ای، دگرگونی ژرفی در سازماندهی و هدایت جنگ ایجاد کرد و به بیان هابلز گری، سال 1945 خط جدایی بین جنگ مدرن و تولد جنگ پسامدرن را نشان می‌دهد. اما پیشرفت علمی در قالب جنگ‌افزارهای هسته‌ای جنگ مدرن را غیرممکن کرد. این موقعیت راهبردی جدید، چیزی را پدید آورد که «هولستی» (Kalve Holsti) آن را تنوع جنگ می‌نامد؛ پدیده‌ای که به نوبه خود مرز بین صلح و جنگ را ناپدید کرد، زیرا دولت‌ها دامنه گسترده‌ای از ابزارها را برای دستیابی به خواسته‌های سیاسی خود در آستانه جنگ فراگیر به کار می‌بردند و مهم‌تر اینکه راه‌های جدید برای استفاده از جنگ در جایگاه ابزار سیاسی در دنیای هسته‌ای پدید آمده بود که شکل‌های جنگ را گسترش می‌داد.


گسترش جنگ، فراتر از دایره سنتی


وضعیت نظامی روسیه در جنگ سرد نمونه جالبی از گسترش جنگ، فراتر از دایره سنتی آن است. گفته ‌شده اتحاد جماهیر شوروی در جنگ سرد با ابزارهای غیرنظامی دشمن خود شکست خورد که بر حملات روانی، سیاسی، اطلاعاتی، اجتماعی و اقتصادی متمرکز بود و فناوری نقشی کلیدی در پیشبرد این فرآیند داشت. به گفته «بوزان» (Buzan) از آنجا که بازدارندگی هسته‌ای برپایه کارکرد پیش‌بینی‌شده جنگ‌افزار شکل گرفته بود، نوآوری‌های فنی اهمیت یافت؛ به این معنی که دولت برای نگاهداشت اعتبار بازدارندگی خود باید در پژوهش‌های دفاعی سرمایه‌گذاری کند. این موضوع عملکرد بازار آزاد را ضعیف کرد، زیرا دولت‌ها به دنبال پشتیبانی از پیمانکاران دفاعی بودند که می‌توانستند برنامه‌های بزرگ و پیچیده پژوهش و توسعه را اجرا کنند.


ماندگاری جنگ پست‌مدرن پس از جنگ سرد


گرچه پایان جنگ سرد موجب کاهش چشمگیر هزینه‌های دفاعی شد، اما دولت مشارکت خود در پژوهش‌های دفاعی را کم کرد و به بخش خصوصی اجازه داد تا نقشی برجسته‌تر در تولید دفاعی بر دوش گیرد. صنایع دفاع ملی بریتانیا که در دهه 1980 خصوصی شده بود، بازوی پژوهش و توسعه دفاعی دولت را نیز به فروش رساند و دولت جایگاه پیشاهنگ انقلاب فناوری را از دست داد. پژوهش‌های دفاعی با بودجه دولت ایالات متحده از آغاز جنگ سرد موجب پیدایش فناوری‌هایی مانند اینترنت، واقعیت مجازی، سفر جت، تلویزیون مداربسته، موقعیت‌یابی جهانی، موشک، کنترل از راه دور، امواج مایکروویو، رادار، رایانه‌های شبکه‌ای، ارتباطات بی‌سیم و نظارت ماهواره‌ای شد. بهره‌برداری از این فناوری‌ها از سوی بخش‌ خصوصی نیز بیانگر انتخاب آگاهانه راهبرد دولت‌های غربی برای ارتقای فناوری‌های برگرفته از پژوهش‌های دفاعی در اقتصاد گسترده‌تر به‌عنوان راهی برای تولید ثروت بود. نوآوری در بازار غیرنظامی، موجب رشد مصرف و  نوآوری در محصول و فرآیند شد. در نتیجه عرضه‌کنندگان فناوری غیرنظامی به شکلی رو به رشد، رهبری انقلاب اطلاعات را بر عهده گرفتند. در همین حال یکی از ویژگی‌های مهم جنگ پسامدرن، افزایش اهمیت ابزارها در دوران پس از جنگ سرد است. به بیان هابلز گری «جنگ یک سامانه گفتمانی است، اما هر نوع جنگ ساختار گفتمانی متفاوتی دارد. در جنگ پسامدرن به دلیل نقش رو به رشد ابزارها، نقش مرکزی بدن انسان تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد.»

جنگ نخست خلیج فارس، قدرت فناوری را دست‌کم در یک جنگ متعارف برای جامعه غربی آشکار کرد. فناوری به دولت‌های غربی این امکان را می‌دهد تا با اهدافی در برد دور و با دقت بالا درگیر شوند، اما هیچ خطری برای شلیک‌کننده‌های جنگ‌افزار وجود نداشته باشد؛ شاید بهترین نمونه از نقاط قوت و ضعف این رویکرد، بمباران 78روزه ناتو علیه صربستان در سال 1999 بود. نوآوری فناوری در جنگ به دولت اجازه می‌دهد از زور در جایگاه ابزار سیاست استفاده کند. دولت همچنان امنیت خود را در منشور پیشرفت فناوری می‌دید. در حالی که برای دوره کوتاهی در سال 2006، در عراق چهارچوب فناوری به چالش کشیده و با رویکردی پرکارتر به جنگ جایگزین شد، اما به‌سرعت با شیوه‌های کم‌خطر جایگزین شد که سرمایه بیشتری می‌برد. بنابراین جنگ با ماهواره‌ها، ربات‌ها، هواپیماهای بدون‌ سرنشین، جنگ‌افزار دقیق و نیروهای ویژه به راه افتاد.

لینک کوتاه: https://karangweekly.ir/6016
نظر شما درباره موضوع

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.